پایتخت به عنوان تختگاه پادشاهی، در تاریخ هر کشوری از اهمیت استراتژیک و بنیادینی برخوردار بوده است. تمرکز نهاد قدرت و ثروت در یک جغرافیای محدود، تشخصی را برای این قبیل شهرها ایجاد میکند که میتواند در سیر تاریخی و فرهنگی آن شهر و مردمان آن تاثیرات پایداری بگذارد. گاه این اهمیت به رونق شهر میانجامد و گاه به عاملی برای زوال آن بدل میشود.
عوامل موثر در انتخاب یک شهر به عنوان پایتخت، متعدد و متنوع است. برخی از آنها در یک بازه زمانی اهمیت خود را از دست داده و برخی دیگر به برجستگی ویژهای میرسند. با این وجود معدود دلایلی همچنان اهمیت خود را حفظ کرده و بدون تغییر باقی مانده و سیر تاریخ در اعتبار آنها خدشهای وارد نکرده است.
در گذشته موقعیت استراتژیک نظامی و جغرافیایی، عامل مهمی در انتخاب یک شهر به عنوان مرکز حکومت به شمار میآمد. با تغییر در مناسبات سیاسی، از مقوله امنیت بازتعریفی به عمل آمد که در آن شاخصهایی چون عامل دفاع شهری در برابر دشمن دیگر بهمانند گذشته اهمیت استراتژیک نداشت. این عامل اساسا در مکانیابی تاریخی پایتخت همواره نقش مهمی داشت. با کمرنگ شدن این نقش، در عمل بسیاری از پایتختهای پیشین، ارزش بنیادین خود را از دست دادند.
دلیل مهم دیگری که میتوانست در انتخاب یک شهر برای مرکزیت یک حکومت موثر واقع شود، موقعیت جغرافیایی آن به نسبت راههای ارتباطی مهم کشور بود. اینکه پایتخت یک حکومت بیشترین دسترسی ممکن را به شبکه مواصلاتی داشته باشد، امتیاز کمی نبود که بشود به راحتی از آن گذشت. این امتیاز همچنان معتبر بوده و عامل مهمی در رشد و توسعه پایدار هر شهری و از جمله پایتخت ایفا میکند.
عامل سوم در پایتخت گزینی یک شهر به سطح قابل کشت و دسترسی مداوم و نامحدود به جریان آبهای دائمی و فصلی مرتبط بود. امنیت غذایی و اینکه یک موقعیت جغرافیایی بتواند در هنگام لزوم مایحتاج ساکنین و نیروهای نظامی را به خوبی تامین کند، آنقدر مهم و حیاتی است که گاه بی توجهی به آن تبعات فراوانی به همراه داشت.
در کنار این عوامل مهم، موارد دیگری نیز بودند که در یک دوره تاریخی مورد توجه قرار گرفته و نقش تعیین کنندهای در انتخاب مرکزیت سیاسی و نظامی یک حکومت ایفا نمودند. از جمله این موارد نقشی است که نیروهای متحد یک حکومت به ویژه در ابتدای تاسیس آن سلسله یا حکمرانی ایفا میکردند. لذا میبایستی به موقعیت جغرافیایی سکونت آنها در انتخاب پایتخت توجه ویژه میشد. در تعیین شهر تهران به عنوان مرکز حکومت قاجاریه این عامل نقش مهم و اساسی ایفا نمود.
واکاوی تاریخی سکونت در پهنه تهران، به قدمتی بالغ بر هشت هزار سال دلالت میکند. در بخش مهمی از این تاریخ، تهران روستای کوچک و گمنامی در پهنه شمالی ری باستانی در جنوبیترین ناحیه منطقه قصران بوده است.
ری در تمام دوران عمر خود شهری مهم و باستانی قلمداد میشود. شهری که حضورش نه تنها در متن تاریخ، بلکه در اساطیر نیز آمده است و اگر یورش وحشیانه مغولها نبود، شاید همچنان ری به عنوان یک ابرشهر باستانی به حضور تاثیرگذارش ادامه می داد و امروز میتوانست در جایگاهی قرار بگیرد که روستای گمنامی بر مسند آن تکیه زده است.
