خیابان قدیمی وحدت اسلامی (شاهپور سابق) انگار هنوز با نفس پهلوانان زنده است. در سراسر این خیابان خاطرهانگیز، گُلهبهگُله میتوانی ردپای بزرگمردانی را پیدا کنی که به افتادگی و دستگیری شهره بودند و یک شهر به احترامشان تمامقد میایستاد. یکی از فضاهایی که در این خیابان طول و دراز نزدیک به یک قرن همنفس چند نسل از پهلوانان محلههای مرکزی پایتخت بوده، زورخانه «پهلوانپور» است که با وجود تمام فراز و نشیبهایی که از سر گذرانده، هنوز هم سرپاست.
زورخانه ۹۶ ساله محله منیریه از ۲ طرف برای علاقهمندان قابل دسترسی است؛ کافی است از خیابان وحدت اسلامی یا خیابان ولیعصر(عج) خودتان را به کوچه شهید «اسدی منش» برسانید. حالا اگر سقاخانه «کلعباسعلی» را نشانه بگیرید، زورخانه پهلوانپور همان نزدیکیهاست. زیباییها از همان ورودی زورخانه و با کاشیکاری سردر شروع و در فضای داخلی، پررنگتر میشود. قبل از هر چیز، جایگاه چشمنواز مرشد جلب توجه میکند و بعد، سقف کاشیکاری شده، دیوارهایی که با هنر استاد کاشیکار و با طرحهایی از نبردهای رستم در شاهنامه تزیین شده و کتیبههایی با اشعار و احادیث چشمهای مهمانان را به سمت خود میکشد.
از مرشد «حسین سیاه» تا حاج «علی تکتک»
خشت اول این زورخانه را مرشد «حسین سیاه» گذاشت و مدتی بعد، مالکیت آن به «اصغر بازارچه» رسید که یکی از پهلوانهای خوشنام تهران قدیم به حساب میآمد. از همان موقع تا امروز، پای پهلوانان بزرگی به این گود باز شده که اهالی باوفا و قدرشناس زورخانه، هنوز هم با نصب عکسهایشان روی دیوار، یادشان را زنده نگه داشتهاند؛ بزرگانی مثل «حاج مصطفی طوسی»، «کل اسمال»، حاج «علی تکتک»، حاج «باقر مهدیه»، «جواد نکوبخت»، «علیرضا سلیمانی» و…
وقتی زورخانه به «درخانه بازها» رسید
چند سالی از پا گرفتن زورخانه نگذشته بود که مشکلات مالی، حکم به تغییر مکان آن داد. اینطور بود که اصغر بازارچه که دل و دماغی برایش نمانده بود، زورخانه را به «حمزهعلی پهلوان پور» فروخت و از این مقطع (سال ۱۳۰۴)، تاریخ جدید زورخانه شروع شد و نامش به «پهلوان پور» تغییر کرد.
پهلوان حمزهعلی معروف به پهلوان «شاطر حمزه»، پهلوان اول تهران، یکی از آن مشتیهای دست به خیر بود که خدا هم برکت زیادی به مالش داده بود. او علاوه بر چند نانوایی در نقاط مختلف شهر، مالک چند مغازه دیواربهدیوار زورخانه تا سقاخانه «کلعباسعلی» هم بود و تمام درآمد آن مغازهها را صرف کمک به ورزشکاران و نیازمندان میکرد. دست و دلبازی حمزهعلیپهلوانپور و چند پهلوان دیگر تهران به حدی بود که معروف شده بودند به «درخانه بازها».
زلزله بوئین زهرا ومشق پهلوانان از روی دست آقا تختی
ابتکار آقا تختی در جمعآوری کمک از مردم کوچه و خیابان برای زلزلهزدگان، انگار تکاندهندهتر از زلزله ویرانگر بوئین زهرا بود و تمام زورخانهها را به تکاپو انداخت. اهالی زورخانه پهلوانپور هم تا یک ماه کمکهای مردمی را برای مردم بوئین زهرا جمع میکردند. به پول آن زمان ۳۰۰ هزار تومان کمک نقدی و کلی کمک غیرنقدی جمع شد و توسط پهلوان حمزهعلی و دیگرانی که به کمک زلزلهزدگان رفتهبودند، به آنها تقدیم شد.
سالهابعد، زورخانه دچار آتشسوزی شد و پهلوانپور، خانه و تعدادی از مغازههایش را برای هزینههای مرمت آن فروخت. پهلوان که از دنیا رفت، باارزشمندترین میراثش نامهربانی شد. وراثش زورخانه را فروختند و خریدار هم، تابلوها و نقاشیهای قدیمی آن را برداشت و بنای زورخانه را سالها بیاستفاده رها کرد. تا اینکه ۱۲ سال قبل و در راستای طرح احیای ورزش زورخانهای، زورخانه پهلوانپور توسط شهرداری منطقه ۱۱ بازسازی و مجدداً راهاندازی شد.