انسجام ملی در حقوق عمومی:
نمیتوان از انسجام ملی بدون توجه به مفهوم ملّت سخن گفت. اصولا انسجام ملی و به خصوص مفهوم «ملّی» بر گرفته از وجود مفهوم مهمتری به نام «ملّت» است.
ملّت چیست؟ باید گفت صاحب نظران در حقوق عمومی و علوم سیاسی تعاریف گوناگون از ملّت (که گاه به هم نزدیک و گاه از هم دور میباشند) ارائه داده اند، اما اگر بخواهیم در اینجا تعریف مورد قبول بیشینه مردم از ملت را ارائه دهیم میتوان گفت:
گروهی انسانی که اعضای آن احساس کنند به وسیله عوامل پیوند دهنده مادّی و معنوی به هم وابستهاند و با دیگر گروهبندیهای انسانی و افراد تشکیل دهنده آنها تفاوت دارند. لذا آن افراد انسانی که خود را متعلّق به یک جامعه کل یا یک جامعه سیاسی متمایز میدانند و سرنوشت خود را با سرنوشت سایر افراد عضو آن جامعه پیوند یافته میبینند، میتوانند عامل تشکیل یک ملت باشند. ملت با احساس تعلق، تحقّق مییابد. (دکتر سید ابوالفضل قاضی. ۱۳۷۶)
یک تعریف به طور نسبی مشترک در بین نظریهها آن است که»
«ملّت (netion) اجتماعی از مردمی است که بر اساس تاریخ مشترک، دارای یک زبان، یک فرهنگ و در بسیاری از موارد، ساکن در یک سرزمین مشترک هستند، ملّت یک هویت جمعی از مردم است.»
حال که مفهومی به نام ملّت را تا حدودی معرفی نمودیم، باید گفت ملّت، به حکم عقل باید دارای انسجام باشد و انسجام داشتن یک ارزش است. این امر را «انسجام ملّی» کمی تشریح مینمائیم:
شاید بتوان از دیدگاه حقوق عمومی، انسجام ملّی را به معنای وجود وحدت و همبستگی در میان افراد یک ملّت براساس قوانین و مقررات یک کشور دانست. این انسجام از طریق رعایت قانون، احترام به حقوق و تکالیف شهروندی و مشارکت فعال در امور اجتماعی و سیاسی حاصل میشود. به عبارت دیگر، انسجام ملّی در چارچوب حقوقی به معنای تحقّق یک پارچگی و همبستگی در جامعه براساس اصول و قواعد حقوقی است که در قانون (و به ویژه قوانین بالا دستی، مانند قوانین اساسی) تبیین شده اند. (مقاله بن مایههای همبستگی ملی در قانون اساسی).
با دقت در مطالب گفته شده، روشن است که تقویت هویت ملّی مشترک و درک مشترک از اصول و ارزشهای ملّی از عوامل مهم و اصلی انسجام ملّی است.
انسجام ملّی و هم صدایی از عوامل مهم پیروزی و بقای یک ملّت است. استقلال کشور و هم پیشرفت کشور در گروی وجود انسجام ملّی است و از همین رو هر کاری که به انسجام ملّی خدشه وارد کند، بد و نارواست.
- چه عواملی سبب تقویت انسجام ملّی میشود؟
هر کاری که سبب توجه بیشتر مردم به داشتههای مشترکشان شود، سبب انسجام ملّی است.
از همین رو هرگاه رسانههای پر قدرت (که غالبا و بالطبع در اختیار حکومت و دولت است) به مفاهیم ملی و موارد مربوط به همه مردم بپردازد و آنها را تکریم نماید و گرامی بدارد سبب خوشایند مردم و احساس بیشتر یگانگی آنها با هم میشود و انسجام آفرین است.
برای مثال در کشور ما (ایران عزیز) اگر رسانه ها، به همه تاریخ پرشکوه ایران، به فرهنگ درخشان ایرانی، به داشتههای مشترک ایرانیان بها دهند، سبب تقویت انسجام ملّی میشود. اگر آنچه حرف مردم است بیان شود، مردم به هم نزدیکتر و منسجمتر میشوند.
- چه عواملی سبب تضعیف انسجام ملّی میشود؟
بیتوجهی به علایق مشترک مردم. روشن است چه چیزهایی مورد علاقه عموم مردم است. نیاز به توضیح ندارد!
