جنگ تمام عیار روسیه علیه اکراین بخشی از کارزار بزرگتری است که روسیه به منظور احیای حوزه نفوذ خود در دوران اتحاد جماهیر شوروی براه انداخته است. تهاجم سال ۲۰۲۲ روسیه به اکراین همچون شوکی بود که به بسیاری از همسایگان روسیه در اروپای شرقی، قفقاز جنوبی و آسیای میانه وارد آورد زیرا موید نگرانی آنها از تهدیدات حاکمیت و تمامیت ارضیشان از سوی روسیه بود. با وجود این، به دلیل آنکه جنگ در اکراین سبب کاهش زیاد کمک ها، توجهات و منابع روسیه شده است، فرصت نیز برای بسیاری از این کشورها فراهم شده است. زیرا با استفاده از حواس پرتی مسکو، همکاریهایشان با یکدیگررا افزایش و مشارکت خود با کشورهای خارج از منطقه را افزایش و تعمیق بخشیدهاند و بعضی از روابط را که سبب میشدند پیوند کشورشان با قدرت مسلط امپراتوری سابق مجدد برقرار گردد، کاهش داده اند. هرچند بسیاری از کشورهای منطقه اوراسیا در انتقاد از تهاجم روسیه به اکراین محتاطانه عمل کردهاند اما در عمل شاهد واقعیتهایی هستیم که از تقویت استقلال و حاکمیت آنها حکایت میکنند. (هدف اصلی سیاست ایالات متحده امریکا در این منطقه از سال ۱۹۹۰).
نظر باینکه نیازهای ارتش روسیه به تسلیحات مانع از آن شده است که بتواند به وعدههای صادراتی خود در این حوزه عمل نماید، کشورهایی چون ارمنستان به سایر تامین کنندگان تسلیحات در اروپا و هندوستان روی آورده اند. سایر کشورهای منطقه اوراسیا نیز مشغول به خرید سلاح از ترکیه و چین هستند. بعلاوه چون روسیه نیروها و تجهیزات خود را از پایگاههای نظامیاش در قفقاز و آسیای میانه به منظور انتقال به اکراین خارج کرده است، کشورهای این دو منطقه مشغول حل و فصل اختلافاتی شدهاند که روسیه مدتها به نفع خود از آن سوء استفاده مینمود. علاوه بر اینها بهبود همکاریها در درون منطقهای وسیعتر برای افزایش مراودات تجاری و نیز ایجاد گزینههایی جایگزین برای ترانزیت از طریق روسیه، فرصتهای جدیدی خلق مینماید. کشورهای این منطقه با کاهش وابستگی به هژمون سابق، به شکلی فزاینده قادر میگردند با روسیه و سایر قدرتها در شرایطی مطلوب و مناسب تعامل نمایند.
با این وجود، شواهد تاریخی گویای آن است که مسکو برای حفظ سلطه منطقهای خود میتواند به هرکاری دست بزند. روسیه در سال ۲۰۱۴ قبل از آنکه تهاجمی تمام عیار را به اکراین صورت دهد، کریمه را به خاک خود منضم ساخت و در منطقه دونباس مداخله نمود. قبل از آن در سال ۲۰۰۸ به گرجستان تجاوز نموده بود و در حال حاضر نیز کرملین نه فقط نسبت به اکراین بلکه به بسیاری از کشورهای دیگر توجه و نظری خاص دارد. هرچند اکراین و بلاروس اولویتهای اصلی مسکو هستند اما همچنین به دنبال اعمال نوعی سلطه بر ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، قزاقستان و مولداوی است و دیدگاه دوران اتحاد جماهیر شوروی را هم نسبت به بقیه کشورهای آسیای میانه دارد.
طرح و برنامه سال ۲۰۲۳ سیاست خارجی روسیه که سند راهبردی ترسیم کننده پارامترها و اولویتها در حوزه سیاست خارجی میباشد، عبارت «خارج نزدیک» را برای توصیف این کشورها مجدداً بکار گرفته است و به «سنتهای مشترک چند صدساله زندگی تحت یک حاکمیت، وابستگی متقابل عمیق، زبان مشترک و فرهنگهای نزدیک» اشاره کرده است، اشاراتی که به منظور تلاش جهت حفظ آن کشورها در حوزه نفوذ مسکو مورد استفاده قرار گرفته است. زمانیکه آتش درگیری در اکراین فروکش نماید بطور تقریباً اطمینان بخشی میتوان گفت که کرملین تلاشهای خود را به منظور الزام و اجبار همسایگانش برای پیوستن به سازمانهای چندجانبه تحت حمایت روسیه، تقویت روابط اقتصادی، اقتباس قوانین مشابه روسیه در حوزه جامعه مدنی و پذیرش حضور نظامی اطلاعاتی بیشتر روسیه در خاکشان افزایش خواهد داد.
