محمدعلی اسلامی ندوشن (۳ شهریور ۱۳۰۴ش/ ۱۹۲۵م) نویسنده، مترجم و شاعر معاصر. او در دهستان ندوشن در استان یزد به دنیا آمد. پدر وی، مهدی (د: ۱۳۱۳ش) از اعیان دِه بود و مادرش خاور (د: ۱۳۴۹ش) نام داشت. جد پدری و مادری او، هر دو، روحانی بودند که اولی ملقب به «شیخالاسلام» و دومی به «امامجمعه» معروف بود (اسلامی، گفتهها، ص ۱۶۶؛ همو، روزها، ج۱، ص ۴۸).
اسلامی ندوشن دورهی ابتدایی را در ۱۳۱۱ش از دبستان ناصرخسرو در ندوشن آغاز کرد و در ۱۳۱۷ش در دبستان هدایت، در یزد به اتمام رساند. او دورهی متوسطه را در دبیرستانهای دینیاری و ایرانشهر در یزد و البرز تهران در ۱۳۲۵ به پایان رساند. (اسلامی ندوشن، روزها، ج۱، ص ۱۰۶؛ ج۲، ص ۳۰؛ ج۳، ص ۱۷ و صص ۳۴ ـ ۳۵) بلافاصله پس از پایان دورهی متوسطه (۱۳۲۵)، به قصد تحصیل در رشتهی حقوق، وارد دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران شد. (اسلامی ندوشن، روزها، ج۱، ص ۱۰۶؛ ج۲، ص ۳۰؛ ج۳، ص ۱۷، صص ۳۴ ـ ۳۵ و ص ۴۹؛ وزیری، ص ۵۷۴)
در سال ۱۳۲۸ش دورهی لیسانس حقوق قضایی خود را به پایان برد و رسالهی خود را تحتعنوان «پیروزی آیندهی دموکراسی» دفاع کرد و در سال بعد (۱۳۲۹)، به پایمردی مرتضی کیوان، آن را به چاپ رساند.
دههی ۱۳۲۰ اوج دوران تبوتابهای سیاسی و رونق احزاب بود. اسلامی ندوشن هرچند به گروههای سیاسی وابستگی پیدا نکرد، اما به محافل و مجامع گوناگونی آمدوشد میکرد. (همان، ص ۴۱ و ص ۱۰۱) در سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۸، به همراه حسین منتظم، مرتضی کیوان، محمدجعفر محجوب، ناصر نظمی، ناصر مجد، نعمتالله ناظری و اکبر بهروز، یک حلقهی ادبی تشکیل دادند. (همان، صص ۸۴ ـ ۸۵)
او در فروردین ۱۳۲۹ به استخدام وزارت دادگستری درآمد و بیدرنگ به درخواست خود به شیراز فرستاده شد تا به کار قضاوت بپردازد (همان، ص ۱۲۸) اما در اسفند همان سال برای ادامهی تحصیل در رشتهی دکترای حقوق راهی فرانسه شد. (روزها، ج۳، ص ۱۴۱) او برای تکمیل رسالهی دکترای خود که با هند مرتبط بود، به اقامتی یکساله در انگلستان مبادرت ورزید تا از کتابخانههای آنجا بهرهور گردد (همان، صص ۲۵۰ ـ ۲۵۳؛ همو، نوشتهها، صص ۲۱۰ ـ ۲۱۵). در سال ۱۳۳۴ توانست با ارائهی پایاننامهی خود با عنوان «جمهوری هند و کامنولث» از دانشکدهی حقوق دانشگاه فرانسه، دکترای حقوق بینالملل را اخذ کند. (روزها، ج۳، صص ۲۶۷ ـ ۲۶۸)
