دیپلماسی، تخصص دیپلماتهاست راه صحیح خنثی نمودن همگرایی اقتدارگرایان جدید | استفن هادلی (ترجمه: رضا جلالی) «پزشکیان» مسوولیت بخشی از اختیاراتش را به نیروهای رقیب واگذار کرده است دولت چهاردهم و ضرورت تغییر حکمرانی فرهنگی | شهرام گیلآبادی* مهاجرت، صلح و امنیت پایدار | رسول صادقی* صلح اجتماعی و سیاست انتظامی | بهرام بیات* عصرانهای با طعم شعر فرزندان پوتین | آندره ئی کولز نی کف (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد چرا اسرائیل به ایران حمله نکرد؟! | آیت محمدی (کلهر) احیای داعش و القاعده در منطقه | آیت محمدی (کلهر) رونمایی از بزرگترین شهاب سنگ آهنی در مجموعه برج آزادی رهبران پوپولیست چه میراثی برای کشورشان بر جای میگذارند | مانوئل فاتک، کریستوفتری بش و مورتیس شولاریک بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی) آسیا بدون هژمون | سوزانا پاتون و هروه لماهیو (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد نکاتی درباره دیدگاه رئیس جمهور در ضرورت انتقال پایتخت | عبدالمحمد زاهدی حرکت به روی یال جمعهها خون جای بارون میچکه | مرتضی رحیمنواز داستان آشنایی یک شاعر اجازه خلق آثار عاشقانه را نمیدهند تو زندهای هنوز و غزل فکر میکنی | سمانه نائینی زیبایی کلام در شعر بهمنی | سحر جناتی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد گفتمان صلح و نگاهی به چالشهای حقوقی در ایران معاصر | محمدرضا ضیایی بیگدلی صلح اجتماعی و مرجعیت رسانه در ایران | ماشاءالله شمسالواعظین صلح ایرانی از نگاه محمدعلی فروغی | مریم مهدوی اصل چگونگی کاهش اثرات تنهایی استراتژیک ایران | نصرت الله تاجیک گفتمان صلح و سیاست خارجی | محمدکاظم سجادپور گفتمان صلح و نیروهای مسلح ایران | حسین علایی اقتصاد صلح محور | فرشاد مومنی* نقش آموزشعالی در شکلگیری گفتمان صلح | مصطفی معین* آخرالزمانیهای ایرانی و اجماعسازی پزشکیان | کیومرث اشتریان* ایران، بحرانهای منطقهای و گفتمان صلح | عبدالامیر نبوی* گفتمان صلح و سیاست همسایگی | ماندانا تیشهیار* گفتمان صلح و محیط زیست | محمد درویش* گفتمان صلح و مساله حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران | مهدی ذاکریان* از چرایی تا چگونگی معرفی کتاب «اخوانالمسلمین» | پیرمحمد ملازهی به نظر میرسد که باید شاهد روند خوبی باشیم شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد محمد جواد حقشناس: کابینهای با حضور زنان جوانان و اهل تسنن سخنی با آقای رئیس جمهور در مورد چگونگی کاهش اثرات تنهایی استراتژیک ایران | نصرت الله تاجیک* انتخاب کابینه در اتاق شیشهای پیام رهبری به مناسبت برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شریعتی، جلال و دیگران | حمید عزیزیان شریف آباد صحافی سنتی | مجید فیضیراد* اگر پزشکیان قشر خاکستری را با خود همراه کند، بازی را برهم میزند نگاه مسعود پزشکیان به اقوام امنیتی نیست | علی مفتح آیا اندیشه شریعتی پاسخگوی جامعه امروز است؟ | محمدجواد حقشناس* فاصله دره احد و تالار رودکی
سیاستهای مهاجرتی نامناسب و نادرست میتواند تنشهای از پیش موجود را تشدید کند یا تنشهای جدیدی ایجاد کند که تأثیرات منفی بر فرآیند صلح دارد. در مقابل، سیاستهای مهاجرتی علمی و در چارچوب گفتمان صلح، میتوانند چارچوبهای مفیدی برای همکاری بین بخشی و فرصتهایی برای ایجاد صلح، ارائه دهند.