شاید منطقه اوراسیا به شکلی فزاینده همبسته، مشارکتی و حتی در حال گام زدن در جهت صلح و آرامش باشد اما اگر میخواهد در برابر تلاشهای آتی که روسیه برای تثبیت مجدد اقتدار خویش صورت خواهد داد، مقاومت نماید لازم است که حرکت در مسر فعلی را تداوم بخشد و به همین دلیل ایالات متحده امریکا همراه متحدین اروپاییاش و کشورهایی نظیر هند، اسرلئیل، ژاپن، کره جنوبی، ترکیه و انگلستان باید در زیر ساختهای مرزی، زنجیرههای تامین و دفاع سرمایه گذاریهای جدیدی انجام دهند و برای تقویت ثبات منطقهای تعاملات دیپلماتیک پایدار و مستمری را پی ریزی نمایند. کشورهای منطقه اوراسیا راههایی که به کاهش اتکای تاریخی آنها به مسکو منتهی شود جستجو خواهند کرد (اما واشنگتن و شرکایش باید به تقویت این کشورها کمک نمایند).
خلاء قدرت
تمرکز توجهات و منابع روسیه بر موضوع اکراین، ابتدای امر در قفقاز و آسیای میانه به بروز خلائی انجامید که بیثباتی و درگیری بیشتر را تشویق مینمود. در پاییز ۲۰۲۲ تنشهای مرزی بین ارمنستان – آذربایجان و قرقیزستان – تاجیکستان به شدت فعال شد. هرچند قبل از آن روسیه واسطه اصلی ممانعت از گسترش منازعات فیما بین آن کشورها بود اما هنگام بروز آن درگیریها (روسیه) چون مشغول بیرون بردن نیروهای خود از قفقاز و آسیای مرکزی برای تقویت خطوط نظامیاش در نبرد با اکراین بود، نمیتوانست وظیفه قبلی (جلوگیری از گسترش درگیریها) را ایفا نماید.
ناتوانی مسکو برای مداخله، در آغاز سبب تشدید درگیریها بین قرقیزستان و تاجیکستان در منطقه مرزی فرغانه شد. این درگیریها یکصد کشته از جمله ۳۷ غیرنظامی و نیز ده هزار نفر آواره بر جای گذاشت و سپس به تدریج به پایان رسید. غیبت مسکو به نفع این کشورها تمام شد زیرا رهبران دو کشور مذاکرات را بصورت تعمدی بدون حضور مسکو آغاز کردند. اوایل سالجاری میلادی این دو کشور به منظور حل و فصل اختلافات مرزی خود در ناحیه فرغانه به توافق رسیدند. نتیجه این توافق برگزاری اولین اجلاس رهبران تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان در مارس ۲۰۲۵ درخجند بود و در خصوص افزایش همکاریهای سه کشور گفتگو کردند.
اوضاع در قفقاز جنوبی نا بسامانتر بود. روسیه پس از حمله تمام عیار به اکراین، نیروهای حافظ صلح خود را که در سال ۲۰۲۰ به ارمنستان اعزام کرده بود، برغم خواستههای ارمنستان از آن کشور خارج و به تقاضای کمک ارمنستان طبق مفاد پیمان امنیتی منطقه که روسیه را متعهد به دفاع از آن کشور مینمود، توجهی نکرد. آذربایجان با توجه این رفتار روسیه، از فرصت استفاده و منطقه قره باغ کوهستانی را تصرف نمود، دولت جدایی طلب تحت حمایت ارمنستان را منحل و تقریباً کلیه ساکنان ارمنی تبار این منطقه فرار کردند.
