امتداد-محمد جعفری: با گذشت دو سال از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی و وعدههای رنگارنگ دولت سیزدهم، فرهنگیان همچنان با مشکلات عدیده دست و پنجه نرم میکنند. اخیرا خبری مبنی بر کمبود جدی نیروی انسانی در حوزه آموزش و پرورش با آغاز سال تحصیلی جدید منتشر شده که نشان میدهد؛ کلاسهای درس دانشآموزان با کمبود ۲۳ هزار معلم مواجه هستند و در این بین، بازنشستگان نیز به دلیل عدم دریافت پاداش خود به حضور در این کلاسها رغبتی نشان نمیدهند.
محمد داوری، فعال فرهنگی و سخنگوی سازمان معلمان ایران در گفتگویی با امتداد در واکنش به این خبر، اظهار داشت: نیروی انسانی در سازمانهای مختلف از اهمیت متفاوتی برخوردار است. بیشترین اهمیت نیروی انسانی در سازمان انسانمحوری به مانند نظام آموزشی در کشور آشکار است. وقتی یک نظام آموزشی با چالش نیروی انسانی مواجه شود، یعنی با محوریترین متغیر خود درگیر بوده و در نتیجه دچار بحران شده است.
ما در زمانی، دغدغه کیفیت نیروی انسانی را داشتیم، الان متاسفانه با کمیت آن درگیر هستیم. آمارهایی که در حال حاضر در خصوص کمبود نیروی انسانی در نظام آموزشی مطرح شده در واقع، کف این کمبود بوده و واقعیت، خیلی بیشتر از این حرفهاست.
ما یک کمبود پنهان در حوزه نیروی انسانی در نظام آموزشی داریم که بدتر از کمبود آشکار آن است. کمبود پنهان به این معنا که نیروی شاغل رسمی نداریم و از بازنشسته استفاده میشود که باید به دنبال بازنشستگی خود برود. ما کمبود نیروی تخصصی داریم که باید مثلا در رشتههای زبان، زیست، فیزیک و شیمی به تدریس بپردازد اما، نیرویی را به کلاس درس میفرستند که از تخصص این رشتهها برخوردار نیست.
یا مثلا سرباز معلمان یا نیروهای نهضت سوادآموزی را به کلاس میفرستند که یا آموزش لازم را ندیدهاند و یا فضای تدریس آنها با فضای تدریس در مدارس متفاوت است. یا به عنوان نمونه، نیروی خرید خدمتی به کلاس میرود که اصلا دوره معلمی ندیده است. بسیاری از افراد را هم داریم که سواد آکادمیک دارند اما آموزش لازم برای معلمی یا در مواردی، آموزش لازم برای تدریس در آن گرایش را ندیدهاند.
ما با روحانیت به عنوان بخشی از نیروی مورد نیاز آموزش و پرورش مشکلی نداریم. اینکه طلبهها در آزمون استخدامی شرکت کرده و در صورت معادلسازی مدرک و البته از سر گذراندن دوره معلمی در کلاسهای درس به صورت تخصصی شرکت کنند، اساسا محل نقد نیست.
البته منوط و مشروط به اینکه برای روحانیت، شرایط استخدامی خاص قائل نشده و تصور نکنند که چون یک فرد در حوزه درس خوانده، پس معلمی بلد است! طلبگی با معلمی خیلی فرق دارد. معمولا افراد چون با فرهنگ طلبگی و حوزوی در کلاس حاضر میشوند، مدرسه را با مسجد و تریبون استادی را با منبر اشتباه میگیرند. اینجا مدرسه است و هیئت، مسجد و پادگان نیست.
وقتی مدرسه را با مسجد، پادگان و هیئت اشتباه میگیرند، یقینا در معلمی خود نیز موفق نخواهند بود. مدرسه با مختصات و الزامات خود، مدرسه است و تمام. در نتیجه نگاه خاص و ویژه به روحانیون برای رفع کمبود نیروی انسانی آموزشی، نه حرفهای، نه قانونی و نه بر اساس مسئولیتهای اجتماعی خواهد بود.
معلمان بازداشتی و زندانی که احکام مختلف تنبیهی گرفتهاند و حتی معلمینی که از رتبهبندی محروم شدهاند، جملگی در امر کنشگری مدنی اشتراک دارند. این معلمان معترض بوده و در جایگاه حرفهای معلمی خود نقصی نداشتهاند.
محروم کردن دانشآموزان از معلمینی که فعال مدنی بوده ولی، معلمی آنها مورد اعتراض دانشآموزان و معلمین نیست، ظلمی در حق دانشآموزان و خانوادههای آنها خواهد بود.
برخوردهای امنیتی، سیاسی و قضائی در حوزه نظام آموزشی محکوم است. آن شخصی از معلمی باید محروم شود که الزامات حرفهای معلمی را ندارد.
#امتداد
@emtedadnet