بیشتر مردم شخصیتها و اشخاص مشهور خود را که حرف دل آنها را بیان میکنند دوست دارند. در نتیجه هر نوع رفتار ناروا به این اشخاص و چهرههای خاص میتواند سبب دلزدگی مردم و تضعیف انسجام ملّی گردد. این امر برای آثار و مفاخر ملّی هم صدق میکند. برای مثال در کشور ایران، شخصیتهای تاریخی و فرهنگی و ملّی مردم بسیار مورد علاقه عموم ملّت میباشد.
پس شگفتآور است که در صدد حفظ انسجام ملّی باشی، اما کوروش بزرگ هخامنشی را به قدر کافی گرامی نداری، به یعقوب لیث چنان که باید نپردازی و احترام دکتر مصدق را پاس نداری.
آثار فرهنگی مهم مانند شاهنامه را چنان که باید مورد توجه قرار ندهی. سخن از شاهنامه رفت. جا دارد، به آن بیشتر بپردازیم.
شاهنامه کتابی است که انسجام آفرین است.
شاهنامه یکی از مهمترین آثار ادبی فارسی است که شناسنامه ملّی و سند هویت فرهنگی و سیاسی و تاریخی ایرانیان شناخته میشود.
شاهنامه نقش به سزایی در انسجام ملّی و همبستگی مردم ایران دارد.
برای اینکه اهمیت زیاد و کارکرد بسیار مثبت موثر شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی را در انسجام ملّی بهتر متوجه شویم، کافی ست این موضوع را به یاد آوریم که پس از اینکه استقلال ایران و ایرانیان در سال ۶۵۱ میلادی بر اثر یورش تازیان از بین رفت، حدود ۸۶۰ سال بعد، هنگامی که شاه اسماعیل اول در صدد احیای ایران و بازسازی دولت فراگیر ملّی در پهنه کل فلات ایران برآمد، یکی از وسایل مهم وی برای نیل به این هدف بزرگ، همانا شاهنامه فردوسی بود.
شاه اسماعیل اول شاهنامه را خوانده بود و از طریق شاهنامه عظمت و شکوه از دست رفته ایران را میدانست. باید گفت در اصل اندیشه او مبنی بر ایجاد ایران یک پارچه بزرگ از خوانش کتاب ورجاوند شاهنامه پدید آمده بود.
شاهنامه نقطه پیوند ایران و اسلام و تشیع در طول تاریخ بوده است.
شاهنامه کمک موثری به اسماعیل جوان! نمود تا ایران را احیا کند.
آوردهاند در زمانهایی که شاه اسماعیل سربازان ایران را وادر به تمرین جنگی مینمود، جزوههای شاهنامه فردوسی را که از طریق «علی فتاح قره» و دستیاران او نوشته میشد، شاه خوانندگان خوش صدا را وامی داشت که شبها برای سربازان شاهنامه بخوانند. هدف او از شاهنامه خوانی، آشنا نمودن ایرانیان با پیشینه پر افتخارشان بود و نیز اینکه با این کار سبب ترغیب و تهییج سپاهیان به پیشروی و پیروزی بر دشمنان ایران میشد. نقل است که در بعضی مواقع، میدان جنگ تبدیل به میدان حماسه خوانی شاهنامه خوانان میشد.
و به خصوص قزلباشان همراه با شاه اسماعیل شاهنامه را تکرار میکردند. مثلا در جنگ چالدران، شخصی به نام خان محمد استاجلو بود که از شاهنامه خوانان معروف در این نبرد نیز محسوب میشد. رجزخوانی او با اشعار شاهنامه در این پیکار، به سربازان ایران روحیه دوچندان میبخشید. چنان که «جون بارک» شرح میدهد که خان محمد استاجلو، فرمانده جناح شمالی در وسط غوغای جنگ و نعره جنگ آوران و چکاچاک شمشیرها و فرو آمدن گرزها و پرتاب تیرها، اشعار شاهنامه شاعر حماسی ایران را برای تهییج سربازان خود میخواند. در آن موقع، فرمانده جناح شمالی ایرانیان، از زبان رستم، پهلوان مشهور شاهنامه، چنین میخواند:
کنون من اگر جمله هامون کنم / وگر آب جیحون پر از خون کنم
نبیند دو چشمم به جز گرد رزم / حرام است بر جان من جام بزم
عدهای از افسران و سربازان که اشعار رزمی فردوسی را میشناختند و از حفظ داشتند، آن اشعار را تکرار میکردند. (جون بارک، ۳۰۱:۱۳۶۵).
