وقایع اتفاق افتاده در دانشگاه صنعتی شریف در شامگاه یکشنبه (۱۰ مهر) یکی از رخدادهایی بوده که علاوه بر بازتاب بسیار گسترده در سطح داخلی و خارجی، موجی وسیع از واکنشها را به همراه داشته است.
با وجود ایراد روایتهای مختلف از فعلوانفعلات اتفاق افتاده میان دانشجویان و نیروهای امنیتی در دانشگاه شریف، اکنون پرسشهایی جدی در ارتباط با چرایی و تبعات این رخداد نزد افکار عمومی و ناظران سیاسی و اجتماعی مطرح شده است.
در راستای پرداختن به مجموعه این مسائل که هماکنون از یک دغدغه نخبگانی به دغدغهای عمومی تبدیل شده است، فرارو در پرونده ویژه مربوط به «حوادث دانشگاه شریف و راهکارهای بازگشت آرامش به دانشگاهها» با صاحبنظران و اساتید دانشگاه گفتگو داشته است. در همین راستا، خبرنگار فرارو دیدگاه و تحلیل محمد جواد حقشناس، استاد دانشگاه و فعال سیاسی، را جوبا شده است که مشروح آن در ادامه آمده است:
محمد جواد حقشناس در بخش ابتدایی اظهارات خود در تحلیل حادثه دانشگاه شریف تاکید کرد: «یکی از شاخصهای حکمرانی خوب، اجازه دادن و فضا دادن به جوانان و قشر نخبه، دانشجویان و فرهنگیان است که به عنوان بخش صاحب فکر و اندیشه آرمانهای متعالی جامعه را پیگیری میکنند. در هر جامعهای برای اقشار دانشگاهی و فرهنگی، جایگاه ویژهای پیشبینی و اختصاص داده میشود. در کشور ما نیز از همان بدو تاسیس دانشگاه به شکل مدرن در سال ۱۳۱۳ این نهاد نقشی پیشرو را در گسترش علم و ارتقای جامعه به فضای مطلوب ایفا کرده است. یکی از کارکردهای اصلی دانشگاه آرمانخواهی و تعهدات آن به مسائل اجتماعی بوده که در بزنگاههای مختلف تاریخی نقش ویژه را ایفا کرده است.»
وی افزود: «برای نمونه دانشگاهیان در جنبش ملی شدن صنعت نفت و حوادث بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقشی ویژه خود را به خوبی ایفا کردند. بعد از کودتای ۲۸ مرداد نیز یکی از مهمترین وقایعی که در ذهن مردمان کشورمان باقیمانده روز ۱۶ آذر است که به عنوان روز دانشجو نیز ثبت شده است. این روز به نمادی برای دانشجویان تبدیل شده و در تمامی سالها و دهههای گذشته یاد شهیدان این روز که در مخالفت با حضور نیکسون، رئیسجمهور آمریکا بود، گرامی داشته میشود. در دهههای ۴۰ و ۵۰ تحولی بزرگ در عرصه دانشگاهی رقم خورد که آنهم عبارت بود از خروج این نهاد از کانون حضور افراد وابسته به طبقات بالا و مرفه جامعه. در این دوران ورود طبقات پایین به دانشگاه، فضا را به مراتب سیاسیتر کرد که مهمترین نمود آن طرح مبارزه دانشجویان با موضوع استبداد در دهه ۵۰ بود.»
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از اظهارات خود با تاکید بر اینکه در سالهای وقوع انقلاب دانشگاه خود را به عنوان یک از رهبران اصلی مبارزه با رژیم پهلوی تبدیل کرد، ادامه داد: «بعد از انقلاب نیز شاهد ۱۳ آبان هستیم که در آن دانشگاهیان یک واقعه تاریخی را رقم زدند. در تداوم این نقشآفرینی شاهد هستیم که در سالهای جنگ تحمیلی نیز نقش انجمنهای اسلامی در جنگ و فضاهای مدیریتی روندی افزایش داشت. در این سالها همچنان دانشگاه حرف اول را در تحولات اجتماعی و سیاسی داشت. این نهاد یکی از ستونهای اصلی توسعه، پیشرفت و آمالهای جامعه بود. متاسفانه در چند دهه اخیر شاهد بیمهریهای جدیتری هستیم که نشان میدهد، حاکمیت و حوزه قدرت چندان رغبت و علاقهای به تعامل با دانشجویان و فضای دانشگاهی ندارد. هر چند در ظاهر توجه و اعتنا به نهاد دانشگاه مورد اشاره قرار میگیرد، اما در عمل چنین روندی را شاهد نیستیم. نماد بارز این امر حمله به کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ بود که همچنان ۱۸ تیر را به نمادی در سابقه ذهنی دانشگاهیان و مردم تبدیل کرده است.»