سقوط قره باغ کوهستانی ژئوپولتیک منطقه را تغییر داد، اما دو کشور مذاکرات صلح را آغاز و ضمن عادیسازی روابط از توافق بر سر معاهدهای خبر دادهاند که ضمن تاکید بر خروج نیروهای حافظ صلح خارجی، بر حل و فصل اختلافات مرزی تاکید و موضوع جلوگیری از استقرار مجدد نیروهای روسی در آنجا را هم مورد توجه قرار داده است. هر چند توافق مذکور هنوز امضاء نشده، اما پیشرفت در مذاکرات آنها دلگرم کننده بوده است.
پیش رفتن مذاکرات این چهار کشور بدون میانجیگری مسکو صورت گرفته است. اهمیت موضوع در آن است که مسکو برای حفظ نفوذ منطقهای خود همواره از مدیریت مناقشات همسایگان کوچکتر خود در جهت وابستگی بیشتر آنها بهره میبرده است. از قدیم متداول بوده است که میگفتهاند در مناقشه بین ارمنستان و آذربایجان، روسیه همیشه از طرف مقابل حمایت میکرد. اما در حال حاضر در غیاب روسیه، پیشرفتهای دیپلماتیک امکانپذیر شده است و کشورهای اوراسیا بعد از فروپاشی شوروی همکاری با یکدیگر را برگزیده اند، از خود گذشتگی بیشتری از خود نشان میدهند و برای حل اختلافات خود را توانمند میبینند.
پرکردن جای خالی روسیه
علاوه بر اینها جنگ اکراین برای سایر کشورها فضایی را ایجاد کرده است تا به حوزه نفوذ سنتی روسیه وارد شوند. هر چند این کشورها روابط خوب و مطلوبی با روسیه دارند و ادعا ندارند که میخواهند توازنی در برابر مسکو ایجاد نمایند اما واقعیت آن است که ارتباطات رو به افزایش اوراسیای داخلی با جهانی بزرگتر، استقلال این کشورهای کوچک از مسکو را تقویت مینماید. مثلاً ارمنستان با خرید سیستمهای جدید از هند و فرانسه (هند را بدان جهت انتخاب کرده است که با حمایت پاکستان از آذربایجان مقابله نماید) به دنبال آن است تا وابستگی خود به سلاحهای روسی را برطرف نماید. لذا در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ حدود ۱.۵ میلیارد دلار سلاح از هندوستان خریداری کرده است.
عربستان سعودی و امارات متحده عربی در آذربایجان در حوزه کشاورزی و انرژیهای سبز سرمایهگذاری کردهاند و شرکتی اماراتی در ژانویه ۲۰۲۵ بزرگترین سرمایهگذاری را در حوزه املاک و مستغلات تاریخ گرجستان انجام داده است. اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۲ نخستین استراتژی خود در خصوص آسیای میانه را تدوین و در حال حاضر بزرگترین منبع سرمایهگذاری خارجی در این منطقه میباشد.
اما برجستهترین بازیگر غیر روس بویژه در آسیای میانه، چین است. چین حجم مراودات تجاری خود با پنج کشور آسیای میانه را از ۸۹.۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ به ۹۴.۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۴ افزایش داده است و این مبلغ دو برابر ارزش تجارت این پنج کشور با روسیه میباشد. بعلاوه چین در حال سرمایهگذاری در پروژههای زیر ساختی اصلی این منطقه از جمله خطوط لوله گاز از ترکمنستان از طریق سایر نقاط آسیای مرکزی، راه آهن از شهر کاشغر در سین کیانک به اندیجان در ازبکستان است. در سال ۲۰۲۴ پس از لغو توافق قبلی گرجستان با یک کنسرسیوم امریکایی- گرجستانی، کنسرسیومی چینی – سنگاپوری مناقصهای را برای ساخت یک بندر کانتینری جدید در اعماق دریا در آناکلیای گرجستان برنده شد. آسیای مرکزی به سرعت به بازاری مهم برای خودروسازان چینی به ویژه تولید کنندگان خودروهای برقی تبدیل میگردد.
علاوه بر حضور رو به رشد اقتصادی، پکن میکوشد ردپای امنیتی خود را هم در منطقه محکم سازد. حضور امنیتی چین بیشترین پیشرفت را در تاجیکستان داشته است و پکن نیروهایی از پلیس مسلح خلق و نیروهای شبه نظامی خود را در امتداد مرزهای افغانستان مستقر ساخته است. فروش سلاح و تجهیزات به این کشور، آموزش نیروها و برگزاری رزمایشهای مشترک با تاجیکها از جمله دیگر اقدامات چین میباشد. علاوه بر تاجیکستان، سایر کشورهای آسیای میانه هم توافق نامههایی با چین به منظور خرید سیستمهای دفاع هوایی چینی امضاء کردهاند و به گفته مقامات نظامی ازبکستان، انعقاد قرارداد خرید جتهای جنگنده از چین و پاکستان مراحل پایانی خود را طی مینماید.
