پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه سال۱۳۵۷، یکی از ادعاهای محوری انقلاب اسلامی، تأسیس جامعهای مبتنی بر احترام به کرامت انسان، سیاست دوستی و برخورداری افراد جامعه از حقوق مساوی، عدم تبعیض و رعایت حقوق انسانی به جای جامعهای مملو از مظاهر تبعیض، طرد، نادیده انگاری و بیاحترامی به کرامت انسان بود. این ادعا در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مورد تأکید قرار گرفته است که دولتها وظیفه دارند به «کرامت و ارزش والای انسان» توجه نموده، در رساندن انسان به جایگاه حقیقیاش تلاش نموده و حقوق انسانی او را رعایت کنند. در این راستا در اصل سوم قانون اساسی، هم رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی بوده است.
دوستی، از جمله مقولات برجسته تاریخ اندیشه سیاسی است. اهمیت دوستی در اندیشه سیاسی به حدی است که ارسطو آن را بهترین نگهبان دولتها در برابرانقلاب میداند. وی دوستی را مقولهای بیناذهنی و تعاملی میبیند که هم نظری است و هم عملی. ارسطو دوستی را از عدالت هم بالاتر دانسته و آن را برای دولتها بالاترین خیر میداند.
سنت ارسطوییِ «دوستی» در اندیشه فلاسفه و متفکران مسلمان هم بازتولید شد. غفلت از دوستی در دوران معاصرـ مقولهای که در طول دوران مدرن مورد توجه نبودـ ، به کنار نهاده میشود و دوستی دوباره جایگاه خود را در مباحث اندیشه سیاسی باز میکند. البته رویکرد معاصر به دوستی؛ همچون سنت کلاسیک، به تشابه نمیاندیشد، بلکه تفاوتها را در نظر میگیرد. در این دوران با مطرح شدن مفاهیم «تمایز» و «دیگری»، و نیز با محوریت یافتن فلسفه بیناذهنیت، مفهوم دوستی مجدداً با تعابیر جدیدی مطرح شده است.
از شاخصهای مهم سیاست دوستی میتوان به برابری انسانها و کرامت انسانی، دیگرپذیری و گشودگی نسبت به دیگری، مسئولیتپذیری در قبال دیگری و دوستی مسئولانه، پذیرش تفاوتها، آمادگی برای بخشودن اشاره نمود.
در طول بیش از چهاردهه با وجود قوتها و فرصتهای ایجادشده برای تجلی اراده مردم برای کسب توسعه و استقلال و تلاش گروههای سیاسی برای کسب رای مردم با یک جامعه دوبعدی با عنوان «جامعه بیم زده» و «امیدسوی» روبرو هستیم. هرچند در این مسیر ادعاهای متقاوتی از سوی دولتها وجریانهای سیاسی در ساختن جهانی زیباتر و انسانیتر، تفاهم، همزیستی و تنشزدایی و همچنین کرامت انسان، محبت، عدالت و توجه به حاشیهنشینان مطرح گردید. اما در نسبت ایده و واقعیت و تجربه سیاسی با فراز و فرود سیاست دوستی در جامعه روبرو هستیم که لازم است به دلایل و شواهد سیاست غیر دوستی شکل گرفته در جریانهای سیاسی موثر توجه کافی شود تا ضمن بهرهمندی ازتاریخ گذشته به چند راهکار مناسب در کاهش سیاست غیر دوستی و افزایش سیاست دوستی در جریانهای سیاسی امروز رسید.
لازم به ذکر است که «امیدسوها» ی موثر بر سیاست دوستی در طول این چهاردهه کم نبودهاند مواردی همچون:
- امیدسوها درپیروزی انقلاب و تثبیت نظام سیاسی منبعث از آن
- مشارکت مردمی در انتخاب تصمیم گیران و کارگزاران
- ظهور همدلی و سیاست دوستی در دفاع مقدس
- تاثیر جدی قدرت اجتماعی بر قدرت سیاسی و پذیرش تغییردولتها با رای مردم
- حفظ ساختار نظام جمهوری اسلامی
- همدلیها و کمکهای اجتماعی مردم و دولتها
- توجه به دو اصل حفظ مبانی و انعطاف در روشها
اما بیمها و نابسامانیهای جدی هم داشتهایم که یکی از آنها کاهش سیاست دوستی و رونق سیاست غیر دوستی در ساحت کارگزاران و جریانهای سیاسی بوده است که موثر بر ایجاد پنج مساله سیاسی و حل نشدن آنها بوده است.کسری اعتماد سیاسی، مساله کارآمدی، مساله نظارت جامع، مساله شکافهای اجتماعی و تحریمهای ظالمانه.
