چه دوست داشته باشیم و چه نه و چه بخواهیم و چه نخواهیم، موضوع «مناسبات ارتباطی تازه با امریکای مدل ترامپ»، امروز به یکی از معادلات مهم عرصه تصمیمسازی و سیاستگذاریهای کشورمان بدل شده است. ترامپ هر چند برای ایرانیان و البته سایر کشورها هندوانه در بستهای نیست و تجربه دور نخست ریاستجمهوری او در مقابل دیدگان جهانیان وجود دارد، اما تفاوتهای ماهوی در عرصه نظام بینالملل و شرایط منطقهای و جهانی به نسبت سال۲۰۱۶ باعث شده تا نتوان تحلیل دقیقی از مجموعه احتمالاتی که در دولت ترامپ ممکن است، بروز کند به دست آورد. اما در کشاکش رویارویی با این معادلات چند مجهولی، محمدجواد حقشناس از ضرورت بازگشت پروندههای راهبردی کشور از جمله پرونده هستهای و پرونده مذاکره با امریکا به وزارت خارجه سخن میگوید. این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان این واقعیت که هر چند ممکن است راهبردها توسط نهادهای بالادستی و شوراهای عالی تعیین شوند، اما باید اجازه داده شود افراد متخصص در وزارت امور خارجه با تاکتیکهای تخصصی و حرفهای خود این راهبردها را محقق کنند. حقشناس در ضمن تشریح شکافهای موجود میان امریکا با قدرتهایی چون چین، روسیه و حتی اتحادیه اروپا، حرکت در میان این شکافها را تخصص دیپلماتها میداند.
- بعد از جلوس ترامپ بر صندلی ریاستجمهوری ایالات متحده، مهمترین معادله برای ایرانیان مواجهه با این شرایط تازه است. شما این هنگامه نو را چطور تحلیل و فکر میکنید ایران با بهرهمندی از چه راهبرد و تاکتیکی میتواند منافع حداکثری خود را محقق کند؟
میان زمان اعلام نتایج انتخابات ایالات متحده تا زمانی که رییسجمهور منتخب به کاخ سفید رفته و سکان هدایت ساختار اجرایی را به دست میگیرد حدود ۲ماه و نیم فاصله است. به نظرم این ۲ماه و نیم برای ایران، زمان مناسبی است که بتواند رویکرد معقولی در مواجهه با این شرایط تازه اتخاذ کند. اگر از این نوع فرصتها که اتفاقا بسیار سریع هم میگذرند، غافل شویم، دچار مصیبت و مشکلات جدیتری میشویم. فرصتهای از دست رفتهای که متاسفانه در تاریخ سیاسی ایران در سالهای پس از انقلاب کم هم نبودهاند. ظرفیتهایی که به دلیل نداشتن تحلیلهای درست و نداشتن چشماندازهای روشن کشور را با خسارات جدی و زیانباری مواجه ساختهاند. ماجرای تسخیر سفارت امریکا و نگهداشتن گروگانها در ایران، ادامه جنگ پس از سال ۶۱ و امضای برجام و… از جمله این فرصتهای از دست رفته در عرصه سیاست خارجی هستند.
- در این دوران تازه که ترامپ برای دومین بار مستاجر کاخ سفید شده، مسوولان و سیاستگذاران ایران به چه گزارههایی باید توجه کنند؟
مواجهه مسئولان ایرانی با دولت جدید امریکا نباید بر اساس شناختی باشد که از ۴سال نخست ریاستجمهوری ترامپ شکل گرفته است. در آن برهه، ترامپ تازه پا به عرصه سیاسی گذاشته بود. ترامپ مدل ۲۰۱۶تا۲۰۲۰ با ترامپ امروز که یک دوره تجربه ریاستجمهوری و یک دوره تجربه شکست در انتخابات ریاستجمهوری و…را در کارنامه دارد، تفاوتهای ماهوی دارد. این چهره که اولویتهای سیاست خارجی روشنی دارد، میتواند فضای متفاوتی را برای تصمیمگیری و سیاستگذاری در جمهوری اسلامی فراهم سازد. در واقع ترامپ امروز ترامپ مدل ۲۰۱۶ نیست.