وی افزود: «بعد از حادثه کوی دانشگاه، در مجلس تلاش شد که طرح ممنوعیت حضور نظامیان به دانشگاه و نهادهای آموزش عالی به قانون تبدیل شود تا از حوادث مشابه جلوگیری شود. متاسفانه بعد از رفتوبرگشتهای زیاد این طرح میان مجلس و شورای نگهبان با وجود تصویب شدن در قوه مقننه در مرداد ۱۳۷۹ با مخالفت شورای نگهبان هیچگاه به قانون تبدیل نشد. در نتیجه همچنان این پاشنه آشیل وجود دارد که حوزههایی که خود را مسئول امنیت میدانند، محل حضورشان دانشگاه است یا مکانهای عمومی. متاسفانه در دو دهه گذشته نیز با مصوبات شبهقانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی عموما تصویب شده، شاهد شکلگیری و شکلدادن به مرجعی بودیم که هر نوع تحرکی در دانشگاه را تحت هر عنوانی که باشد، منوط به تایید یک هیات سه نفره کرده است. متاسفانه دولت و مجلس در این زمینه هیچگاه نتوانستهاند از حق خود دفاع کنند و جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی را فاقد صلاحیت برای قانونگذاری در ایجاد محدودیت برای دانشگاه به چالش فرابخوانند.»
حقشناس در ادامه گفتههای خود در ارزیابی نوع موضعگیری وزیر علوم و ریاست دانشگاه صنعتی شریف، به فرارو گفت: «متاسفانه در سالهای اخیر ایجاد محدودیت و کاهش وزن جنبشهای دانشجویی را شاهد بودهایم. در حوادث اخیر نیز شاهد هستیم مسئولین اشتباهی جدی را در پی مرگ خانم مهسا امینی مرتکب میشوند که تبعات آن به دانشگاه نیز کشیده میشود. اساسا مشخص بود که دانشگاهیان در قبال این حادثه سکوت نخواهند کرد؛ لذا ضروری به نظر میرسید که مسئولان خود را برای واکنش دانشجویان آماده میکردند. اما متاسفانه وزارت علوم در این زمینه تمهیدات لازم را نیاندیشیده بود. این وزراتخانه به جای دفاع از حقوق دانشجویان و دانشگاه، به نوعی فضای حوزه امنیتی و برخورد با دانشجویان را نمایندگی کرد. در حوادث دانشگاه شریف به جای اینکه شاهد حمایت وزیر علوم و رئیس دانشگاه از اساتید باشیم شاهد همراهی آنها با رویکرد امنیتمحور بودیم.»
وی افزود: «اساسا در تمام جهان نوع موضعگیری، انتقادات و کنشورزی دانشجویان به رادیکالتر بودن از موضوعگیری عمومی شناخته میشود، اما مدیریت آن با واکنشهای منطقی و نه امنیتی صورت میگیرد. متاسفانه مقابله با اعتراضات دانشجویان با حضور نیروهای امنیتی، نظامی و حتی در پدیدهای عجیبتر لباس شخصیها، آنهم در دانشگاهی همچون دانشگاه صنعتی شریف که نماد علمی ایران در جهان است، اقدامی بسیار اشتباه بود. این رخداد بعد از حادثه حمله به کوی دانشگاه، نقطه تاریک دیگری را در نوع تقابل با نهاد دانشگاه رقم زد. اگر مختصر هوش و درایتی وجود داشت نباید چنین اتفاقی میافتاد.»
این استاد دانشگاه در بخشی دیگری از گفتههای خود در ارتباط با راهحل بازگشت آرامش به دانشگاه و بازگرداندن این نهاد به رسالتهای اصلی خود تاکید کرد: «اساسا رسالت اصلی دانشگاه را باید تولید علم و دانش دانست. دانشگاه موتور پیشرفت علمی کشور بوده و در هر حوزهای که کاستی وجود داشته باشد، باید دانشگاه در آن حوزه ورود کند. طبیعتا میبایست دانشجو و استاد با استانداردهای خاص خود حرکت کنند. نمیتوان با دخالتها و ممیزهای که عمدتا علمی نیز نیستند، رسالت اصلی دانشگاه را حفظ کرد. متاسفانه تولید و فراگیر شدن نگاه خودی و غیرخودی بر جذب اساتید در دانشگاه، عملا این نهاد را از کارکرد اصلی خود دور کرده است. زمانی که ثمره سالها مشقت و تلاش یک دانشجوی نخبه در دانشگاه دیده نمیشود و امیدی به آینده وجود ندارد، عملا ریشه نارضایتی و احساس تبعیض در میان دانشجویان دوانده میشود. وقتی که این موضوع با مسائل بیرون از محیط دانشگاه قرابت و همراستایی پیدا میکند، به موجی از نارضایتی و اعتراض تبدیل میشود. اساسا باید در انتخاب اساتید تواناییها علمی و نه میزان تعهد مورد ملاک قرار بگیرد. دخالت در فضای علم و تخصص باید به حداقل برسد. تغییر بنیادین نگاه به استاد، دانشجو و نهاد دانشگاه یک ضرورت غیر قابل انکار است. طبیعتا باید میزان تساهل و مدارا در برابر اعتراضات دانشگاه بسیار بیشتر باشد. اگر به فورانهای مقطعی اعتراضات دانشجویان اجازه داده نشود، این موضوع در یک نقطه به اوج خواهد رسید.»