حضور بیشتر چین در اوراسیا چون موجب جابجایی نفوذ از روسیه به چین خواهد شد احتمالا موجب نگرانی ایالات متحده خواهد شد. با وجود این نفوذ چین از کشورهای این منطقه در برابر تهدیدات فوری روسیه انتقام جو محافظت خواهد کرد. بطور مثال بندر آناکلیای گرجستان میتواند علاوه بر گسترش تجارت گرجستان و چین ضمن افزایش مراودات تجاری با سایر کشورها، وابستگی اقتصادی گرجستان به روسیه را هم کاهش دهد. چین برغم روابط نزدیکش با روسیه به روشنی اعلام کرده است که با هر گونه فعالیت روسیه نظیر تهدید حاکمیت و تمامیت ارضی یک شریک تجاری که سبب اختلال در منافع اقتصادی کشورش گردد، مخالف است.
از دیگر بازیگران قدرتمند در این منطقه میتوان به ترکیه از اعضای ناتو اشاره کرد. سازمان کشورهای ترک زبان (سازمانی که در آغاز برای تقویت روابط فرهنگی ترکیه، آذربایجان و کشورهای ترک زبان آسیای میانه تشکیل گردید) با دستور ترکیه به شکلی فزاینده برای همکاری در حوزه انرژی دریای خزر از جمله پروژههای بالقوه برای صادرات گاز ترکمنستان به اروپا و سرمایهگذاری مشترک در ظرفیت تولید جدید در دو طرف خزر تلاش مینماید. حمایتهای ترکیه برای بازسازی ارتش آذربایجان در پیروزیهای این کشور بر ارمنستان که تحت حمایت روسیه قرار داشت بسیار مهم بودند و پیروزیهای آذربایجان توجهات زیادی را در سطح منطقه جلب نمود. این پیروزیها ثابت کرد که ارتش بجا مانده از دوران شوروی را میتوان توسط غرب بازسازی کرده و به پیروزی هم رسید. سایر کشورهای منطقه آسیای میانه هم ممکن است بتوانند با حمایتهای ترکیه تغییرات نهادی و فرهنگی را در ارتش خود ارتقاء داده و هم سو با ناتو آن را توسعه دهند.
بعلاوه پیروزی ترکیه در بسیاری از کشورهای این منطقه رغبت و تمایلات جدیدی را نسبت به فناوری دفاعی ترکیه ایجاد کرده است. به استثنای تاجیکستان کلیه کشورهای آسیای میانه در حال حاضر پهپادهای ترکیه را خریداری کردهاند و در پاییز ۲۰۲۴ شرکت بایکار تولید کننده پهپاد ترکیه با راه اندازی یک سایت تولیدی در قزاقستان موافقت کرده است. علاوه بر این ترکیه در سایر حوزههای امنیتی نظیر آموزش، مشاوره، رزمایشهای مشترک و ارائه آموزشهای نظامی حرفهای نیز با آنها همکاری مینماید. حتی ارمنستان نیز که روابط تاریخی پرفراز و نشیبی را با ترکیه طی کرده است پس از امضاء قرارداد صلح با آذربایجان در حال بررسی همکاریهای دفاعی با ترکیه میباشد. عادیسازی روابط آنکارا و ایروان، بازگشایی مرزهای دو کشور که مدت زمان زیادی بسته بوده است و آزادسازی سرمایهگذاری بیشتر ترکیه در ارمنستان، قرارداد صلح آذربایجان و ارمنستان به افزایش قابل توجه نفوذ ترکیه در قفقاز جنوبی خواهد انجامید. (این موضوع میتواند یکی از دلایل درگیری مسکو با علی اف و پاشینیان و ممانعت از انعقاد قرارداد صلح باشد).