در سال ۱۳۳۴ به کشور بازگشت. همکاری جدید اسلامی ندوشن با مجلهی «یغما» از سال ۱۳۳۷ آغاز شد و نزدیک به ۲۰ سال و تا پایان عمر مجله، یعنی سال ۱۳۵۷، ادامه یافت. (همان، ص ۲۰۲؛ نیز نک: همو، نوشتهها، صص ۱۹۵ ـ ۲۰۶) نگارش مقالات اجتماعی و فرهنگی در «یغما»، که رنگوبوی سیاسی هم داشت و به مذاق حکومت وقت خوش نمیآمد، با دردسرهای سیاسی برای وی و حبیب یغمایی (مدیر مجله) همراه بود (اسلامی ندوشن، باران…، صص ۴۷ ـ ۴۸) و باعث انتظارخدمت (که معمولاً برای عناصر نامطلوب از نظر دولت بود) او از دادگستری در دیماه ۱۳۴۳ شد و تا آذر ۱۳۴۷ ادامه داشت (همان، ص ۴۷ و ص ۶۶؛ شمسالدینی، ص ۲۸۳). او در این مدت به تدریس حقوق و ادبیات در مراکز آموزش عالی اشتغال داشت، ازجمله: دانشکدهی حقوق و دانشکدهی ادبیات دانشگاه ملی، مدرسهی عالی ادبیات، مدرسهی عالی بازرگانی، مدرسهی عالی علوم بانکی، دانشکدهی هنرهای دراماتیک، مؤسسهی علوم حسابداری. (اسلامی ندوشن، باران…، صص ۶۵ ـ ۶۶؛ مسرّت، یزد، ص ۱۸۲)
مابین سالهای ۱۳۲۳ تا ۱۳۴۰، در چندین حلقهی ادبی و فرهنگی که در دفتر مجلهی «یغما»ی حبیب یغمایی و نیز دفتر مجلهی «جهان نو» با حضور برخی چهرههای سرشناس مانند سیدمحمد فرزان، عبدالحسین زرینکوب، ایرج افشار، غلامحسین یوسفی، عباس زریاب خویی، احمد آرام، محمدتقی دانشپژوه، مجتبی مینوی و دیگران تشکیل میشد، حضور مییافت. (افشار، ص ۳۰۵ و ص ۷۹۵؛ اسلامی، نوشتهها، صص ۱۹۸ ـ ۲۰۰ و ص ۲۲۱؛ همو، گفتهها، ص ۲۰۰؛ همو، روزها، ج۳، صص ۶۲ ـ ۶۳ (۵۸ ـ ۵۹))
سفرهای علمی و فرهنگی او از تابستان ۱۳۴۶ با سفر به آمریکا آغاز شد. (جهانبخش، صص ۶۸۲ ـ ۶۸۶؛ اسلامی ندوشن، باران…، صص ۲۶۷ ـ ۲۷۱) او حدود سال ۱۳۴۸ بهعلت تمرّد از رفتن به دادگستری مازندران تا آستانهی انفصال رفت (باران…، ص ۶۷) او در این زمان (تیر ۱۳۴۸)، به پایمردی پروفسور فضلالله رضا، رئیس وقت دانشگاه تهران، ابتدا بهعنوان مشاور حقوقی و فرهنگی دانشگاه و سپس، بر اساس تألیفاتی که در حوزهی ادبیات منتشر کرده بود، به همراه ۱۱ تن دیگر، بدون تشریفات رسمی، به عضویت هیئتعلمی آن دانشگاه درآمد. (باران…، صص ۶۷ ـ ۶۸) اسلامی ندوشن در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس نقد ادبی و سخنسنجی، ادبیات تطبیقی، فردوسی و شاهنامه، و شاهکارهای ادبیات جهان و در دانشکدههای حقوق و اقتصاد به تدریس تاریخ تمدن و فرهنگ ایران و در دانشکدهی پزشکی به درس نگارش فارسی پرداخت. (اسلامی، باران…، ص ۶۶؛ مسرّت، یزد، ص ۱۸۳)