همانطور که میدانیم دوستی دنیائی است بین من و دیگری، جغرافیائی که نه قلمرو من است و نه قلمرو دیگری، بلکه با حضور هر دو معنا پیدا میکند. اما رصد جامعه سیاسی ما نشان میدهد که در عمل در بعضی از جریانهای سیاسی ـ اجتماعی شاهد سیاست غیر دوستی با شاخصهایی چون خودگرایی و دگر ستیزی، تحقیر، اهانت و خشونت کلامی و احساسی بودهایم.
سیاست دوستی یک شبکه معنایی است که با مواردی همچون: عدالت، برابری واحساس مسئولیت و تشدید فردگرایی و میزان خودخواهی و حسادت و وضعیت گذشت و انصاف و دروغ گویی و ویژگیهای هنجاری مسئولان و امکان شبکههای رفاقتی و شبکه پیوندهای شخصی و گروهی با تعدادی از دولتها در ارتباط است.
- مصادیقی از سیاست غیر دوستی و افول سیاست دوستی در جریانهای سیاسی امروز ایران
چند نمونه آماری به مثابه توجه و التفات به کاهش سیاست دوستی در ایران امروز
از عناصر مهم در سیاست دوستی توجه به اصول اخلاقی فردی و اجتماعی است که رابطه مستقیم با یکدیگر دارند وضعیت ارزشهای اخلاقی در جامعه ما با رویشها و ریزشهایی همراه بوده است و توجه به آنها فهم ما را از وضعیت سیاست دوستی دقیقتر مینماید
در گزارش پژوهشی «رصد ارزشهای اخلاقی در جامعه ایران؛ بررسی روند تغییرات ارزشهای اخلاقی طی پنج دهه اخیر»، مسئلۀ اساسی این است که تا چه میزان اخلاق درجامعۀ ایرانی رعایت میشود. مسئولان، مدیران و مردم ایران، با وجود شعارهای اخلاقی زیادی که به چشم میخورد، چه میزان برای حد وحدودهای اخلاقی ارزش قائل هستند و به درستی به آنها عمل میکنند؟
بازه زمانی استفاده شده در این رصد از دهۀ ۱۳۵۰ تا جدیدترین آمار دهۀ ۱۳۹۰ یعنی تا سال ۱۳۹۷ است. پژوهش حاضر به روش تحلیل ثانویه انجام میشود.
البته ضمن توجه و باور به نکات مثبتی که در گزارش رصد فرهنگی ۱۱ وجود دارد در این جا به تناسب موضوع به چند مسئله زیر که به نوعی باعث کاهش سیاست دوستی میشود، میتوان اشاره کرد:
- ۵/۳۷ درصد پاسخ دهندگان احساس مسئولیت در میان مردم و جامعه را کم و خیلی کم میدانند.
- ۵/۵۲ درصد پاسخ دهندگان وجدان کاری را کم و خیلی کم میدانند.
- حدود ۶۰ درصد پاسخ دهندگان موافقند که لذت شخصی بر مسایل جامعه ترجیح دارد.
- ۶/۴۸ درصد پاسخ دهندگان خودخواهی و حسادت بین مردم را زیاد و خیلی زیاد میدانند
- ۲/۴۷ درصد پاسخ دهندگان گذشت را خیلی کم و کم میدانند
- ۹/۴۷ درصد پاسخ دهندگان انصاف در جامعه را کم و خیلی کم میدانند.
در اصطلاح «اعتماد اجتماعی را میتوان داشتن حس ظن به دیگران در روابط اجتماعی دانست که دارای دو طرف اعتماد کننده و اعتماد شونده (فرد یا گروه) است و تسهیل کننده روابط اجتماعی بوده و امکان سود یا زیان را در خود دارد.»
راههای کسب اعتماد در جامعه مبتنی بر دو شیوه است: یکی بر اساس تجربه و تعامل مداوم و با گذر زمان به دست میآید که به آن «اعتماد تجربی» (trust Experimental) میگویند. نوع دیگری از اعتماد با تعهد اخلاقی حاصل میشود که به آن «اعتماد اخلاقی» (trust Ethical) میگویند در رصد مذکور به نوعی کاهش اعتماد را میتوان بازخوانی کرد:
- ۹/۶۵ درصد پاسخ دهندگان پاسخگویی مسولان را کم و خیلی کم میدانند.
