حجت الاسلام رئیسی در جریان مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری، سیاست داخلی و سیاست خارجی را در امتداد یکدیگر میدانست و با شماتت دولت روحانی معتقد بود آن دولت هرگز نمیتواند برجام را احیا کند.
اکنون با گذشت ۱۶ ماه از آغاز به کار دولت ایشان و با وجود اینکه برجام از اولویتهای دولت سیزدهم بود، اما مذاکرات به هیچ نتیجهای نرسید.
در شرایطی که طبق آخرین گزارش دکتر ظریف به کمیسیون امنیت ملی مجلس یازدهم؛ خروج سپاه از لیست FTO، رفع تحریم دفتر رهبری، رفع تحریم صنایع معدنی و عمرانی کشور، رفع تحریم صنایع فلزات و بسیاری دیگر از وجوه اقتصادی کشور توسط دولت آمریکا پذیرفته شده بود، اما تیم جدید سیاست خارجی نه تنها این تفاهم را عملیاتی نکرد بلکه با تعلل و بیکفایتی منجر به این شد که دولت آمریکا اعلام کند دیگر برجام در اولویتهای آنان نیست!
مایه تأسف است که شخص مسئول این امر خطیر نه بر اساس شایستگی و طی مدارج و سلسله مراتب که به دلیل اتصال به یک جناح سیاسی تندرو و پیوند نسبی با چهرههای محترم عالی رتبه کشور در اوایل انقلاب به این سمت منصوب شده است!
آن هم در شرایطی که وزارت امور خارجه بسیاری از نیروهای توانمند و شایسته را در اختیار دارد.
این امر فقط به سیاست خارجی منحصر نمیشود و متأسفانه مناصب مهم کشور به عرصهای برای کارآموزی فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق (ع) تبدیل شده است. همین امر دلیل اصلی آشفتگی اقتصادی کشور است. اگر در همان دور گذشته مذاکرات که سال گذشته و در تاریخ ۸ آذر آغاز شد، برجام را احیا میکردیم امروز با تشدید بحرانها مواجه نبودیم.
میتوان خوشبینانه حدس زد که مجموعهی برنامههای دولت بر اساس فهرست مشکلات کشور و الاهم و فیالاهم نمودن آنها تهیه شده بود.
حالا و با گذشت نزدیک یکسال و نیم از عمر دولت، با ارجاع به تیترهای برنامه دولت سیزدهم که در مناظرهها و گفتگوهای تلویزیونی بر آن تاکید میشد، (و نه ادعای برنامه ۷ هزار صفحهای) میتوان به ناکام ماندن دولت پی برد.
ناکامی در هر ۵ وعده اساسی که شامل: یک میلیون مسکن، یک میلیون شغل، توسعه ویژه خوزستان، توسعه ویژه سیستان و بلوچستان و احیاء و اجرای مقتدرانه برجام بود.
امروز این کارنامه نیاز به بازنگری و تغییر بازیگران اصلی دارد، زیرا شرایط کشور و بحرانهای زیرساختی اساسا فرصت تعلل به مجریان نخواهد داد.
مشکلات و بحرانهایی که اتاق فکر انتخاباتی رئیسی، فهرست کرده بود همچنان ادامه دارد و هنوز گام اصلی در رفع هیچکدام از آنها برداشته نشده است. مهرههای اقتصادی رئیسی با حیرت و تردید، مشغول آزمون و خطا و آشنایی با اقتصاد دولتی ایران هستند تا سرنخ کلاف سردرگم اقتصاد را بیابند و با تئوریها و نظرات آزمایش نشده، معضلات هزار توی اقتصاد و سرمایه و دلار را حل کنند.
همچنین بازیگران اصلی سیاست خارجی این دولت در عین مخالفت با مذاکرات، پشت میز مذاکره نشسته و پیشنهادات سعید جلیلی پدر معنوی و فکری علی باقری را به محک تجربه میزنند و از نتایج آن حیرت میکنند.
از جمله نظرات سعید جلیلی که روزگاری مذاکره کننده ارشد ایران در دولت احمدینژاد بود، این نکات بود که در بسته پیشنهادی خود در مذاکرات ارائه کرد و مدعی پیشرفت مذاکرات شده بود:
* اصلاح ساختار سازمان ملل و شورای امنیت
* ارتقای وزن موضوعات زیستمحیطی در مسائل بین المللی
* تعریف و تدوین عادلانه حقوق فضا
* ریشهیابی عوامل بحران اقتصادی و مالی جهانی
* فقرزدایی از جهان و کاهش فاصله طبقاتی
با شتاب تحولات و تغییر شرایط سیاسی کشور، رئیس جمهور چارهای ندارد جز اینکه مذاکرات را به سرانجام برساند و در وقت اضافهای که از پیشبرد مذاکرات عایدش میشود به سامان دادن اقتصاد بپردازد.
یا با چشمپوشی از نتیجه مذاکرات، سهم آخرین مدعی انصرافی ریاست جمهوری را نیز بپردازد، با عمل به نامه ۲۰۰ صفحهای سعید جلیلی و اهدای صندلی وزارتخارجه به مریدان او، خود و نظام سیاسی و مردم را در معرض آزمون نظریه “پشت خیمه دشمن” قرار دهد تا نامش در تاریخ ایران با این دکترین گره بخورد.