در آبان ۱۳۵۷، با توجه به شرایط نابسامان فرهنگی کشور، بیانیهی «انجمن دفاع از فرهنگ» را در مجلهی «یغما» چاپ کرد و در شهریور ۱۳۵۸ آن انجمن را تشکیل داد. (عابدی، اندیشه، ص ۵۷۸) در مهر ۱۳۵۹ (سال ۱۳۶۰، وزیری، ص ۵۷۴) به تقاضای خود، پیش از موعد، از دانشگاه تهران بازنشسته شد. (اسلامی ندوشن، مصاحبه) او در اسفند ۱۳۷۰ مؤسسه «ایرانسرای فردوسی» را تشکیل داد و هیئتامنای آن را از میان کسانی مانند احمد آرام، غلامحسین امیرخانی، عبدالحسین زرینکوب، محمدرضا شفیعیکدکنی و فریدون مشیری برگزید و فصلنامهی «هستی» را نشریهی رسمی آن قرارداد. (هستنامه…، ص ۷)
آثار
اسلامیندوشن تقریباً در تمامی زمینههای فکری، فرهنگی، اجتماعی و انواع ادبی قلم زده است. در حوزهی شعر، از او شعر آزاد، چهارپاره و رباعی دیده شده است و در حوزهی نثر نیز، هم دارای سفرنامه، داستان کوتاه و بلند، نمایشنامه، متون ادبی و فرهنگی و اجتماعی است و هم دارای مقالاتی در زمینههای گوناگون ادب، سیاست، اجتماع، فرهنگ، آموزش، جامعه، تاریخ و هنر است؛ ترجمههای او موضوعاتی چون شعر، داستان، نمایشنامه و متون سیاسی و اجتماعی را شامل میشود.
الف ـ آثار منظوم
او شعرگفتن را از دوران نوجوانی و در ۱۲سالگی آغاز کرد. (گفتهها، ص ۲۰۱) نخستین شعرهای او شامل مراثی، مطایبه و غزلهای عاشقانه است. (روزها، ج۱، صص ۱۹۹ ـ ۲۰۱) نخستین شعر او در ۱۵سالگی در مجلهی «گلهای رنگارنگ» (سال ۱۳۱۹ش) به سردبیری علیاکبر مشیر سلیمی چاپ شد. (باران…، ص ۵۴) با ورود به دبیرستان البرز و آشنایی با ناتل خانلری که شیوهای نو را با سرودن شعر پارسی آغاز کرده بود و در «سخن» چاپ میکرد، وی هم تحت تأثیر شعرهای نوِ نیما، به سرودن شعر جدید یا آزاد پرداخت. وی به همراه دیگر شاعران مانند رعدی آذرخشی، گلچین گیلانی، ناتل خانلری، علیآبادی و توللی سعی میکرد با بهرهگیری از موج نو، شیوهی معتدلتری را به کار ببرد. (شفیعی، ص ۱۲۷) این شعر که به تعبیر برخی از ادیبان «شعر نو تغزلی» است، از سالهای ۱۳۳۵ ـ ۱۳۳۶ مورد توجه عدهای از شاعران قرار گرفت. بنیانگذاران واقعی این نوع شعر را خانلری و توللی میدانند که بهلحاظ ظاهری، شکل چهارپاره را با برخی تنوعات تازه میپذیرد و از نظر بافت و زبان، از ترکیبات و تعبیرات تازه و واژههای شاعرانهی نو برخوردار است. (زرینکوب، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۲)