- ۴/۶۷ درصد پاسخ دهندگان عمل به قول و وعدههای توسط مسولانرا کم و خیلی کم میدانند
- ۲/۴۷ درصد مردم معتقدند که مدیران و مسئولان خیلی کم وکم مورد اعتماد هستند
(ناگفته نماند با وجود تلاشهای مناسب از بعضی از مسوولین باز ادراک ذهنی مردم ممکن است فاصله با عملکرد مثبت آنها داشته باشد که باید آسیبشناسی گردد).
وجود شبکههای رفاقتی و شبکه پیوندهای شخصی و گروهی با دولتها در نقض سیاست دوستی دیگر جنسیتی و نفی دیگرپذیری نمادهایی از سیاست غیر دوستی.
در یکی از دولتهای جمهوری اسلامی ایران فقط یک زن در کابینه به عنوان معاون رئیس جمهور حضور داشته است. و این روند در دولت پیوسته آن هم نیز ادامه داشته است. این موضوع دلالت بر مساله «دیگری جنسیتی» در دولتهای مورد مطالعه دارد.
در همان دولت حدود ۷۸ درصد از اعضای دولت در انحصار ائتلاف گروههای همسوی سیاسی و ۴ /۲۱ درصد نیز افراد مستقل و غیر عضو در حزب مسلط بودهاند همچنان در دولت پیوسته آن ۵ /۸۸ درصد از اعضای دولت در انحصاریک حزب و گروههای همسو و ۵ /۱۱ درصد نیز افراد مستقل و غیر عضو در حزب مسلط بودهاند.
در دورهای از دولت دیگری ۹/۹۶ درصد از اعضای دولت در انحصار جریان همسوی سیاسی و ۱/۳ درصد نیز افراد مستقل و غیر عضو در حزب مسلط بوده اند. در دولت دوم آن ۱۰۰ درصد اعضای دولت دارای گرایشهای سیاسی همسو بودهاند.
- نمونهای از سیاسیت غیر دوستی در انتخابات چهاردهم
بیتوجهی به اصول و ضوابط اخلاقی در رقابتها میتواند موجبات ناامیدی مردم از مسئولین، احتمال ایجاد تنشهای اجتماعی، کاهش سرمایه اجتماعی نظام سیاسی و تهییج دشمنان به بهرهگیری از اختلافات در راستای فشار به کشور را پدید آورد و فرایند انتخابات را از یک عامل نشاطآفرین اجتماعی به یک عامل تهدیدزا تبدیل کند. بررسی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی مؤید آن است که معظمله همیشه توصیههایی به نامزدها مبنیبر سلامت تبلیغات، صداقت، وحدت و انسجام ملی، عدم استفاده از بیتالمال و هزینههای زیاد، امیدآفرینی و امکانپذیری برنامهها داشتهاند.
با این وجود مصادیقی از خشونت و سیاست غیر دوستی در انتخابات اخیر دیده شد جایی که به گروهی از رای دهندگان نسبت «جامعه نابالغ و کودکصفت که گرفتار تلاطمهاست.» داده شد و در جای دیگری از «ترکیب آرای استان فرهنگ مدار به مثابه داغ دلم» اسم برده میشود ویا ما شاهد بودیم دوقطبیهای کاذبی مطرح شد. دوقطبیهایی که وجود خارجی نداشت.
- دلایل کاهش سیاست دوستی در جریانهای سیاسی ایران:
ضعف در اخلاق مسئولیت و اخلاق باور
اخلاق مسئولیت استدلال کردن بر حسب وسایل و اهداف، ارائه دادن شرحی از نتایج قابل پیشبینی کنش خود و سنجیدن عقلانی نه تنها وسایل در برابر اهداف، بلکه اهداف در برابر پیامدهای فرعی و سرانجام نیز اهداف گوناگون ممکن در برابر یکدیگر.
اخلاق مسئولیت مبتنی بر این است که اهداف به شیوه عقلانیت ارزشی انتخاب شوند اما به مدد ابزارهایی پیگیری شوند که به نحو عقلانیت ابزاری انتخاب شده اند. در همین رابطه اکثر جریانهای سیاسی در توجه به اخلاق مسئولیت بیشتر رفتارهای احساسی و توجهات نتیجه محور داشته اندو کمتر به سنجش عقلانی اهداف خود توجه میکردند.