تهران به استناد مشاهدات تاریخی در موقعیتی که کشور در معرض هجوم اقوام مغول قرار گرفته بود، به روستای بزرگی تبدیل شده بود. ویرانی ری و هجوم مردمان وحشتزده این شهر به اطراف و اکناف، باعث شد تا این روستای ناشناس، به یکباره به عنوان مامن و پناهگاه مردم ری انتخاب شده و از آنها میزبانی نماید. بعد از این سیر مهاجرتی عظیم، تهران دیگر به وضعیت گذشته خود بازنگشت و تاثیر مردم ری باعث شد تا به عنوان یک روستا ـ باغ بزرگ، در مسیری متفاوت از گذشته، به حیات خود ادامه دهد.
از نشانههای توسعه یافتگی این روستا میتوان به این نکته اشاره کرد که در بدو تبدیل به شهری کوچک به دستور شاه طهماسب، تهران دارای ۴ محله بود. محلاتی که در شهر تازه تاسیس طهماسبی نیز به زندگی خود ادامه داده و همچنان به عنوان محلات قدیمی تهران، حضوری مستمر در بافت تاریخی آن دارند.
جغرافیا و وضعیت آبوهوایی تهران همواره مدنظر سلاطین صفوی قرار دارد. کریم خان زند نیز با هدف تبدیل این شهر به مرکز حکومت خود سالها در آن اقامت گزید. اما درنهایت این آغامحمدخان قاجار است که تهران را بهعنوان مرکز سلسله تازه تأسیس قاجاریه موردتوجه قرار میدهد و با این اقدام، شرایط را به نحوی رقم میزند که در طی کمتر از سه سده، تهران از شهری کوچک به یکی از بزرگترین و پرجمعیتترین کلانشهرهای جهان تبدیل میشود.
موقعیت کنونی شهر تهران، بهعنوان پایتخت کشور و مرکز استان تهران بهگونهای است که باید آن را درهای محصور در دامنه رشتهکوه البرز برشمرد، ارتفاع شهر از سطح آبهای آزاد در مرتفعترین نقطه شمالی ۱۸۰۰ متر است که از این ارتفاع بهتناوب کاسته شده و درنهایت در نقاط جنوبی شهر به عدد ۱۰۵۰ متر میرسد. این اختلاف ارتفاع منجر به بروز تفاوتهای آبوهوایی و نیز پوشش گیاهی بین نقاط شمالی و جنوبی شهر شده و ازاینرو تهران را دارای دو اقلیم متفاوت ییلاقی و قشلاقی میسازد. به گونهای که در شمال شهر تحت تأثیر کوهستان آبوهوای آن تا حدی معتدل و مرطوب بوده و در مناطق مرکزی و جنوبی شاهد سامانهای گرم و خشک هستیم. همچنین به سبب واقعشدن شهر در جنوب شرقی رشتهکوههای البرز، شیب ملایم شمالی ـ جنوبی باعث شده تا ارتفاع زمین به سمت کرانه شمالی افزایش پیدا کند، بهگونهای که میتوان اختلاف سطحی در حدود ۹۰۰ متر را بین پستترین نقطه در جنوب و بلندترین نقطه در شمال به ثبت رساند. ازاینرو آبوهوای معتدل در بخش شمالی تهران بیش از سایر نقاط آن مشهود است و به نسبت آن پوشش گیاهی انبوهتر و متنوعتری نیز در این بخش دیده میشود. وجود این شیب همچنین باعث شده تا تودههای هوایی با مانع بزرگی مواجه شوند و از همین رو تهران همواره شاهد جریان ملایم و مستمری از وزش باد است که در طول روز از دشت به کوه و در طی شب از کوه بهجانب دشت در حرکت است.
از منظر زمینشناختی نیز به سبب قرارگیری در حریم دو توده بزرگ البرز و فلات مرکزی، تهران منطقهای زلزلهخیز به شمار آمده و با گسلهای فعالی همچون ری، شمال تهران، مشاء، نیاوران و … مستعد بروز انواع زلزلهها در مقیاسهای کوچک و بزرگ است.