علاوه بر سه دلیل اصلی که بر شمردیم، باید از استقبال مردم از شاهنامه به عنوان سند هویت ملی آنها سخن گفت. در نظر آن ها، شاهنامه کارنامه نیاکان ایرانیشان بود و یادآور عظمت و شکوه سرزمین باستانی شان. گواه این استقبال پرشور و توجه بینظیر، گسترش هنرهای مرتبط با شاهنامه، چون شاهنامه خوانی و نقالی در بین مردم و نیز تقلید شعرای درباری در سرودن منظومههای حماسی، به شیوه شاهنامه فردوسی و انتشار نسخ خطی مصور از شاهنامه در این عصر است و اگر این استقبال از سوی مردم نبود، نه شاه اسماعیل در اجرای طرح خویش، مبنی بر قرار دادن شاهنامه به عنوان عاملی در جهت انسجام ملّی، توفیق مییافت و نه این همه هنر که از آن یاد شد، پا میگرفت. (مقاله شاه اسماعیل صفوی و شاهنامه).
شاهنامه، در جنگهای صفویان علیه دشمنان ایران هم نقش موثری داشت. اما مهمترین کارکرد شاهنامه در آن زمان، ایجاد اتحاد و انسجام ملّی بود که شاهنامه به عنوان یکی از عوامل اصلی در توفیق شاه اسماعیل برای احیای ایران پس از ۸۶۰ سال از فروپاشی دولت مرکزی ایران بود.
چون این توانمندی و قابلیت در شاهنامه وجود دارد.
ایرانیان در سراسر ایران با شاهنامه آشنا هستند و به جز عددی کم شمار (که دل بیماری دارند) همه ایرانیان شاهنامه را دوست دارند.
هر حکومت و دولتی در ایران باید بداند که شاهنامه نعمتی است از نعمات خداوند که در اختیار دولت ایران قرار داده شده است. زیرا به وسیله این کتاب و نیز مفاهیم مندرج در آن میتوان ایجاد انسجام ملّی و حفظ اتحاد ملّی نمود.
این کتاب به طور شگفت آوری قابلیت جذب هر انسانی را دارد. ایرانیان از هر تیره و تباری به طریق اولی، به راحتی علاقمند به این کتاب میشوند و هر ایرانی از هر گوشه ایران، هنگامی که ببیند ایرانی دیگر در آن سوی کشور شاهنامه دوست دارد، احساس نزدیکی و وجه اشتراک با او پیدا میکند. شاهنامه به دلیل کارکرد ارتباطی میان نسلی نیز سبب تحکیم انسجام ملّی میگردد.
به وسیله شاهنامه میتوان بین همه ایرانیان علقه و ارتباط برقرار کرد.
یکی از وجوه تشابه که میان همه ایرانیان است و هیچ قابل انکار نیست شاهنامه است.
- نتیجه گیری:
انسجام ملّی مهم و ضروری است که وجود آن برای بقای ملک و ملت و پیشرفت کشور لازم و ضروری است. برای حفظ این انسجام باید به علایق و سلایق و خواستههای عموم مردم توجه شود. یکی از داشتههای کشور ما- ایران- که مورد اقبال علاقه همه ایرانیان است- شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است. شاهنامه کتاب بسیار ارزشمندی است که نقش کلیدی در انسجام ملّی و حفظ هویت ایرانی ایفا مینماید.
این کتاب با تکیه بر عناصر فرهنگی، تاریخی و حماسی و با گونه علمی و توجه به تجارب به دست آمده از تاریخ، ایرانیان را به وحدت و همبستگی فرا میخواند و شاهنامه به طور ذاتی در ایران انسجام آفرین است. ضمن اینکه پیوند دهنده نسلهای گذشته با نسل امروز و فرداست.
لذا باید در راستای حفظ و تقویت انسجام ملّی، بیش از پیش از شاهنامه بهره گرفت و آن را گرامی داشت.
منابع:
- مقاله بن مایههای همبستگی ملّی در قانون اساسی- نویسنده: مسعود مطلبی
- جون بارک، ۳۰۱:۱۳۶۵
- مقاله شاه اسماعیل صفوی و شاهنامه- نویسنده: زهرا سید یزدی، جعفر باجلان
- کتاب حقوق اساسی و نهادهای سیاسی- نویسنده: دکتر سید ابوالفضل قاضی (شریعت پناهی)
* شاهنامهشناس و حقوقدان









































































