در یک تعریف از حقوق بشر آمده است که «حقوق بشر مجموعهای از اصول و قواعد کلی است که به مثابه حقوق مدنی جهانی، حقوق اساسی ملتها را چه در میان خود و چه در میان مردم یک کشور برای تامین آزادی، صلح و عدالت در روابط دوستانه تضمین و تامین می نماید».
هنگامی که به این تعریف کلی از حقوق بشر یا دیدگاه حقوقی و با نظر داشتن به واقعیات اجرایی نگاه میکنیم، و شاهنامه فردوسی را با نگاه حقوقی به طور تخصصی بررسی مینمائیم، درمییابیم که مبانی حقوق بشر به طور کامل و چشمگیری در شاهنامه وجود دارد.
چرا که شاهنامه، تبلور اندیشههای والای انسانی و آرزوهای آرمانی ایرانیان، در روزگاری مملو از بیدادگری و نا به هنجاری سیاسی و اجتماعی است. مفهوم نوینی به نام حقوق بشر که پس از جنگ جهانی دوم به شکل مستقل به وجود آمد؛ یکی از اندیشههای برجسته فردوسی بود و نمونههای بارز مبانی حقوق بشر، همچون صلح، آزادی، داد و موضوعات دیگر در داستانهای شاهنامه وجود دارد.
میدانیم که شاهنامه بیان تاریخ ایران در دوران کهن و باستان است. بنابراین از طریق شاهنامه میتوان به موضوعات مختلفی در آن دورههای تاریخی پی برد. یکی از این موضوعات مهم «حقوق بشر» است.
با توجه به محتویات شاهنامه معلوم است که در دوران کهن و باستان مقوله حقوق بشر در ایران مورد توجه بوده و رعایت میشده است. شاهنامه به عنوان اثری شایسته در گستره متون ادبی، حاوی نکتههای متنوعی است و اگر آن را تنها از دریچه مطالعات ادبی مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم، به راستی بخشهای مهمی از آن نامکشوف خواهد ماند.
بنابراین شایسته و بایسته است که با تسلط بر تخصص شاهنامهشناسی، از ابعاد گوناگون در این کتاب پژوهش کرد. یکی از این زمینهها، جلوههای حقوق بشر در دورههای مختلف آن است.
باید توجه داشت که به تعبیری میتوان کتاب شاهنامه را یک کتاب حقوقی و به ویژه حقوق عمومی دانست. حقوق عمومی علمی است که به روابط بین حاکمان و حکم شوندگان (شهروندان) میپردازد و حقوق شهروندی و حقوق بشر بیشتر در این رشته مورد توجه است.
اگر بپذیریم که شاهنامه کتاب تاریخ ایران در دوران کهن و باستان است. و چون گفتهاند حقوق عمومی (که مهمترین موضوع آن حقوق شهروندی و بشر است) را در دل تاریخ باید فرا گرفت، بیراه نیست که شاهنامه را کتاب آکنده از مفاهیم حقوق عمومی و به ویژه حقوق بشر بدانیم.
در دورانی که ما زندگی میکنیم، از حقوق بشر و لزوم رعایت آن زیاد گفته میشود. این توجه بیمورد هم نیست. چون حقوق بشر از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. حقوق بشر به کرامت انسان و حفظ ارزش انسانی او مربوط است. در عین حال اساسیترین و ابتداییترین حقوقی است که هر انسان به صرف انسان بودن میبایستی از آن باید برخوردار باشد. این چنین حقوقی اگر رعایت نشود، انسانیت انسان زیر سوال است. این گونه حقوق در کل جهان یکسان است و برای هر فردی که به دنیا میآید باید رعایت گردد. این دسته از حقوق قابل سلب نیستند و تبعیضناپذیر هستند.
برای این موضوع منشور حقوق جهانی بشر داریم و اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ با هیاهوی بسیار به تصویب رسیده، حال اینکه یافتههای تاریخی و پژوهشهای ژرف شاهنامهشناسی نشان میدهد که این مهم در ایران باستان و ایران کهن مورد توجه بوده و رعایت میشده است. در این نوشتار تلاش میشود تا حدی این ادعا مورد بررسی قرار گیرد. اما نکتهای که نمی توان از گفتن آن خودداری کرد این است که ما در اینجا با دو علم و دانش تخصصی (یعنی حقوق و شاهنامه شناسی) مواجه هستیم که باید هر دو دانش تخصصی را به گونهای به کار بگیریم که مطلب برای همگان روشن باشد.
در سراسر شاهنامه با رعایت کامل حقوق بشر(و اگر ترس از متهم شدن به تعصب ورزی نباشد، باید بگویم، بیشتر از رعایت حقوق بشر) مواجه هستیم. اصولاً حال و فضای فرهنگ ایرانی چنان بوده و هست که به خودی خود حقوق بشر به بهترین حالت و در منتهای درجه عالی آن پیش از قانون و بیش از آنچه که قانون بگوید، رعایت میشده است.
