به خاطر دارم در سال ۱۳۵۹ و درماههای آغازین جنگ، کنفرانس سران کشورهای اسلامی در طائف عربستان تشکیل شد. ایران اعلام کرد اگر صدام در آن شرکت کند، ایران حضور نخواهد یافت و متأسفانه چنین شد. صدام در آنجا با یکه تازی و خدعه و نشان دادن مدارک خودساخته، اثبات کرد این ایران بوده که ابتدا به عراق تجاوز کرده و به این ترتیب اذهان شرکت کنندگان در کنفرانس را تحت تأثیر قرار داد.
آن سال در روزنامه اطلاعات مسئولیت داشتم. مرحوم آیتالله صالحی نجف آبادی (صاحب کتاب شهید جاوید و دهها اثر ارزنده و ترجمه برگزیده قرآن کریم در سال ۱۳۹۵) به روزنامه آمد و نامه مفصلی را که به آقای هاشمی رئیس مجلس نوشته بود، برای چاپ در روزنامه ارائه داد. در آن نامه اثبات کرده بود که براساس آیات قرآن و سنت رسولالله و روش پیشوایان دین، این کار تصمیمی اشتباه و به زیان منافع ملی بوده است. آن بزرگمرد تا پایان جنگ مدام میگفت: سیاست مسئولان جمهوری اسلامی در جنگ غلط است و به هیچ وجه مذاکره به معنای تسلیم و یا نقطه ضعف نیست؛ و میبایست همزمان با جنگ، بر سرمیز مذاکره هم حاضر شد.
از آن زمان تا کنون، این شیوه و روش قهر از مذاکره مستقیم، به صورت یک سنت حاکم در آمده و منافع ملی را به شدت آسیب رسانده است. در مذاکرات هستهای نیز سالهاست آشکار شده که دولتها، بانکها و بخش خصوصی اروپا، بدون موافقت آمریکا، حاضر به امتیازدهی به ایران نیستند. چین و روسیه نیز به انحاء گوناگون نشان دادهاند که تمایل به حل مسائل بین ایران و آمریکا ندارند. چرا که منافع آنها در درماندگی جمهوری اسلامی تأمین میشود.
آنچه مسلم است این است که این شیوه سیاستورزی نه با سنتهای تاریخی و دینی و روش پیشوایان اسلام منطبق است و نه با مناسبات دنیای مدرن.
در این نوشته کوتاه، تنها به یک نمونه اشاره میکنم.
آن زمانی که بمبهای ناپالم در ویتنام بر سر مردم فرود میآمد، ویتنامیها و آمریکاییها در نشست پاریس دور یک میز مشغول مذاکره برای پایان دادن به جنگ بودند. شاید بتوان گفت هیچ کشوری به اندازه آمریکا به ویتنام آسیب نرسانده و امروز، در آمریکا بسیاری از کالاها با برندهای ساخت ویتنام عرضه میشود. صادرات ویتنام به آمریکا در سال بیش از ۶۰ میلیارد دلار و واردات از آمریکا تنها ۱۴/۳ میلیارد دلار است.
در این تغییر رویکرد، سیاستگذاری از یک اقتصاد مبتنی بر برنامهریزی مرکزی و دستوری، به بازار آزاد تمایل پیدا کرده و تجارت آزاد در دستورکار قرار گرفتهاست. در نتیجه این تغییر سیاست با وجود افزایش جمعیت به اندازه ۲۵ درصد از سال ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۱۹ درآمد سرانه ۳۰ برابر شده و از ۹۵ دلار به ۲۷۱۵ دلار رسیدهاست. جمعیت زیر خط فقر، از ۶۰٪ به ۵٪ رسیده است. و آن کشوربا تغییر رویکردو سیاستگذاری مبتنی بر تعامل با آمریکا و جهان، به نظر در جنگ اقتصادی به پیروزی دست یافته و در مسیر توسعه و پیشرفت، به سرعت گام بر میدارد.
امیدوارم اگر دلسوز ملک و میهن هستیم، به خود آییم و دست از لجاجت برداریم؛ اینهمه خسارت برای کشور کافی است.