بررسی ابعاد حقوقی حاکمیت ایران در جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک یکی از مهمترین موضوعهای مرتبط با تمامیت ارضی و حاکمیت سیاسی است که امروز دارد در مکان کمیسیون بینالملل کانون وکلای دادگستری مرکز برگزار میشود. اکنون ببینیم چگونه میتوانیم ادعای بیاساس کشوری که (امارات متحده عربی) تقریباً مدت زیادی از حیات آن نمیگذرد را مورد بررسی قرار بدهیم.
از دیدگاه من امارات متحده عربی آن چنان به استیصال رسیده که در حال حاضر به خصوص از سال۲۰۲۰ یا سال ۲۰۲۲ میلادی مبادرت به نقض فاحش حقوق بینالملل کرده است. به طوری که بر اساس مصوبهای که تثبیت کردند و ملاحظه میفرمایید، خط مبدا را تغییر دادند. چگونه؟ امارات متحده عربی آمده و جزایرمصنوعی را برای سکونت انسانّها به شکل نخل در ساحل شهر دبی در آبهای منطقه خلیجفارس ساخته است. سپس این جزایر مصنوعی را مبنای ترسیم خط مبدا خودش قرار داده که از نظر عرفی و معاهداتی کاملاً مغایر با حقوق بینالملل است.
دومین کاری که اماراتیها دارند انجام میدهند، در حال حاضر شروع کردند به اقدام برای ساختن یک جزیره مصنوعی دیگر به صورت هلال که این هم در آینده میتواند مشکلاتی را برای ما ایجاد کند .
سومین کار دیگر این است که اماراتیها نام یک کشتی بزرگ را گذاشتند تنب کبری یا تنب بزرگ و میخواهند از این طریق این مسئله را هر روز بزرگ بدارند.
اما در خصوص بررسی این جزایر ایرانی خلیجفارس از دیدگاه تاریخی و حقوقی سه کشور ایران، انگلستان و امارات متحده عربی، ابتدا به دلایل عمده انگلستان اشارهای کوتاه میکنم.
انگلستان براساس دلایل عمده خود اعلام میکند که این جزایر سرزمین بلاصاحب است. بنابراین بر اساس حقوق بینالملل و نخستین کاشف این جزایر، مالک آن انگلستان است در طی حوادث سال ۱۹۰۳ میلادی که این اتفاق افتاده است.
دلیل دوم، مسئله اعراض ایران از حاکمیت خودش از جزایر سهگانه است که مدعی است ایران از حاکمیت خودش اعراض کرده است. تمام اسنادی که از طبقهبندی خارج شده، نشان میدهد در اوج هرج و مرج انقلاب مشروطیت، مظفرالدینشاه قاجار نامه فرستاده و اعتراض کرده که این جزایر متعلق به ایران است و شما حق ندارید که این جزایر را از آن خودتان بدانید.
دلیل سوم، شناخت وضعیت دوگانه برای قاسمیهای لنگه است. در واقع انگلستان قاسمیهای عجمان را به عنوان قاسمیهای لنگه در آنجا به رسمیت شناخته و اعلام میکند که آنان از طرف شارجه اداره میشدند.
دلیلآخر هم مسئله کسب سرزمین ازطریق مرور زمان است که حتی یکیاز بزرگترین متفکران حقوق بینالملل انگلیس هم گفته بود که اصلاً مرور زمان را بهعنوان وسیلهای برای کسب سرزمین و حتی تئوری عمومی مشمول مرور زمان را هم اگر در نظر بگیریم، نمیتواند مبنای اینکار قرار بدهیم.
بنابراین، اینها مهمترین دلایل انگلستان است که مطرح میکند اما دلایل امارات متحده عربی چیست؟ دلایل امارات یک ادعای تاریخی است که بر جزایر سهگانه دارد و وزیر امورخارجه امارات هم میگوید که از بدو تاریخ این جزایر متعلق به امارات متحده عربی است که بحثهای مختلفی دارد. دلیل دومی که امارات مطرح میکند، پیشنهادهایی است که ایران در زمان تیمورتاش در رابطه با این جزایر مطرح کرده است. میدانید که تیمورتاش بهعنوان وزیر دربار رضاخان (پهلوی اول) در مذاکراتی که با طرف انگلیسی داشته است، هم پیشنهاد خرید جزایر را داده و هم پیشنهاد اجاره جزایر تنب را داده است و بنابراین این هم مستدلی شده در دست اماراتیها که اگر شما صاحب اینها بودید، این چه پیشنهادی بوده که تیمورتاش عرضه کرده است. البته این به راحتی قابل پاسخدادن است و مشکلی نداریم. دلیل سوم، بحث عدم اعتماد در تفاهمنامه سال ۱۹۷۱ میلادی است. دلیل چهارم، شناخت حاکمیت امارات متحده عربی بر جزایر سهگانه ایرانی خلیجفارس ازسوی انگلستان است و ادعای ساکنان جزایر از شیخ شارجه که براساس رویه قضایی اصلاً مالکیت و بهطبع حاکمیت نمیآید و… . دلیل آخر اماراتیها هم اشغال جزایر توسط ایران (پهلوی دوم) ازطریق توسل به زور است که اماراتیها روی این مسئله خیلی مانور میدهند بهعلت درگیری در تنببزرگ در سال ۱۹۷۱ میلادی و بههنگام ورود نیروهای ایران به رهبری دریادار عطایی. درواقع اماراتیها دارند این موضوع را بهعنوان توسل به زور مطرح میکنند.
اکنون باتوجه بهدلایل انگلیس و امارات متحده عربی، میدانیم که دلایل ایران بهعنوان نخستین و مهمترین دلایل تاریخی مطرح است. سپس مسئله حاکمیت و همچنین مفهوم و مصادیق حاکمیت موثر است.
بحثهای نقشههای تاریخی، نزدیکی و مجاورت دو جزیره تنببزرگ و تنبکوچک که به ایران نزدیکتر هستند، شناخت حاکمیت ایران بر این جزایر از سوی دولتها ازجمله دولت ایالاتمتحدهآمریکا درسال ۱۹۶۰ میلادی و …، و البته سایر موارد دیگر هم بهعنوان دلایل ایران وجود دارند.
و درنهایت و ازهمه مهمتر اینکه اصلاً نهادها، پدیدهها و قلمروهای موجود دولت مثل سرزمینهای شیخنشین، پیشاز استعمار انگلستان، ازنظر حقوقی اهلیت دارا شدن فصل سرزمین را دارند و امارات میتواند از لحاظ حقوقبینالملل اکتساب سرزمین بکند یا خیر؟
بنابراین، اینها عمدهترین مسائلی است که قابل طرح است ولی مستحضر هستید که دلایل حقوقی بههیچ عنوان نمیتواند جدا از دلایل سیاسی مطرح بشود. در واقع این مسئلهای است که دولت ما باید به آن توجه داشته باشد و همه تخممرغها را در یک سبد نگذاریم که هر روز حرص بخوریم چه میشود در مقابل این وضعیتی که اکنون با آن روبهرو هستیم؟!
ضمناینکه، ازنظر روابط بینالملل آنان دارند درست عمل میکنند و میخواهند منابع ملیشان را حفظ بکنند و بنابراین این ما هستیم که باید فکری بکنیم برای آنچه به وجود آمده است.