نخستین شعرهای نوِ وی، زیر نظر خانلری، در مجلهی «سخن» سالهای ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶ چاپ شد و او را بهعنوان شاعر به جامعهی ادبی دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ معرفی کرد. (وزیری، ص ۵۷۵) در آن زمان، او جوانترین همکار مجلهی «سخن» بود. (اسلامی، گفتهها، ص ۲۰۱) این چند شعر، بیدرنگ، به بسیاری از نشریهها، تذکرهها و مجموعههای ادبی راه یافت و حتی بهوسیله آربری و دیگران به انگلیسی و فرانسه ترجمه شد. (روزها، ج۳، ص ۵۸؛ خلخالی، ص ۲۲)
او نخستین مجموعه شعر خود را در سال ۱۳۲۹ ش به نام «گناه» چاپ کرد، آنگاه راهی فرانسه شد و پس از برگشت، اشعار همان مجموعه را با چند شعر آزاد که در فرانسه سروده بود، به سال ۱۳۳۵، به نام «چشمه» چاپ کرد و کمکم از سرودن شعر کناره گرفت. (نوشتهها، ص ۱۲۱؛ همو، گفتگوها، ص ۱۴۴) او در سال ۱۳۸۶ مجموعهای از ۷۶ رباعی خود را به نام «بهار در پاییز» منتشر ساخت. (نوشتهها، ص ۱۲۱؛ همو، گفتهها، ص ۱۴۴؛ مسرّت، بهاری…، ص ۶)
ب ـ آثار منثور
اسلامی ندوشن نخستین نثرهای شیوای خود را از همان زمان نوجوانی و جوانی نوشت. (روزها، ج۲، صص ۱۱۱ ـ ۱۱۲، صص ۲۰۲ ـ ۲۰۳) در سال ۱۳۳۵، از سرودن شعر دوری جست و در جهت کمال نثر خود گام برداشت. چندی نگذشت که آثار فراوانی در این زمینه خلق کرد و بدان پایه رسید که برخی او را «سلطان نثر معاصر» نامیدند. (دادبه، باران…، ص ۷۲) آثار منثور اسلامی را میتوان به دو دستهی کلی نگارش و ترجمه تقسیم کرد.
۱ـ نگارش
اسلامی در این زمینه آثار متنوعی در حوزههای گوناگون ادبی اعم از سفرنامه، داستان، نمایشنامه، نقد ادبی و مقالات تاریخی، سیاسی، اجتماعی، ادبی و فرهنگی نوشته است. در زمینه نگارش مقاله، کار خود را پس از آمدن به تهران آغاز کرد در این دوره، با نشریات «جهان نو»، «سوگند»، «سخن»، «شباهنگ» و چند نشریهی دیگر همکاری کرد که حاصل آن چند مقاله و نقدِ داستان و نقد نمایشنامه بود. (روزها، ج۳، صص ۶۱ ـ ۶۳) در برگشت از اروپا، همکاری خود را از سال ۱۳۳۵ با «سخن» از سر گرفت، اما یک سال بیشتر دوام نداشت. (اسلامی، گفتهها، ص ۲۰۲) دومین دورهی زندگی ادبی او از همکاری با مجلهی «یغما» از سال ۱۳۳۷ آغاز شد که تا ۱۳۵۷ ادامه داشت. بیشتر این مقالات بعدها در دو کتاب «ایران را از یاد نبریم» و «بهدنبال سایهی همای» چاپ شد. (همانجا)
پس از ۱۳۵۷، همکاری گاهبهگاهی او با نشریات جدیدی چون «نشر دانش»، «دریچه»، «ایران فردا»، «دنیای سخن»، «اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی»، و بهویژه «هستی»، که خود بنیان نهاده بود، ادامه یافت.