اینک به چند مورد مصداقی از آنها اشاره مینماییم:
از مظاهر نخستین توجه و یا عدم توجه به حقوق بشر، «رعایت حقوق زنان» در جامعه است. چون زنان نیمی از افراد جامعه هستند و چنانکه در خیلی جوامع مرسوم بوده و هست، اگر حقوق آنان رعایت نشود، مصداق بارز عدم رعایت حقوق بشر است. در شاهنامه که کتاب تاریخ ایران است، ارزشگذاری یکسان زن و مرد را شاهد هستیم. آنان در صورت لزوم و تمایل خود میتوانستند هر مسئولیت و منصب اجتماعی یا سیاسی را هم عهده دار شوند و برای تصدی پستهای مهم حاکمیتی هیچ منع قانونی برای زنان وجود نداشت.
- مصداق دیگر رعایت حقوق بشر، نحوه برخورد با اسرای جنگی است. این موضوع در زیر مجموعه مباحث حقوق بشری آن چنان مهم است که برای آن کنوانسیونهای بین المللی وجود دارد که از آن جمله میتوان به کنوانسیون ۱۹۴۹ اشاره کرد.
در شاهنامه موارد مختلفی وجود دارد که بهترین رفتار با اسیران جنگی شده است. اما یک مورد آن که اوج رفتار انسانی و جهانبینی ایرانی را میرساند، رفتار منوچهر شاه پیشدادی است. او پس از پیروزی کامل بر سپاه دشمن، در رابطه با اسیران جنگی می فرماید: «چون دشمنان تسلیم شدهاند، خون هیچ کس نباید به کام یا کین ریخته شود.» وی در ادامه میگوید: «اسیران جنگی آزاد هستند که به کشور خود بازگردند و یا اگر میخواهند به تابعیت ایران درآیند. در صورتی که به تابعیت ایران درآیند، همچون سایر شهروندان ایرانی از حقوقی کامل و یکسان برخوردار خواهند بود.»
همین دیدگاه را در چند هزار سال بعد ایرانیان در زمان اردشیر دارند. آنجا که اردشیر در گفتگو با سپه سالار ایران میگوید:
چو پیروز گردی زکس خون مریز
که شد دشمن بد کنش در گریز
چو خواهد زدشمن کسی زینهار
تو زنهار ده باش و کینه مدار
۳. رعایت مال و اموال مردم که جزو حقوق مکتسبه آنان است، از شاخصههای مهم حفظ حقوق شهروندی و رعایت حقوق بشر در شاهنامه است که نمونههای بارز آن در اغلب قسمتهای شاهنامه مشاهده میشود. شاهان و فرماندهان به پرهیز از غارت مردم و آزار نرساندن به آنان بسیار تاکید ورزیدهاند. رعایت حقوق انسانها اصلی بوده است که بیشتر شاهان و پهلوانان به آن پای بند بودهاند.
در جاهای مختلفی از شاهنامه به حفظ حقوق مادی مردم تاکید شده است و این حق به عنوان حقی از حقوق بشری مورد حمایت جامعه و حاکمیت بوده است. موارد بیشتری از مصادیق احترام به حقوق بشر در شاهنامه وجود دارد که در اینجا فرصت پرداختن به همه آنها نیست.
در خصوص مبحث حقوق بشر و مفاهیم آن میتوان به صراحت و قاطع از وجود مفاهیم آزادی (اعم از آزادیهای فردی و جمعی) حق صلح و پرهیز از جنگ و وظیفه تلاش برای جلوگیری از پیدایش آن، برابری حقوق زن و مرد، عدالت و برابری، احترام به مالکیت افراد و… نام برد که تعداد بسیاری بیت در این موضوع در شاهنامه وجود دارد.
کرامت انسانی و پاسداشت آدمی به صرف انسان بودن در شاهنامه بسیار است. در شاهنامه نوع مراودات و برخورد افراد با یکدیگر در حالت بسیار محترمانهای است که این از مصادیق بارز حفظ کرامت و حرمت انسانی در راستای حفظ حقوق بشر است.
با دقت در ابیات شاهنامه معلوم میشود مفاهیم اصلی و بنیادین حقوق بشر مانند محترم شمرده شدن حقوق حیات، مالکیت، آزادی فردی، کار و شغل، کرامت انسانی، تعیین سرنوشت، تعیین تابعیت، فرهنگی و… در ایران کهن که تاریخ آن در شاهنامه بیان شده، در این کتاب وجود دارد.
رعایت حقوق همه موجودات هستی از باورهای اصلی ایرانیان در دوران کهن بوده که حتی شامل غیر انسان هم میشده که ابیات معروفی در این باره وجود دارد. برای مثال کی قباد پادشاه کیانی می فرماید:
اگر پیل با پشه کین آورد
همه رخنه در داد و دین آورد
و به طریق اولی بدیهی و طبیعی است که تا چه حد زیادی حقوق بشر مورد توجه قرار داشته که در شاهنامه به عنوان کتاب تاریخ منعکس گردیده است.