یکی از نه آبراه نامدار و راهبردی جهان امروز «خلیج فارس» است که چشمهای بسیاری را در جهان از آغاز تاریخ به خود دوخته است. دیرینترین نوشتههای تاریخی چون تاریخ «هرودوت» ازآن نام برده است. نوشتههای یونان کهن از آن به «SinusPersicus» یاد کردهاند. ازاین رو، روشن است که در جهان آن روز خلیج فارس و نام ایران در یادها بوده است. به ویژه آنکه یونان در اروپا و ایران در آسیا بوده است.
امروزه نیز کمتر روزی است که در رسانههای دیداری و شنیداری و در فضای مجازی، نام خلیج فارس و یکی از زمینههای در پیوند با آن طرح نشود. پژوهشکدهها و دانشگاهها، پیوسته در موضوعات مختلف، از مسائل امنیتی گرفته تا نفت و گاز، خرید جنگ افزارهای نوین سبک و سنگین، قاچاق کالا و… خبر منتشر کرده و در این زمینه به تولید انواع مختلفی از محتوا میپردازند. پژوهشگران نیز به سهم خود در کتابها و نوشتههای نو، همایشها و گردهماییها متعدد به بررسی جایگاه راهبردی خلیج فارس در جهان امروز میپردازند.
از سال ۱۹۱۳ که چرچیل، وزیر دریانوردی و مستعمرات بریتانیا فرمان جایگزینی بهرهمندی از نفت و فرآوردههای آن را به جای زغال سنگ برای کشتیها و کارخانجات انگلستان داد؛ ارزشمندی نفت چند برابر شد و در نتیجه ارزشمندی بیشتر خلیج فارس را در پی داشت.
ایران با بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر کرانه، از بیشترین سهم در میان کشورهای همسایه آبی خود در خلیج فارس برخوردار است. ژرفترین بخش این دریا ۹۳ متر در نزدیکی جزیره ایرانی تنب بزرگ واقع شده است. کمترین کرانه هم از آن عراق است. بخشهای شرقی دریا، ژرفای بیشتری دارند که میان۵۰ تا۸۰ متر است. عمق بخشهای غربی نیز در حدفاصل ۱۰ تا۳۰ متراست.
خلیج فارس دارای جزیرههای فراوانی است که بزرگترین جزیره آن «قشم» است که جزیرهای ایرانی به شمار میآید. جزیره «بوبیان» در کویت و کشور «بحرین» در جایگاه های بعدی قرار دارند.
در کاوشهای باستان شناسی گل نبشتهای به دست آمد که سازندگان کانال سوئز آن را از خود به یادگار گذاشتهاند و در آن نام خلیج پارس نیز قید شده است.
داریوش هخامنشی نخستین ناوگان دریایی ایران را پایهگذاری کرد و آن را در پهنه آبی خلیج فارس به حرکت درآورد. پس از آن اسکندر مقدونی نیز که از تصرف ایران فراغت یافته بود، در پی گشودن هندوستان برآمد و از زمین و دریا به سوی آن حملهور شد. پس از اسکندر هر چند جنگهای بسیاری در این منطقه پدید آمد، اما دریا و نیروی دریایی نقش تاثیرگذاری در آنها نداشتند و اغلب آنها نبردهای زمینی بودند.
پس از رنسانس در اروپا، پرتقالیها اولین نیروهای خارجی بودند که از آشفتگیهای سیاسی ایران بهرهبرداری کرده و راهی خلیج فارس شدند و با نیروی دریایی نیرومند خود بیش از یک سده در آنجا حکمراتنی کردند. این روند ادامه داشت تا اینکه شاه عباس صفوی، با همکاری انگلیسیها توانست امپراتوری پرتقال را از خلیج فارس بیرون کند. این پیروزی بزرگ را البته بایستی سرآغازی برای حضور نیروی دریایی انگلیس در خلیج فارس قلمداد کرد.
پس از دستیابی به نفت در ۱۹۰۱ میلادی (۱۲۸۲ خورشیدی) در مسجد سلیمان و روانه کردن این سرمایه ارزشمند به سوی بریتانیا، خلیج فارس ارزش مضاعف و روزافزونی پیدا کرد. پالایشگاه آبادان که در روزگار خود بزرگترین پالایشگاه جهان بود در ارتقاء این جایگاه نقش مهمی داشت.
در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲، جنبش ملّی شدن نفت، توجه جهانیان را به اهمیت راهبردی ایران معطوف کرد. هر چند کودتای ۲۸ مرداد با حمایت و مداخله دولتهای آمریکا و انگلستان، زمینههای پیروزی ایران را برچیدند.
پس از این ماجرا و در پی جنگ اعراب با اسراییل که به قطع صدور نفت به روی غرب و افزایش قیمت جهانی آن انجامید، جایگاه خلیج فارس ارتقاء بیشتری یافت. در این دوره برای نخستین بار کشورهای نفتخیز به قیمت گذاری آن پرداختند و بهای آن را افزایش دادند. پیامد این افزایش بها، یورش کارگران کوچنده از دیگرکشورها به سوی کشورهای نفتخیز خلیج فارس بود. موج مهاجرت نیروی کار، نخست از سوی کشورهای عرب چون مصر، لبنان، فلسطین، سوریه، اردن، سومالی و سودان صورت گرفت ولی از آن پس کشورهای آسیایی چون پاکستان، افغانستان، هندوستان، بنگلادش، ترکیه، کره جنوبی، فیلیپین، مالزی واندونزی هم در این راه پای گذاشتند.
* معاون سیاسی پیشین استانداری ایلام و مرکزی