شبکههای جدید
علاوه براینها الگوهای جدید حمل و نقل و تجارت به منظور پیوند زدن اوراسیا به بازارهای جهانی پدیدار و از محل ایجاد خط لوله نفت باکو- تفلیس – جیحان و خط لوله گاز باکو- تفلیس- ارزروم در دهه اول قرن بیست و یکم و توسعه خطوط لوله شرق به غرب، خطوط راه آهن و جادههایی که در دهه دوم قرن بیست و یکم ساخته شدند، دولتهای کوچکتر قفقاز و آسیای میانه از محل دریافت حق انتقال به درآمدهای اضافی دست یافتند و بازارهایی جدید برای صادرات انرژی منطقه پیدا شدند. کسب این درآمد و دسترسی به بازارهای جدید، وابستگی اقتصاد این کشورها به روسیه را کاهش خواهد داد.
بخش عمدهای از ابتکار عمل ایجاد این زیرساختها توسط خود کشورهای حوزه قفقاز و آسیای میانه صورت میگیرد. پس از چند مرتبه دخالت روسیه در امر ارسال نفت قزاقستان از طریق خط لوله تنگیز- نوروسیسک که به دلیلعدم حمایت قزاقستان از حمله روسیه به اکراین انجام میشد، قزاقستان برای انتقال بیشتر نفت خود به اروپا از خط لوله باکو- تفلیس – جیحان استفاده و روسیه را دور زد. واشنگتن و بلژیک از ساخت این خط لوله که در سال ۲۰۰۶ افتتاح شد، حمایت سیاسی و اقتصادی زیادی کرده اند. در سال ۲۰۲۴ نیز قزاقستان برای انتقال گاز از طریق این خط لوله، قراردادی با آذربایجان امضاء کرد.
تغییر جهت اروپا نسبت به گاز طبیعی اروپا از سال ۲۰۲۲ موهبتی دیگر برای کشورهای تولید کننده منطقه و کشورهایی است که خطوط لوله از آنها میگذرد. در سال ۲۰۲۲، رئیس کمیسیون اروپا و علی اف به منظور دو برابر نمودن صادرات گاز به اتحادیه اروپا تفاهم نامهای امضاء کردند. با توافق سال ۲۰۲۱ باکو و عشق آباد برای حل و فصل اختلافشان در منابع مشترک دریای خزر، ترکمنستان هم موافقت کرده است که از طریق آذربایجان و ترکیه به اروپا گاز صادر نماید. شرکتها و دولتهای اروپایی به این منطقه به عنوان منبع بالقوه انرژی سبز مینگرند و آذربایجان نیز به شکلی خاص میکوشد تا با گسترش و توسعه انرژیهای خورشیدی و بادی وابستگیاش به صادرات نفت و گاز را کاهش دهد.
شاید مهمترین ابتکار در حوزه حمل و نقل کریدور میانی یعنی مسیری باشد که در سال ۲۰۱۳ با همکاری شرکتهای حمل و نقل آذربایجان، گرجستان و قزاقستان افتتاح شد. این مسیر از طریق قزاقستان، دریای خزر و قفقاز، چین را به اروپا متصل میسازد. اقتصادهایی چالش برانگیز، نبود زیرساخت و اختلافات درون منطقهای سرعت توسعه این مسیر (کریدور میانی) را مدتها کند کرده بود. مشکلات مذکور باعث میشد که بخش اعظم تجارت فراقارهای از طریق کریدور شمالی روسیه انجام شود چون وضعیت زیرساختها مطلوب و گذرگاههای مرزی کمی در آنجا وجود داشت. اما تحریمهای غرب و خروج بسیاری از شرکتهای خارجی از روسیه بعد از تهاجم به اکراین، حمل و نقل در کریدور شمالی به شدت کاهش یافته و حجم تجارت در کریدور میانی بطور قابل ملاحظهای افزایش یافته است. طبق گزارش بانک توسعه آسیا تعداد قطارهای کانتینری چینی که از کریدور میانی عبور مینمایند از سال ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ با ضریب ۳۳ افزایش یافتهاند در حالیکه افزایش حجم بار حمل شده توسط بنادر آذربایجان و قزاقستان ۲۱ درصد بوده است.
