دکتر مهدی ملکزاده فرزند بزرگتر ملک المتکلّمین، شخصیتی فداکار و دوستدار ایران و ایرانی بود و سراسر عمر پُربار خود را از راههای دانش، فرهنگ و سیاست صرف خدمت به مُلک و ملت کرد. نگارنده – نوه ایشان- خاطرات کودکی و نوجوانیام جدای از پدربزرگ نبوده است. از زمانیکه چشم بهروی جهان گشودم تا زمانیکه او چشم از جهان فروبست؛ از اینرو از صفات نیکویش آگاهی دارم.
زندگینامه:
مهدی ملکزاده درسال ۱۲۶۰ شمسی در اصفهان به دنیا آمد و درطول زندگی، ارزشهای خانوادگیاش را عزیز و محترم میداشت. سالیانی بعد کتابی درباره پدر بهنام «زندگی ملک المتکلّمین» نگاشت و این کتاب را به مادر خود اهداء کرد؛ اینچنین: «به یاد توای مادر عزیزم که در دوره عمر کوتاه خود رنج بسیار بردی و مصائب بیشمار کشیدی؛ و همیشه برای پدرم همسری باوفا و نسبت به فرزندانت مادری مهربان بودی».
در نوجوانی، در اصفهان تحصیل حکمت و فلسفه نمود و همزمان زبان فرانسه را فرا گرفت. در هفدهسالگی همراه پدر و مادر به تهران آمد و در پایتخت مستقر شد، ولی از آن پس تا آخر عمر هرگاه به اصفهان سفرکرد تا تجدید خاطرات نماید، مورد استقبال فراوان مردم قرار گرفت.
در هفده سالگی در مدرسه دارالفنون به تحصیل علومجدید پرداخت و در بخش پزشکی به فراگیری آن دانش پرداخت. پساز اخذ دیپلم برای تکمیل علم پزشکی به بیروت سفر کرد و در دانشکده پزشکی آن به اخذ دیپلم دکتری نائل آمد. سپس به پاریس (فرانسه) رفت و در دانشکده پزشکی این شهر به ادامه تحصیل پرداخت و دکترای تخصصی گرفت. پساز پایان این دوره و یکسال پساز شهادت پدر به ایران بازگشت و دانش پزشکینوین را با خود به ارمغان آورد.
دراین زمان اوضاع همچنان آشفته بود و او وارد مبارزات مشروطهطلبی شد. با ورود به تهران به خواست پدر و رضایت کامل میرزا سلیمانخان میکده که در گذشته قرار آن گذاشته شده بود، دختر ایشان را بهنام خورشیدکلاه به همسری خود درآورد. دریافت این خبر با شور و شوق مشروطهطلبان و یاران پدر همراه شد؛ مراسم پُرشور و بزرگی در تهران برپا شد و خورشیدکلاه را «عروس مشروطیت» خواندند. پساز ازدواج، دکتر ملکزاده وارد کار طبابت شد و بهگونه نوین؛ مطبی برای خود ترتیب داد.
اقدامات پزشکی دکتر ملکزاده طی سالیان دراز به قرار زیراند: ۱-ایجاد مطب خصوصی که در ایران تازگی داشت. ۲-ریاست «بیمارستان وزیری» که جزء معدود بیمارستانهای تهران بود. ۳-تأسیس مرکزی بهنام «مدرسه طب» بهسال ۱۳۰۵ که او از مؤسسین آن مرکز بود. ۴-ایجاد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بهسال ۱۳۱۳ که او جزء بانیان آن بود و از آن پس بهمدت ۲۵ سال با عنوان استادی در آن دانشکده به تدریس اشتغال داشت. بدینترتیب دکتر ملکزاده طی سالیانی دراز از یکسو به تربیت پزشک پرداخت و ازسویدیگر به مداوای بیماران اشتغال ورزید. ۵-چندی پساز ورود او به ایران، از جانب مرز شرقی، بیماریوبا وارد کشور شد و او مأمور جلوگیری از آن شد؛ زیرا به تازگی ژاندارمری در کشور تأسیس شده بود و او بهعنوان پزشک این نهاد دعوت بهکار شده بود. دکتر ملکزاده با کوششی خستگیناپذیر موفق شد ابتدا از اشاعه بیشتر آن بیماری جلوگیری کند و سپس آن منطقه را از شّر این بیماری خطرناک پاک کند. اینگونه مورد تقدیر و لطف کرمانیها و بهخصوص اهالی بَم واقع شد و از جانب آنان به نمایندگی مجلس شورای ملی (مجلس شورای اسلامی کنونی) برگزیده شد و بهدلیل خدمات بسیار در آن منطقه؛ هشت دوره متوالی وکالت وی ادامه یافت.
در زمان جنگ جهانیاول، بهعلت اقداماتسیاسی ضدبیگانه، مدتی در زندان انگلیسها و سپس روسها گرفتار آمد که از هر یک معجزهوار رهایی یافت. سرانجام دکتر ملکزاده در دوره دوم زندگی خود، بهدلیل مشغله سیاسی از کار پزشکی فاصله گرفت؛ زیرا معتقد بود که یک پزشک موفق باید همهوقت خود را صرف آن کار کند که برای وی دیگر این روش مقدور نبود و مطب را تعطیل کرد و همهوقت خود را مصروف امورسیاسی کرد.