بهطور عمومی، شهر از متوسط بارش کمی برخوردار است و مهمترین منبع بارش آن بادهای مرطوب مدیترانهای و اطلسی است که هرازگاهی از سمت غرب میوزند، ازاینرو تأمینکننده اصلی آب تهران محدود به قناتهایی همچون شاه، الهیه، باغشاه (ناصریه)، بهاء الملک و ناصرالملک، بهارستان، سفارت روسیه، شاهک، بریانک، پامنار، رحمتآباد، جلالیه، سفارت انگلیس، کریمآباد، صدقیه، شاه، نظامیه، علاءالدوله، حاج علیرضا، مهرگرد، مبارکآباد و مخلص آباد، مهدیآباد (سفارت آمریکا)، صفرآباد و جمشیدآباد، مخصوص، شهاب الملک، نجفآباد، سردار، کوثریه (فرمانفرما)، اکبرآباد، یوسفآباد، بهجتآباد و امین الملک است که تا پیش از لولهکشی آب و بهرهبرداری از کانال انتقال آب رودخانه کرج به تهران در سال ۱۳۰۶ مورداستفاده اهالی آن قرار میگرفت و برخی از آنها همچنان دارای جریان مداوم آب هستند.
علاوه بر قناتها، وجود چشمههای متعددی همچون اعلا دماوند، قلعه دختر، آب علی هراز، وله، شاه، چشمهعلی، تیزآب، گله گیله و … منبع مطمئن دیگری برای تأمین آب اهالی تهران به شمار میآمد.
روند توسعه شهری از اواخر پهلوی اول تأمین آب مورد نیاز شهر را با مشکل مواجه ساخت. ادامه این بحران باعث شد تا در سال ۱۳۳۳ بهمنظور مهار آبریزهای سطحی و بارشهای جوی، مطالعات ساخت سد امیرکبیر آغاز و متعاقب آن عملیات ساخت و بهرهبرداری از آن در سال ۱۳۴۲ به سرانجام برسد.
فرایند تکمیلی تأمینکننده آب تهران در فازهای بعدی احداث سدهای لتیان و لار است. با این وجود همچنان تهران با معضل کمآبی مواجه بود و ازاینرو استفاده از منابع آب زیرزمینی نیز در دستور کار قرار گرفت و از طریق حفر چاههای عمیق در محدوده شهر و خارج از آن بخشی از مشکلات کمآبی بهویژه جهت آبیاری فضاهای سبز و کشاورزی از این محل تأمین شد. جدای از این منابع، چندین رود فصلی همچون گلابدره، حصارک، تجریش، کن و … هم در سطح شهر تهران جاری است که اگرچه تأثیر چندانی در تأمین آب شهر ندارند، حضورشان اما برای تأمین آب کشاورزی اطراف خود مهم قلمداد میشود.
حضور تهران در مرکز سیاسی سه دوره مهم تاریخی قاجاریه، پهلوی و جمهوری اسلامی چهره این شهر را دستخوش تغییرات عمدهای نموده، بهگونهای که هم میتوان در آن سراغ آثار و بناهای تاریخی را گرفت و هم در سطحی وسیع شاهد ساختمانها و عمارتهای مدرنی بود که نظیرشان در هیچ نقطه دیگری از کشور دیده نمیشود.
تهران همچنین، مجموعهای متنوع از قومیتهایی است که در طول دورههای مختلف به آن مهاجرت و در آن سکونت نمودهاند، از این منظر شمایل فرهنگی و قومیتی بومیان اصیل تهران بهشدت تحت تأثیر خردهفرهنگهای مهاجر تغییریافته و درعینحال بر رفتار فرهنگی اقوام میهمان نیز تأثیرات شگرفی بهجای گذاشته است تا جایی که جداسازی رفتارهای فرهنگی از یکدیگر در موارد بسیاری ناممکن و بعید به نظر میآید.
* تهران پژوه و نویسنده