کاهش موانع و سادهسازی مقررات از جمله اقداماتی است که باید انجام شود تا کریدور میانی به ظرفیت کامل خود دست یابد. در اجلاس اتحادیه اروپا و آسیای میانه که ماه آوریل سال جاری در ازبکستان برگزار شد، بلژیک برای افزایش ارتباطات و اتصالات منطقهای متعهد شد که ده میلیارد دلار اضافه پرداخت نماید. حملات حوثیها به کشتیها در دریای سرخ، ابراز علاقه طالبان به جذب سرمایهگذاری خارجی وعدم اطمینان بلند مدت به روسیه، عواملی هستند که علاقه به این مسیر را تقویت مینماید. اما چنانچه پس از پایان جنگ اکراین، تحریمهای روسیه لغو شود و حمل و نقل از طریق روسیه کم خطرتر باشد ممکن است از علاقه دولتها و بانکهای توسعه به اقدام در جهت توسعه کریدور میانی کاسته شود.
بازی دو طرفه
هیچیک از این اقدامات به معنای آن نیست که روسیه از نقش خود به عنوان بازیگر اصلی حوزه نفوذ سنتیاش دست برخواهد داشت. به یمن نزدیکی جغرافیایی، آشنایی بین نخبگان و میراث درازمدت سلطهگری در دوران امپراتوری و اتحاد جماهیرشوروی، روسیه از قدرت نرم و سخت قابل ملاحظهای در قفقاز و آسیای میانه برخوردار است. رهبران اکثر این کشورها برای روابط خود با مسکو ارزش قائل هستند هرچند که با حمله روسیه به اکراین مخالف باشند. بسیاری از این کشورها از تلاشهای روسیه برای دور زدن تحریمهای غرب سود برده اند. امریکا و اروپا دهها شرکت را در این منطقه به دلیل تسهیل صادرات اقلام دو منظوره تحریم کرده اند.
پس از فروپاشی شوروی آندسته از کارگران کشورهای آسیای میانه که در روسیه شاغل هستند و یکی از منابع درآمدی کشورشان محسوب میشوند توسط مسکو به عنوان منبع فشار مورد استفاده قرار میگیرند و پس از اقدام تروریستی سال ۲۰۲۴ در یک کنسرت مسکو جلوی مهاجرتهای نا منظم را هم گرفت.
نفوذ سیاسی روسیه نیز در این منطقه همچنان وجود دارد. پوتین بطور مرتب با علی اف، توکایف رئیس جمهور قزاقستان و دیگر رهبران این کشورها (و بعضی وقتها با فرزندان آنها که به عنوان جانشین احتمالی پدران شناخته میشوند) دیدار میکند. مسکو، تحت الحمایه کنونی خود را در بلاروس تثبیت کرده است و روابط نزدیکی با سیاستمداران حزب حاکم گرجستان، رویای گرجستان و اپوزسیون مولداوی برقرار کرده است. سال ۲۰۲۴ تفلیس تغییر آشکاری را در جهت گیری سیاسی خود صورت داد و رویای گرجستان با الهام از روسیه قانونی برای سرکوب جامعه مدنی تصویب نمود و مذاکرات الحاق به اتحادیه اروپا را تعلیق نمود. روسیه تلاش میکند تا حامیان خود را در مولداوی نیز به قدرت برساند.
روسیه علاوه بر استفاده از زیر ساختهای ترانزیتی منطقه در ساختارهای آن مشارکت کرده و از آن بهره میبرد. مثلاً قزاقستان در حالیکه به دنبال صادرات هیدروکربن به اروپاست با شرکت دولتی روس اتم قراردادی را برای ساخت اولین نیروگاه هستهای خود منعقد کرد. همچنین روسیه با آذربایجان و ایران برای ساخت کریدور حمل و نقل بین المللی شمال – جنوب همکاری میکند (یک مسیر جادهای – ریلی و دریایی که از طریق آذربایجان، هند و ایران، روسیه را به اقیانوس هند متصل میسازد. این سه کشور روسیه را به دلیل حمله به اکراین تحریم نکرده اند. محوریت آذربایجان در دو کریدور شمال به جنوب و کریدور میانی، رویکردهای سایر کشورها را نیز نشان میدهد. این کشورها قصد دارند از فرصتهایی که رویارویی غرب و روسیه فراهم میسازد به خوبی استفاده نمایند.