- چرا احساس میکنید ترامپ رویکردهای متفاوتی را در پیش گرفته است؟
دلایل بسیاری وجود دارد؛ اولا که اخبار حاکی است که چهرههایی مانند پمپئو و جان بولتون به عنوان چهرههای شاخص ضد ایران در دوره قبل در این دوره مسوولیتی ندارند. غیبت دشمنان ایران همه ماجرا نیست، مواضع جدید ترامپ هم با گذشته تفاوتهای بسیاری دارد. مثلا او عنوان میکند به دنبال تغییر حکومت در ایران نیست. از طرف دیگر، بنبستی که تیم راستگرا و افراطی حاکم در تلآویو شکل دادهاند ترامپ را مجاب خواهد کرد که رویکرد متفاوتی را در خصوص ایران در پیش بگیرد. ترامپ رسما اعلام کرده آغازگر و ادامهدهنده هیچ جنگی نخواهد بود. این مواضع و اظهارات نباید از دید تحلیلگران و سیاستگذاران ایرانی دور بماند. در کنار این گزارهها، نباید فراموش کرد که فضای منطقه خاورمیانه رنگ و بوی متفاوتی پیدا کرده است. وقتی عربستان و سایر کشورهای عربی رسما از مواضع ایران دفاع کرده و خواستار پایان دادن به تنشهای منطقهای میشوند، یعنی وضعیت جدیدی حاکم شده است. از سوی دیگر اولویتی که ترامپ در حوزه سیاست خارجی برای حل و فصل تنازعات میان چین و امریکا دارد، امکانات تازهای را برای بازیگری ایران فراهم میکند. همچنین گرفتاریهایی که روسها در اوکراین با آن دست به گریبان هستند و نگرانیهای اروپا هم از محورهای مهمی است که در اولویت سیاستهای خارجی ترامپ قرار دارد. ایران اما میتواند (و باید بتواند) در راستای منافع خود از این شکافها استفاده کرده و منافع خود را تامین کند. این رویکرد به خصوص پس از تغییرات در دولت ایران و در پیش گرفتن دیپلماسی واقعگرایانه دورنمای تازهای را در بخش سیاست خارجی نوید میدهد. ایران طی ۴سال آینده میتواند به جای سیاست تقابلی و مبتنی بر تعارض با امریکا به سمت رویکرد منفعتمحور و به دور از تعارض گام بردارد. سیاستهایی که گرفتاریهای ایران را در بخشهایی چون رفع تحریمها، فروش نفت و واردات و صادرات، حل معضل مهاجرت نخبگان و مهاجرت نیروی انسانی متخصص و…کاهش میدهد و چشمانداز متفاوتی را پیش روی ایران میگشاید.
- برای تحقق این اهداف که شما هم به بخشی از آنها اشاره کردید به چه نوع راهبردها و تاکتیکهایی نیاز است؟
تصمیمسازی در حوزه سیاست خارجی باید تخصصی شده و سیاستگذاریها در این بخش به جای شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه منتقل شوند. در عین حال سایر نهادهایی که در حوزه سیاست خارجی پاسخگو نیستند، اما تحرکات و کنشگریهای آنان میتواند مسالهساز شده و هزینههایی را متوجه کشور و منافع مردم کند باید کنترل شوند. به خصوص نهادهای نظامی باید بر مسائل حوزه تخصصی خود تمرکز کرده و از بیان مواضع غیرهماهنگ خودداری کنند. بعضا دیده شده که برخی اظهارات بدون اطلاع و هماهنگی با وزارت خارجه بیان میشود، جمع کردن این مباحث و اظهارات هزینههای بسیاری را متوجه وزارت خارجه میکند. برخی مشکلات در مناسبات ارتباطی ایران با پاکستان و…که ناشی از این نوععدم هماهنگیهاست، لطمات جبرانناپذیری را به نهاد سیاست خارجی وارد ساخته است. یکی از اتفاقات مهمی که باید رخ دهد انضباط جدیتر در حوزه سیاست خارجی است. حتی سیاستهای کلان و راهبردهای بنیادینی که اتخاذ میشوند، تاکتیک اجرایی ساختن و پیگیری آن باید تحت اختیار دیپلماتهای کشور باشد.