در زمینهی داستاننویسی، نخستین داستان کوتاه او به نام «زندگی» در مجلهی «پیام نو» (۱۳۲۵) چاپ شد که نتیجهی آشنایی او با هدایت و نیز آثار دیگر داستاننویسان مانند صادق چوبک و بزرگ علوی بود. (اسلامی ندوشن، گفتهها، صص ۱۹۶ ـ ۲۰۱؛ همو، روزها، ج۳، صص ۶۰ ـ ۶۱) او داستانهای کوتاه خود را که از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۹ در مجلات «سخن»، «پیام نو»، «اندیشه و هنر» و «صدف» چاپ شده بود، بعدها در مجموعهای به نام «پنجرههای بسته» در سال ۱۳۵۷ منتشر نمود. (اسلامی ندوشن، باران…، ص ۷۴) وی یک داستان بلند هم به نام «افسانه و افسون» دارد که در سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۵۵ با نام مستعار «م.دیدهور» چاپ کرده است. مهمترین و ماندگارترین اثر او در این حوزه، داستان یا سرگذشتنامهی خود او به نام «روزها» است. این سرگذشتنامه بهگونهای است که خواننده میپندارد مؤلف در همین چند روز گذشته شاهد رویدادها بوده است. به تعبیری دیگر، او چنان اشخاص را ملموس توصیف میکند که میتوان آنها را در نظر خویش مجسم کرد. (یوسفی، در آیینه روزها، صص ۱۹ ـ ۲۲؛ نیز نک: دهقانی، صص ۲۱۵ ـ ۲۲۱)
در زمینهی نمایشنامهنویسی، تنها اثر او به نام «ابر زمانه و ابر زلف» نخست در مجلهی «راهنمای کتاب» سال ۱۳۴۲ با نام مستعار «کُنارنگ» و سپس، در همان سال بهصورت کتاب به نام خود او چاپ شد. این نمایشنامهی تمثیلی به روابط نابرابر کشورهای اروپایی با جهان سوم میپردازد.
در زمینهی سفرنامهنویسی، اسلامیندوشن، صاحب آثار گوناگون است. نخستین سفرنامهی او مربوط به سال ۱۳۴۶ و گزارش سفر او به آمریکاست که در قالب سفرنامهای به نام «آزادی مجسمه» است که اولین بار در مجلهی «یغما» چاپ شد. (باران، ص۷۰) دستاورد سفرهای او در این کتابها منتشر شده است: «آزادی مجسمه» (سفرنامهی آمریکا، ص ۱۳۵۶)؛ «در کشور شوراها» (سفرنامهی ازبکستان، تاجیکستان و روسیه، ۱۳۵۴)؛ «سفیر سیمرغ» (سفرنامهی چند کشور و چند شهر ایران، ۱۳۵۲)؛ «کارنامهی سفر چین» (سفرنامهی چین و ترکستان، ۱۳۶۲)؛ «بازتابها» (سفرنامهی چند کشور و چند شهر ایران، ۱۳۸۲).
در زمینهی نقد ادبی و ادبیات تطبیقی، آثار دکتر اسلامی ندوشن را میتوان در سه گروه عمده جای داد: ۱ـ حافظشناختی مانند «تأمل در حافظ» (۱۳۸۲)؛ «ماجرای پایانناپذیر حافظ» (۱۳۶۸). ۲ـ شاهنامهشناختی و فردوسیپژوهی مانند «داستان داستانها، رستم و اسفندیار» (۱۳۵۱)؛ «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه» (۱۳۴۸)؛ و «سرو سایهفکن». ۳ـ دیگر کتابها که به موضوعات گوناگون ادبی ایران پرداخته است، مانند کتابهای: «جام جهانبین» (۱۳۴۶)، «آواها و ایماها» (۱۳۵۴)، «نوشتههای بیسرنوشت» (۱۳۵۶).
ب ـ ترجمه
ترجمههای اسلامی ندوشن را که بیشتر از زبان فرانسوی و انگلیسی برگردانده شده است، میتوان به سه گروه عمدهی شعر، داستان و نمایشنامه، و اجتماع تقسیم نمود.
در حوزهی شعر آثار بسیاری وجود دارد، ازجمله: دو کتاب «گزیدهی اشعار لانگفلو» (۱۳۳۷)، «شاعر اخلاقگرای و محبوب آمریکایی» و «برگزیدهی گلهای بدی» اثر شاعر معروف فرانسوی (۱۳۴۱) شارل بودلر قرار دارد.
و در حوزه داستان، کتاب «شور زندگی» اثر ایروینگ استون دیده میشود.
در حوزهی نمایشنامه، ترجمهی «تراژدی آنتونیوس و کلئوپاترا» اثر ویلیام شکسپیر (چاپ ۱۳۶۳).