برد – برد
استروب تالبوت معاون وقت وزیر خارجه امریکا در سخنرانی خود به سال ۱۹۹۷ در دانشگاه جان هاپکینز گفته بود که امریکا میخواهد که «کلیه بازیگران مسئول در قفقاز و آسیای میانه برنده باشند» و همانند قرن نوزدهم این منطقه موضوع رقابت قدرتهای بزرگ نباشد. تحولات سه سال گذشته، اوراسیای پس از فروپاشی شوروی را به تحقق این دیدگاه نزدیکتر کرده است هر چند جهان و ( امریکا) به طرز چشمگیری تغییر کرده اند.
در حال حاضر قفقاز و آسیای میانه در استراتژی ایالات متحده جایگاهی حاشیهای دارند و چرخش واشنگتن به سمت هند و اقیانوسیه و در اظهارات صریح ترامپ برای ورود به حوزه نفوذ قدرتهای بزرگ این موضوع آشکارتر میگردد. با این حال ترامپ توجه خاصی به این منطقه دارد. مثلاً در جریان مذاکرات ارمنستان و آذربایجان در ماه گذشته تام باراک سفیر امریکا در ترکیه پیشنهاد داد که یک شرکت خصوصی امریکایی گذرگاه زنگزو را اداره کند. ایده نظارت یک ثالث بیطرف بر این گذرگاه مورد بحث قرار گرفته بود اما اظهارات باراک اولین اظهار نظر یک مقام امریکایی در این خصوص بود. این استراتژی منطقهای میتواند به دولت امریکا کمک کند تا به منابع انرژی دسترسی پیدا کند و رقبای بزرگ خود را بدون پذیرفتن تعهدات جدید مهار نماید.
باید مطمئن بود که امریکا احتمالاً در تحولات اوراسیا نقشی محوری نخواهد داشت اما امریکا میتواند و لازم است که اتحادیه اروپا، ترکیه و سایر متحدان و شرکای خود را تشویق نماید تا حضور فعال فعلی خود را حفظ نمایند. بعلاوه امریکا باید تلاشهای حال حاضر خود را هم افزایش دهد. کشورهای منطقه را با احتیاط به هماهنگی منطقهای بیشتر تشویق کند و چنانچه تقاضایی دریافت نمود در معاملات منطقهای هم مشارکت نماید و چنانچه تمایلی به این مشارکت ندارد به بازیگران محلی اجازه دهد که پیشگام باشند. همکاری امریکا با کشورهای منطقه برای کاهش موانع تجاری و تسهیل مشارکت شرکتهای غربی در پروژههای انرژی جدید، زیر ساختها و مواد معدنی حیاتی نیز میتواند از دیگر اقدامات آن کشور باشد. معاملات تجاری و سرمایه گذاریهایی از این دست باید محور کنفرانس بعدی وزرای کشورهای مشترک المنافع و اکراین، نشست سالانه وزرای خارجه امریکا و کشورهای آسیای میانه که از سال ۲۰۱۵ تا کنون برگزار شده است. قرار گیرد. اجلاس روسای جمهور کشورهای مستقل مشترک المنافع و اکراین فقط یکبار در سال ۲۰۲۳ برگزار شده است و ترامپ باید مسئولیت برگزاری جلسه بعد را بپذیرد. مهمتر از همه امریکا باید قبول کند که با کشورهای اوراسیا هدف کلیدی مشترکی دارد. شاید همه نظامهای سیاسی منطقه مورد پسند امریکا نباشند و بسیاری از آنها خواهان روابط با مسکو، پکن یا تهران باشند. وضعیت جغرافیایی این کشورها، حق انتخاب زیادی به آنها نداده است. اما این کشورها و مردم آن در برابر تلاش مسکوبرای ادغامشان در حوزه نفوذ احیاء شده روسیه مقاومت خواهند کرد.
جلوگیری از تسلط روسیه یا سایر قدرتهای تجدید نظرطلب بر این منطقه به معنای حمایت امریکا از کشورهای اوراسیا برای دستیابی به روابط سیاسی و اقتصادی متنوع است. هر چند این تلاشها همیشه مطابق با شرایط امریکا نیست اما کمک این کشور به وجود یک منطقه آزادتر و بازتر با منافع واشنگتن همسویی بیشتری دارد.
* پس از فروپاشی شوروی، سیاست خارجی روسیه را به دو بخش خارج دور و خارج نزدیک تقسیمبندی نموده اند. سیاست خارجی ان کشور نسبت کشورهای مشترک المنافع که قبلا جزیی از شوروی بودهاند را خارج نزدیک و نسبت به سایر کشورهای جهان خارج دور میگویند.