اقدامات مؤثر:
یکیاز مهمترین وظایف وی در زندگی مرتبسازی آرامگاه پدرش و دوتن دیگر از شهدای مشروطیت و همزمان با ایشان بود که بحث آن در مباحث پیش گذشت.
آنچه در اینجا جالب توجه مینماید این است که: وی چندی پیشاز بازگشت به وطن بهدنبال تکمیل تحصیلات، گرفتار عارضهای شگفت شد. بدینگونه که دوست و هماتاقی وی برای خانواده تعریف کرده بود که: مهدی سحرگاهی ناگهان از خواب پرید. درحالیکه لرزی شدید بر وی عارض شده بود. به آن حد که به آسانی توفیق نمییافتند برآن فائق شوند. سرانجام معلوم شد درآن لحظاتی که پدر را در تهران به شهادت میرسانیدند؛ او نیز در پاریس به این لرز مبتلا شده بود.
دکتر ملکزاده، در دوران سیاستورزی دارای مشاغل و مقامات زیر بوده است: ۱-کفالت نخستوزیری. ۲-هشت دوره نمایندگی مجلس شورایملی، ۳- دو دوره نمایندگی مجلسسنا که بهتازگی در ایران شکل گرفته بود و نیابت ریاست این مجلس. ولی در اواخر عمر در سن هفتادسالگی از این کار نیز کناره گرفت، خانهنشین شد و همچنان به خدمت مردم ادامه داد.
من در عالم کودکی و سپس نوجوانی، هر روز حاضر و ناظر بودم که پدربزرگم چگونه صادقانه به کشور خود و مردم عشق میورزید و چگونه خویشاوندان و دوستان را دوست میداشت. هنرمندان را تشویق میکرد و به تعلیم و تربیت افراد خانواده نظارت میکرد.
از دیگر اقدامات مهم دکتر ملکزاده ترتیب ساخت مجسمه ملک المتکلّمین برای نصب در یکی از میدانهای تهران بود. این کار خطیر توسط استاد مجسمهساز صدیقی انجام گرفت. تندیس تمام قد وی رو به مجلس شورایملی، در میدان حسنآباد تهران که به «میدان ملک المتکلّمین» تغییر نام داد، نصب شد؛ و در تاریخ پنجشنبه ۳خرداد ۱۳۳۰ با تشریفات خاص و شرکت همگانی مردم رونمایی شد.
مجسمه سالیانی برپا بود و هرساله در روز ۱۴ مرداد که «روز مشروطیت» در ایران اعلام شده است، مردم با علاقمندی میآمدند و برای قدردانی برپای آن دستهگل میگذاشتند، ولی پساز چندینسال که این سنت ادامه یافته بود، به عللی نامعلوم، از جانب دولت وقت تندیس از میدان برداشته شد و به پارکشهر منتقل و چندی بعد مفقود شد. این ماجرا پساز درگذشت دکتر ملکزاده روی داد.
یکیدیگر از مهمترین اقدامات فرهنگی دکتر ملکزاده، نگاشتن کتاب شش جلدی «تاریخ مشروطیت ایران» بود که با نهادن زمانی طولانی همراه با نهایت دقت و گردآوری اسناد و مدارک کتبی و شفاهی و مصاحبه با دوستان و همرزمان پدر که اواخر عمر خود را سپری میکردند، این کار بزرگ انجام شد که جزء کتابهای مرجع این دوره از تاریخ ایران است. و کتابی دیگر که زندگی ملک المتکلّمین است و بحث آن گذشت.
دکتر مهدی ملکزاده در سراسر عمر پُربار خود به یاری مادی و معنوی مردم، از طبقات گوناگون میپرداخت و به باور آنان شخصیتی «وجیه المّله» بود. خانهاش از صبح تا شب محل آمد و رفت دوستان و گروههای گوناگون بود که گره از کار دردمندان میگشود. او هیچگاه از فرهنگ و ادب ایران خود را به دور نداشت و در زمان فراغت؛ بهخواندن و غور در شاهکارهای ادب فارسی، چون «مثنوی معنوی» مولانا جلالالدین بلخی و «شاهنامه» ابوالقاسم فردوسی و سایر آثار میپرداخت. ادیبان و فرهنگیان، بهخصوص هنرمندان معاصر را ارج مینهاد و با اغلب آنان دوستی داشت.
فرجام کلام اینکه: دکتر مهدی ملکزاده، درطول زندگی پُربار خود که هفتاد و سه سال بود، در کنار همسری مهربان و فرهیخته که یار و یاور وی بود و دو دختر خود بهنامهای ملکزاده و فرحملک و نوهها، با عشق به پدر که در روح و روانش جایگزین گشته، برای خدمت به مردم و کشور او را الگو قرار داده بود، اینک در زیر قدمهای وی آرمیده است.
روانش شاد و قرین آرامش باد