ضعف در تحلیل شناختی:
توجه به گستره چشمگیر منابع و رسانههای خبری و تحلیلی که بعضی از آنها میکوشند رویدادها و پدیدهها را از زاویه منافع و مناسبات سیاسی خود تحلیل کنند، تحلیل سیاسی مبتنی بر رویکرد شناختی در فهم پدیدههای سیاسی و اجتماعی ضروریتر از گذشته به نظر میرسد. در تحلیل شناختی، اخلاق و استدلال به همراه زبان اقناعی و روشنگر در کنار درک خطاهای شناختی جایگاه ویژهای در حل مسائل امروز ما دارد.
برخی از جریانهای سیاسی به شدت تحت تاثیر خطاهای شناختی موثر بر قطبیسازی و رادیکالیزه کردن هواداران بودهاند که پاره حقیقت گویی و مغالطه توسل به آتوریته و سوگیری پوشش و بزرگنمایی از این موارد است.
سوگیری تایید نیز تمایل به جستجو و ترجیح دادن اطلاعاتی است که از باورهای قبلی ما پشتیبانی میکند. در نتیجه، ما تمایل داریم هر اطلاعاتی را که با آن باورها در تضاد است نادیده بگیریم. در طول انتخابات ریاست جمهوری، مردم تمایل دارند به دنبال اطلاعاتی باشند که نامزد مورد حمایت خود را مثبت نشان دهد، در حالی که هر گونه اطلاعاتی را که آنها را منفی نشان دهد، رد میکنند.
ضعف در نهادمندی سیاسی متناسب با زیست بوم سیاسی ایران
مساله احزاب را باید در عمل در فضای سیاسی و اجتماعی جامعه مورد توجه قرار داد. با نهادمندی بهتر میتوان هنجارهای رقابتی و رفتارهای رفاقتی را بدون حذف و طرد بازسازی کرد. متاسفانه کم رنگی عملی احزاب و وجود سلایق شخصی به شعلهور شدن سیااست غیر دوستی شده است اگر انتخابات حزبی و کاندیداها و احزاب در قبال وعدههایی که میدهند پاسخگو باشند، این پاسخگویی مانع دادن وعدههای فضایی توسط کاندیداها میشود و بهتدریج مطالبات مردم نیز از مطالبات فضایی فاصله میگیرد. ـ ضعف در تربیت سیاسی فرهنگ محور که شامل ضعف در خود آگاهی تاریخی، تعطیلی خودانتقادی؛ ارزیابیهای صفر- یک از دیگران ؛ فقدانِ مهارت در ارتقاء هوش هیجانی و عدم استفاده بهینه از فضای مجازی (فضاهای مجازی اگر چه شرایط خوبی را برای گفتگوهای سازنده فراهم کرده اند، متاسفانه همزمان امکان گسترش خشونت کلامی در میان کاربران را هم ایجاد کردهاند) از موارد دیگری هستند که بر کاهش سیاست دوستی جریانها نقش داشتهاند.
عدم ارتباط جریانهای سیاسی با فضاهای فکری و اندیشهای
در واقع اکثر جریانهای سیاسی به جای استفاده از ظرفیتهای فکری و اندیشهای در تولید گفتمان ایجابی خود به یک شبه گفتمان حذف و سلبی در قالب خشونت سیاسی کلامی برای طرد روانی و تخریب شخصیت رقیب روی میآورند.
چند پیشنهاد برای ارتقاء سیاست دوستی در جامعه و جریانهای سیاسی امروز ایران:
- توجه به ظرفیتهای سیاست دوستی با استفاده ظرفیتهای آرزومندی و ذخایر ملی و دینی و فرهنگیمان؛ التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ
- بررسی رابطه همبستگی بین هر یک از ابعاد و مؤلفههای متغیرهای سهگانه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با شاخص دموکراسی و سیاست دوستی نشان میدهد که همه این متغیرها میتوانند اثرات معنادار و تعیین کنندهای بر دموکراسی داشته است.
- الزام به حوزهای بودن ذهن وتوجه به منظومه زبان و هوش و حافظه و تفکر و ملاحظات اجتماعی و روانشناسی
- مسالهمندی سیاست غیر دوستی باید جدی گرفته شود.
- گفتگو به مثابه امر سیاسی و اجتماعی تلقی شود.
- توجه به راهبری هوشمندانه شامل راهبری عقلایی و هیجانی و معنوی
- راهبرد مردم سالارکردن ذهن را باید فرهنگسازی و جریانسازی کرد و به شاخصهای مهم آن یعنی آگاهی به موقعیت خود و جامعه، پذیرش وجود رقیبان و حقوق آنها، بررسی دستیابی نقاط مشترک و متمایز توجه نمود.
* عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی