آیت الله سید ضیاء مرتضوی
۱- در این سالها بارها از سوی برخی خطبا و امامان جمعه شنیدهایم: «بیحجابی عفت را از بین میبرد و مرکز تربیت را تخریب میکند. دلیل قطع نزولات آسمانی وضعیت افتضاح حجاب است».
۲- دغدغه داشتن درباره پوشش بانوان امری درست است به ویژه از سوی کسانی که مسئولیت ترویج و تبلیغ دین دارند اما پرسش کلی این است که از نگاه تعالیم اسلامی، آیا میان گسترش گناه و زوال نعمتهای الهی رابطهای هست؟ اگر هست، آیا در تبیین پیوند گناه و زوال «نعمت» و گسترش «نقمت» از گناهانی خاص نام برده شده است؟ آیا حکم الزامی و روشن شرعی پوشش زنان در برابر نامحرم، در این موضوع نقش ویژهای دارد؟
۳- به اجمال خاطرنشان میشود که در شماری از آیات شریفه و در دهها روایت، بر پیوند میان عمل انسان و گناه با زوال نعمت تاکید شده است. در بخشی از دعاها مانند دعای کمیل نیز این موضوع مشهود است. البته کارهای نیک هم در ازدیاد نعمت تأثیر دارد.
۴- تأثیر گناهان در نزول مصایب و بلایا مانند تاثیر صدقه و صله رحم و دعا و نماز باران در نزول رحمت و نعمت است.
۵- در روایات بسیاری از گناهان به صورت خاص نام برده شده است که هر یک در زوال یکی از نعمتها از جمله قطع یا کاهش باران تأثیر دارد؛ چنان که در روایات پرشماری وجود برخی مؤمنان و نیکان مانع نزول چنین عذابهایی شمرده شده است(بحار الانوار ۷۰/۳۶۶ تا ۳۸۴) شیخ صدوق در کتاب «فقیه» از امام صادق(ع) نقل میکند که آب نیل قطع شده بود و مردم به فرعون پناه بردند و از او خواستند آن را جاری سازد. فرعون وعده جاری شدن آب را داد و خود شبانه در میان رود نشست و دستها را بلند کرد و گفت: خدایا! تو میدانی که من میدانم کسی جز تو قادر بر آوردن آب نیست؛ آب را برای ما جاری ساز. و چنین بود که آب خروشان نیل جاری شد!
۶- گرچه ترک پوشش شرعی ذیل عنوان کلی «گناه» قرار میگیرد و از گناه باید پرهیز کرد و علما، کوچک شمردن گناه «صغیره» و اصرار بر آن را «کبیره» و موجب زوال عدالت دانستهاند و رواج معاصی و گناهان کبیره سبب نزول بلا است، اما مشکل اصلی در رفتار برخی خطیبان این است که آنچه در روایات به «صورت خاص» «آمده» را بازگو نمیکنند و آنچه به «صورت خاص» «نیامده» را ذکر میکنند! مثلا در همین باره تا آنجا که نگارنده بررسی کرده و خبر دارد، حتی در یک روایت نیز به «صورت خاص» نیامده است که بدحجابی یا بیحجابی مایه زوال نعمت یا کاستی «نزولات آسمانی» است! اما رفتارهای دیگری آمده که نوعاً بازگو نمیشود؛ شاید به این دلیل که موردی برای آن سراغ ندارند و گویی نوعی «عصمت» برای حاکمان قائلند! مثلا:
۷- شیخ مفید از امام رضا(ع) روایت کرده است: «هنگامی که والیان دروغ بگویند باران نمیآید و آن گاه که حاکم ستم کند حکومت خوار و سست خواهد شد و زمانی که زکات پرداخت نشود، چارپایان (زیاد) خواهند مرد»!
نیز شیخ صدوق به سند متصل از امام سجاد(ع) در روایتی مبسوط به شرح آثار گناهان مختلف پرداخته و از جمله «ستم قاضیان در قضاوت»، «شهادت ناحق» و «کتمان شهادت».را مانع نزول باران شمرده است. محور این سه نیز دستگاههای قضایی است؛ کسانی که قضاوت و حکم میکنند، کسانی که شهادت میدهند و به عبارتی پرونده را تکمیل و اسناد حکم قاضی را فراهم میکنند، و کسانی که شهادت را پنهان میکنند و در واقع حقایق موثر در حکم قاضی از جمله مواد قانونی رافع اتهام یا مثبت برائت متهم را پنهان میدارند یا اجازه طرح آنها را نمیدهند!
۸-اگر بنا هست از زبان تعالیم اسلامی برای مردم سخن گفته شود، لازم است در کنار مسائلی چون تاکید بر پوشش اسلامی که در جای خود درست و لازم است، این حقایق نیز بازگو شود تا همه کاسه و کوزههای بر سر برخی گناهان خرد نشود و مثلا رفتار برخی اصحاب قدرت از نهیب خطیبان محترم دور نماند که این ستمی بر دین و دیانت است.
۹- همین چند روز پیش، نگارنده در مجلسی مذهبی از زبان سخنران شناختهشدهای شنید که در قضایای اخیر حتی یک نفر نیز کشته نشده است! چند هفته پیش هم خطیب جمعه پایتخت خاطرنشان کرد: «از میان آسیبهای مادی و معنوی وارد شده به جامعه، دو آسیب شکستن قبح بیحرمتی به مقام زن با شکستن عفاف و حجاب و ایجاد گسستهای عاطفی در جامعه از همه مهمتر بود» و دریغ از یک اظهار تاسف و تاثر از آسیبهای جانی وارده! حال آن که قرآن کشته شدن بیدلیل یک انسان را برابر با کشته شدن همه انسانها شمرده و حضرت امیر(ع) هشدار داده هیچ چیزی مانند ریخته شدن خون ناروا، مایه نزدیکی «نقمت» و زوال «نعمت» و سرآمدن «مدت» نیست!
۱۰- حالا باید دید «حفظ» جان، مال، آبرو، امنیت، معیشت مردم و حق الناس و در یک کلمه «حکمرانی شایسته» و نیز «حکم» پوشش زنان؛ هر کدام چه سهم و جایگاهی دارند؟ فاعتبروا یا اولی الابصار و السلام.