یکسال پیش وقتی نفتالی بنت نخست وزیر اسراییل،استراتژی هزار ضربه چاقو را در برابر ج.ا.ایران بیان کرد کمتر کسی فکر می کرد بنیامین نتانیاهو خیلی زودتر از آنچه که فکر میکردیم بار دیگر به قدرت باز گردد.اما یکسال بعد کاملا زمین بازی تغییر کرده است اگر استراتژی هزارضربه چاقو نامش هم خوفناک انتخاب شده بود حالا بنیامین نتانیاهو با خوفناک ترین «کابینه دست راستی» بار دیگر به مقام نخست وزیری رسیده است
کابینه نتانیاهو را میتوان دست راستی ترین کابینه اسراییل دست کم در سی سال اخیر دانست.
کابینه ای که در داخل با اقداماتش خشم فلسطینی ها را برمی انگیزد و در سیاست خارجی علاقه مند به اقدامات یکطرفه و کمتر مشورتیست.
پرونده هسته ای ایران مهم ترین پرونده سیاست خارجی اسراییل در دوران نتانیاهو خواهد بود.
اگر نفتالی بنت از اجماع و همکاری با اروپا و آمریکا جهت بهم زدن هرگونه توافقی میان ایران و غرب سخن میگفت نتانیاهو از آمادگی برای نابودسازی نه توافق، بلکه کل برنامه هسته ای ایران سخن میگوید.جهان پیش روی امروز ایران در حوزه سیاست خارجی در خاصترین وضعیت قرار دارد.
درکاخ سفید سیاستمداری نشسته است که برای پایان دادن به کارهای_نیمه_تمام آمده است.
جوبایدن بخوبی میداند سال ۲۰۲۴ سال پیروزی او نیست چرا که سن هشتادودوسالگی دیگر برای اداره کشوری همچو آمریکا بسیار دشوار می باشد بنابراین وی در ذهن خویش بخوبی می داند که نیاز بزرگ به رای دوباره مردم آمریکا وحتی هم حزبی هایش ندارد بنابراین تمام سعی خویش را معطوف به تحقق شعارهایش با هر هزینه ای می کند.جو بایدن امروز در سیاست خارجی از توانایی اقداماتی برخوردار است که روسای جمهور دیگر معمولا میکوشند در دور دوم انجام دهند.
برجام در دور دوم اوباما شکل گرفت و بسیاری از پیمانهای مهم سیاسی امنیتی آمریکا در دور دوم روسای جمهور شکل گرفته است.
اگر جورج دبلیو بوش دو جنگ مهم آمریکا را در دور اولش انجام داد برای آن بود که فاجعه یازده سپتامبر و افکار عمومی ایالات متحده از چنین اقداماتی در آن زمان حمایت میکردند.
پرونده هسته ای ایران طبق توافق برجام از زمانهای مختلف برخوردار است و گذر زمان بدون راه حلی همه جانبه روز به روز ایران را به نقطه گریز هسته ای و عبور از آن آماده تر می سازد.
سیاست «نه جنگ نه مذاکره» شاید در دوران ترامپ میتوانست راهگشا باشد اما به هیچ وجه دیگر برای آمریکا و متحدینش راهبرد معقولی نیست.
بایدن تا مرداد ۱۴۰۱ نظاره گر مذاکرات اروپا با ایران بود و حتی آخرین طرح اروپا در مردادماه را بطور ضمنی پذیرفت اما پس از آن آمریکای متفاوتی را شاهد بوده و خواهیم بود.جنگ اکراین و روسیه کلا زمین بازی تلاش طرفین مذاکرات هسته ای برای توافق را دگرگون ساخت و کمک پهبادی ایران به روسیه وخروج از بی طرفی، اروپا را کاملا از ایران دور ساخت.
جنبش اعتراضی پسامهسا پرونده دیگری را نیز علیه ج.ا.ایران در غرب گشود.پرونده ای بنام حقوق بشر؛همانی که شاید فقط در سیاست بین الملل بعنوان ابزار فشار استفاده میشود اما رویدادهای اخیر ایران آن را به فاصله گذاری روزافزون اروپا از ایران رهنمون ساخته است.
جو بایدن دوسال دیگر در کاخ سفید است اما پرونده ایران بهیچ وجه قابلیت رهاسازی بیش از دوساله را ندارد.
حالا دیگر بی بی در اسراییل با تندروترین افراد برگشته است و اروپا نیز روزبه روز احساس ناامنی بیشتری از برنامه هسته ای ایران پیدا میکند.
در دوسال پیش رو جوبایدن و تیم سیاست خارجی اش سخت ترین تصمیمها را در مورد رفتار ایران پی خواهند گرفت.
رفتاری که با زمزمه شکست برجام، خبراز آماده شدن گام به گام اجماع غرب برای ارسال پرونده ایران به شورای امنیت را میدهد.
این بار ورود به فصل هفتم منشور ملل متحد با دوران محمود احمدی نژاد بسیار متفاوتست.
از یکسو کشور با کسری بودجه بسیار شدید روبروست و از سوی دیگر یکی از ضعیف ترین دولتها از نظر سرمایه اجتماعی در کشور حاکمست.
در کنار این موارد «پیمان ابراهیم» اعراب را به اسراییل نزدیک ساخته است و از سوی دیگر ساکن کاخ سفید ازتجربه دوران اوباما بسیار آموخته است.
ورود احتمالی و مجدد پرونده ایران به شورای امنیت دیگر برای نهایی سازی پرونده ایرانست
نهایی سازی که میتواند ازادامه سخت ترین تحریمها و اجماع جهانی علیه ایران آغاز شود تا استفاده اسراییل نتانیاهو از فرصت موجود برای زدن تاسیسات هسته ای همراه باشد.
ایران باید بداند روز بروز به زمین_خطر نزدیکتر میشود و حرفهای واکنشی یک ساختار دیپلماتیک ضعیف بهیچ وجه نمی تواند راهگشا باشد
در آخر باید بار دیگر یادآور ساخت که جوبایدن آمده است که بسیاری از پرونده_های_باز سیاست خارجی آمریکا را ببندد پرونده ای که یکی از مهم ترینهایش پرونده هسته ای ایران خواهد بود.
اکبرمختاری/روزنامه هم میهن،۲۲دیماه