کتابنامه
آرام، احمد، «هفت سال در زندان آریامهر»، به کوشش اسماعیل رائین، تهران، ۱۳۵۸.
اسلامی ندوشن، محمدعلی، «ابر زمانه و ابر زلف»، تهران، ۱۳۷۳.
همو، «از زندگی بگوییم»، «باران نه رگبار»، تهران، ۱۳۸۲.
همو، «باران نه رگبار»، تهران، ۱۳۸۲.
همو، «بر مرز دو فرهنگ»، «باران نه رگبار»، تهران، ۱۳۸۲.
همو، «روزها»، ۳ج، تهران، ۱۳۶۳ ـ ۱۳۷۶.
همو، «فرهنگ و شبهفرهنگ»، تهران، ۱۳۷۱.
همو، «گفتهها و ناگفتهها»، تهران، ۱۳۷۵.
همو، مصاحبهی خصوصی با حسین مسرّت (۱۳۸۵).
همو، «نوشتههای بیسرنوشت»، تهران، ۱۳۷۶.
افشار، ایرج، «نادرهکاران»، تهران، ۱۳۸۳.
جلالی پندری، یدالله، «رهاورد دیدار»، یزد، ۱۳۸۴.
جهانبخش، فرهنگ، «تکدرخت»، تهران، ۱۳۸۰.
دادبه، اصغر، «بر مرز دو فرهنگ»، «باران، نه رگبار»، تهران، ۱۳۸۲.
دهقانی، محمد، «نگرش و سبک ویژه اسلامیندوشن در سرگذشتنامههای او»، «رهاورد دیدار»، به کوشش یدالله جلالی پندری، یزد، ۱۳۸۴.
زرینکوب، حمید، «چشمانداز شعر نو فارسی»، تهران، ۱۳۵۸.
شفیعیکدکنی، محمدرضا، «ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت»، تهران، ۱۳۸۰.
شمسالدینی، پیام، «فرخ و روشن و جهانافروز، روزشمار زندگی دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن»، «رهاورد دیدار»، به کوشش یدالله جلالی پندری، یزد، ۱۳۸۴.
مسرّت، حسین، «بهاری خوش در پاییزی سرخوش» (نقد کتاب بهار در پاییز)، روزنامهی «اطلاعات» (۵/۸/۱۳۸۴).
همو، «پنجرههای بسته» (معرفی کتاب)، ندای یزد، ۱۳۶۷، سال ۴، شمارهی ۱۶۶.
همو، «در نگاه یاران»، «در روشنتر از روشن»، به کوشش حسین مسرّت، یزد، ۱۳۸۴.
همو، «روزها با سوزها، روزها با اشکها»، «رهاورد دیدار»، به کوشش یدالله جلالی پندری، یزد، ۱۳۸۴.
همو، «روشنتر از روشن»، همو، «روشنتر از روشن»، «رهاورد دیدار دوستانه با دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن»، یزد، ۱۳۸۴.
همو، «کتابشناسی دکتر اسلامی در یزد»، «یادگار تاریخ»، ج۱، یزد، ۱۳۷۶.
ندوشن، «رهاورد دیدار»، به کوشش یدالله جلالی پندری، یزد، ۱۳۸۴.
همو، «مردی از جنس ایران، کارنامه زندگی و آثار دکتر اسلامی ندوشن»، «فرهنگ یزد»، یزد، ۱۳۸۳، سال ۶، شمارهی ؟؟؟.
وزیری، سعید، «اسلامی ندوشن»، «فرهنگ ناموران معاصر ایران»، ج۲، زیر نظر شورای عالی فرهنگ ناموران، تهران، ۱۳۸۴.
«هستنامهی ایرانسرای فردوسی»، تهران، ۱۳۷۷.
یوسفی، غلامحسین، «برگهایی در آغوش باد»، تهران، ۱۳۵۶.
همو، «در آیینه روزها» (نقد کتاب «روزها»)، نشر دانش، ۱۳۶۵، سال ۶، شماره ۳.