هفدهم مرداد، در یادها به نام شهید محمود صارمی ثبت شده است؛ خبرنگاری که جان خود را در راه آگاهیبخشی و انجام وظیفهاش در مزار شریف از دست داد. اما روز خبرنگار، تنها روز یاد او نیست؛ یادآور راهی است که با خون و قلم آغاز شده، از دل تاریخ معاصر ایران گذشته و تا امروز ادامه دارد. راهی که میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل آغاز کرد؛ همان که بر پیشانی نشریهاش نوشت: قوّت مملکت به قوّت قلم است، نه به شمشیر. راهی که ملکالمتکلمین، خطیب مشروطهخواه، با زبان آتشین و سرانجام با جانش ادامه داد. راهی که فرخییزدی، شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه، با زبان دوخته شده در زندان رضاخانی، در آن خون دل خورد. راهی که محمد مسعود، با قلمی پرشور و نشریه «مرد امروز» تاوان افشاگری و انتقادش را با گلوله پرداخت و به دست یکی از عوامل حزب توده ترور شد. و راهی که محمود صارمی و بسیاری از خبرنگاران بینام و نشان این سرزمین، با دلبستگی به حقیقت و میهن ادامه دادند. روز خبرنگار، نه یک مناسبت صنفی که روز یادآوری بهای آزادی گفتار و آگاهی است. روزی برای بازاندیشی در جایگاه رسانه، در فضای پرخطر سیاست، در میان فشار قدرت و در برابر چشم تاریخ. دگرگونیهای جهانی، ایستایی درونی- در جهان امروز، مرز میان رسانه و مخاطب، خبرنگار و شهروند، روزنامهنگار و راوی مردمی، در حال فروپاشی است. فناوریهای نو، رسانه را از چارچوبهای رسمی بیرون کشیدهاند و قدرت تولید و پخش آگاهی، از دست گروهی اندک به دستان میلیونها نفر رسیده است. رشد هوش ماشینی، پردازش زبان، شبکههای همگانی غیرمتمرکز و ابزارهای ساده تولید ویدیو، صدا و نوشتار، رسانه را به پدیدهای پویا و همگانی بدل کردهاند. اما در ایران، این دگرگونیها با رویکردهای انحصارگرایانه و فیلترینگ گسترده پاسخ داده شده است؛ گویی راه برخورد با آینده، بستن پنجرهها و دیوار کشیدن دور واقعیتهاست.
اصل ۲۴ قانون اساسی؛ قانونی که خوانده میشود، نه اجرا- در اصل ۲۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است: «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند.» این اصل، به روشنی آزادی بیان را به عنوان حق بنیادین شهروندان به رسمیت شناخته است. اما در عمل، آنچه دیدهایم محدود شدن دایره بیان، برخوردهای سختگیرانه با رسانهها، توقیف و توبیخ بیرویه و محرومسازی نهادها و افراد منتقد از حق انتشار آزادانه است. افول رسانه ملی؛ انحصار در برابر آگاهی- در کنار فشار بر رسانههای غیردولتی، رسانه ملی که باید رسانه همه مردم باشد، به تریبون رسمی یکدست و نخنما بدل شده است. پخش گزینشی اخبار، نادیده گرفتن واقعیتهای جامعه، بیتوجهی به خواستههای نسل نو و سانسور گفتوگوی آزاد، رسانه ملی را از جایگاه پیشین خود فرو نشانده است. مردمی که رسانه خود را باور نکنند، به رسانههای بیگانه پناه میبرند. این واقعیت تلخ را در رویدادهای پرشمار و بهویژه در جنگ ۱۲ روزه اخیر به روشنی دیدیم. در آن هنگامه آتش و آگاهی، بسیاری از رسانههای رسمی از روایت بهنگام و صادقانه ناتوان بودند. اما مردم ایران، آگاهانه، فراتر از رسانهها تا پای جان برای ایران و پایداری مام میهن ایستادند، برای انسجام ملی خود تلاش کردند و نشان دادند که باور به وطن، حق و درستی، نیازی به دستور ندارد. این ایستادگی مردمی، نه بهخاطر رسانهها، بلکه با وجودِ کوتاهی رسانههای رسمی شکل گرفت. این خود نشانهای است از آنکه ملت ایران به بلوغ آگاهی رسیده، اما رسانه ملی از این قافله عقب مانده است. از انحصار تا تهدید- فیلتر کردن گسترده، قطع اینترنت، مسدودسازی پیامرسانها و بستن راههای دسترسی آزاد به آگاهی، نهتنها با روح قانون اساسی و آرمانهای انقلاب در ناسازگاری است، بلکه در بلندمدت به کاهش اعتماد عمومی، گسترش شایعه و افزایش تهدیدات ملی میانجامد. مرجعیت رسانهای که روزی در درون کشور بود، آرامآرام به بیرون کوچ کرده است. در نبود گفتوگوی درونزا و آزادی بیان، تحلیلها و روایتهای بیرونی، جای خِرد ملی را میگیرند. خبرنگار امروز؛ دیدهبان فردا- خبرنگار ایرانی امروز، در دل این تاریکی، همچنان ایستاده است. خبرنگاری که گاه با حداقل دستمزد، بدون بیمه، زیر سایه تهدید یا بیثباتی کاری، با صداقت و شجاعت میکوشد چشم بیدار جامعه باشد. او در برابر قدرتهای بزرگ، فسادهای پنهان، ناکارآمدیها و بیعدالتیها، پرسشگرانه میایستد، بیآنکه پناهی داشته باشد، جز وجدان خود.
راه آینده؛ بازگشت به مردم، بازگشت به قانون
اگر خواهان آیندهای روشنتر برای ایرانیم، باید از امروز آغاز کنیم:
- بازگشت به قانون اساسی و اجرای بیتنازل اصل آزادی بیان
- پایان دادن به انحصار رسانهای و ایجاد فضای چندصدایی
- شفافسازی، بازسازی اعتماد و تقویت رسانههای مستقل و مردمی
- پذیرفتن خبرنگار به عنوان شریک اجتماعی، نه دشمن یا مزاحم.
روز خبرنگار، روز بزرگداشت گذشته نیست؛ روز نگاه به آیندهای است که بدون رسانه آزاد، بدون آگاهی همگانی و بدون زبان پرسشگر، امکانپذیر نخواهد بود.