- چه شد که به حوزه کار خطیر در انجمنها ورود پیدا کردید؟
شروع فعالیتهای داوطلبانهام به حدود سی سال قبل باز میگردد. در این سی سال تمام زندگی من و اطرافیانم در این خلاصه شد که چه کاری از دستمان بر میآید تا تلاش کنیم این کار را در زمان و مکان مناسب خودش انجام دهیم. زیرا هر چه این زمان دیرتر شود؛ تاثیر و اثرگذاری کمتری داشته و در خیلی مواقع بینتیجه خواهد شد.
من تا این لحظه که در خدمت شما هستم آموختم که باید دقیق نگاه کرد و دقیق عمل کرد. در غیر این صورت فرصتهایی برای نجات از دست میرود که نتایج آن سالهای سال بر زندگی افراد باقی خواهد ماند.
- دیدگاه شما با همه سوابقی که درحوزه سمنها دارید درباره طرحی که توسط مرکزپژوهشهای مجلس تدوین شده و در آستانه تصویب مجلسشورای اسلامی قرار گرفته چیست؟
نظرم را در خصوص افرادی که پیشنویس قانون نهادهای اجتماعی را تهیه کردهاند این است که شاید تعدادی از این افراد از صاحبنظران و جزو افراد تحصیل کرده جامعه باشند. اما در این کار همه با هم تلاش کردهاند تا لباس قانونی و زیبایی بر تن تمام فعالیتهای انجمنها بکشند که شاید این لباس به نظر زیبا و لازم میآید ولی آنقدر تنگ و آزاردهنده است که نفس کشیدن و ادامه فعالیت را از فعالان این حوزه خواهد گرفت و در نتیجه در آیندهای نه چندان دور فقط تشریفات و ظواهری از فعالیتهای داوطلبانه به جا خواهد ماند.
- موسسات مردم نهاد تا به امروز چه میزان در تامین منابع مالی برای دولت نقش آفرینی کردهاند؟
سمنها یا NGOها پل ارتباطی بین ملت و دولت هستند. هیچ گاه NGOها نخواستهاند و نمیتوانند جای دولت را بگیرند و یا کار موازی با آنها را انجام دهند. زیرا اصول شکلگیری آنها با فعالیتهای دولتی بسیار متفاوت است و گاهی این برداشت اشتباه از جانب بسیاری افراد به وجود میآید که NGO نمایندگان آمال و آرزوهای تشفی نیافته دولت هستند.
نقش و فعالیتهایی که NGOها داشتهاند را میتوان در موسسات و مراکزی همچون کهریزک، محک و… مشاهده کرد. اگر دولت توان نگهداری از سالمندان با ویژگیهای خاص را داشت؛ پس کهریزکی به وجود نمیآمد، اگر دولت توان حمایت از کودکان سرطانی را داشت؛ مرکزی بنام محک بوجود نمیآمد. پس با این دو مثال میتوان نقش تامین منابع مالی توسط NGOها را بیان کرد.
- رویکرد طراحان را چگونه تعریف میکنید، در صورت تصویب این طرح آثار احتمالی که ممکن است برجای بگذارد چیست؟
تلاشها و اقداماتی که در خصوص پیشنویس قانون تشکلهای اجتماعی صورت گرفته مرا به یاد دوران فرهنگ پدر سالاری میاندازد. در خانوادههایی که این فرهنگ بسیار شایع و اجرایی بود، افراد اجازه ابراز نظر و عقیده را نداشتند. زیرا میدانستند، تصمیم گرفته شده و خواه ناخواه اجرا خواهد شد. هر گونه مقاومتی موجب عصبانیت افراد تصمیم گیرنده خواهد شد و در نتیجه وضع سختتر خواهد شد.
زمانی که تصمیمها اینگونه اتخاذ شود و اجرا شود یک سکوت از روی اجبار به وجود خواهد آمد که این سکوت در طول زمان به یک بیتفاوتی بدل خواهد شد. اینکه افراد میگویند کاری نمیتوان کرد، یا چه کسی به نظر ما اهمیت میدهد و… خود یک بیتفاوتی بزرگی است که زمینهساز سقوط ارزشها خواهد بود.
- آیا اگر به سی سال پیش بر گردید باز هم به دنبال تشکیل NGO خواهید بود؟
من به امید زنده هستم، به امید روزهای بهتر حرکت خواهم کرد. در طول عمری که از خدای بزرگ گرفتهام، به این رسیدهام که به زور نمیتوان کاری را به نتیجه رساند. تا زمانیکه زور و عجله برای انجام کاری وجود داشته باشد؛ آن کار بینتیجه و بیهدف پیش خواهد رفت و فقط یک سری فعالیتهای دستوری و اجباری باقی خواد ماند. که هیچ اثر و نتیجهای را به همراه نخواهد داشت.
- آیا نکته یا نقد و پیشنهادی برای طراحان و نمایندگان مجلس دارید؟
یادمان باشد که دوتا یک ریالی بهتر از یک دوریالی است، یعنی این حرف که به تازگیها در پیشنویس قانون تشکلهای اجتماعی آمده که باید هیات امناء و هیات مدیره هزینههای یک انجمن را تامین کنند، ما را به همان مثال بالا میرساند. نباید دستهای خیر و فعال در حوزههای مختلف را محدود کنیم و برای بخشش و کمک فیلترهای محدودیتساز بگذاریم. روزی فرا میرسد که این مداخلات نهادهای قدرت به جای نظارت از یکسو و ایجاد محدویتهای فراوان برای انجمنها و سمنها، کنشگران خیر وداوطلبان خدمت را دلسرد و ناامید ساخته، که نهایتا موجب خواهد شد از تداوم کمکهای خود سرباز زنند.