در ادبیات عرفانی ایران هم فرد مورد نظر شریعتی جایی ندارد. مثلاً عزیزالدین نسفی میگوید: «اعتقاد هر کس در حق خود چنان است که البته در عالم او را مثل و مانند نیست، هرگز خود را برابر دیگران نداند و نبیند، پس هر رتبهای که در عالم بزرگتر باشد، خود را مستحق آن داند».
بنا به یک تعبیر، این حاکم است که مدلولهای احکام فقهی را تعین میبخشد و یا حتا خلق میکند و معانی و مفاهیم جدیدی را بر مفاهیم فقهی بار میکند و لذا مدلول یا همان مفهوم و معنا یا جوهر احکام فقهی هیچ اهمیت و جایگاهی ندارند، بلکه این دال (دلالتگر) است که به آن معنا میبخشد.
از جمله شخصیتها وچهرههایی که در به وجود آمدن انقلاب اسلامی و در تنویر افکار عمومی نقش غیر قابل انکاری دارد دکتر علی شریعتی است. او با سخنرانیهای جذاب ادبی، حماسی، مذهبی، انقلابی و شورانگیز خود، که بُعد جامعهشناسی آن قویتر مینمود از جمله معدود چهرههایی بود که بخش مهمی از بارحرکت فرهنگی آن روز […]
دکتر شریعتی شخصیتی با تحمل و صبور و انتقادپذیر بود و در مقابل اندیشههای مقابل وتضارب آرا از گشودگی لازم برخوردار بوده است. تا آنجا که خود فرموده است: «هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود، چیزی یاد نگرفتم»
شاید بتوان گفت امروزه بحث دکتر شریعتی و آیت الله مصباحیزدی از مهمترین مسائل جامعه ایران میباشد. از نقطه نظر پرداختن به سیر اندیشه انقلاب اسلامی شاید چالشی مهمتر از این نکته وجود نداشته باشد. در واقع مبنا و مادر بیشتر مشکلات کشور نشأت گرفته از این مسئله میباشد.
نهضت خداپرستان که برآیند دو گروه بود، دوباره به دو گروه دیگر منشعب شد، اما اعضای گروه علیرغم جدایی تشکیلاتی، روابط دوستانه خود را حفظ کردند. گروه نخشب به فعالیت سیاسی خود ادامه داد و نام رسمی سازمان تعاون ملی را برای خود برگزید.
علی شریعتی با بررسی سوابق تاریخی از اسلام کوشش کرد تا زمینه پیرایهها و خرافاتی که کشورهای اسلامی و از جمله کشور ما را به این سرنوشت کشانده است را نشان دهد. اما با یک ظرفیت ویژهای که در کمتر متفکر اسلامی سراغ داریم و آن هنری است که در انتخاب سخن و کلمات داشت.
از دیگر ویژگیهای شریعتی، پرکاری، سخت کوشی و پرتلاشی در جهت تحقق اهدافی بود که برای اصلاح جامعه خود به آنها اعتقاد داشت. شریعتی قلمی سحار داشت و اگر اکنون در میان ما بود از دو مقوله مهم «آزادی» و «عدالت» دفاع میکرد و با حربه و سلاح قلم بیمانندش بر بیعدالتیها میتاخت. او اگر اکنون بود ظلم به نام دین را برنمیتافت و تلاش میکرد پرده از چهره زر و زور و تزویر بردارد تا زیباییهای دینی که بدان عشق میورزید بیشتر آشکار شود.
به گواه تاریخنویسان با تمام اما و اگرهای آن، لشکر خیالی شام به قدری توانست در عالم واقع تاثیرگذار باشد که به انسجام بخشیدن مخالفین شام در برابر خودیها بیانجامد تا کربلا شاهد یکی از فجیعترین جنایات انسانی باشد که برای تملق در برابر فرماندهان خیالیتر آن لشگر انجام دادند.
تحلیل روانکاوانه ژاک لاکان از رابطه میان امید و آرمانشهرگرایی و ارتباط آن با موضوع این یادداشت تا حد زیادی قابل تامل و توجه است. یانیس استاوراکاکیس در کتاب «لاکان و امر سیاسی» این رابطه را این گونه شرح میدهد که در اینجا ما با بازی تجسد روبرو هستیم؛ «بازی میان دو قطب فانتزیهای آرمانشهری و نیروهای اهریمنی که میان ما و فانتزیها قرار گرفتهاند».
وسط باز مصلح، به مثابه داوری فرزانه است که فراتر از بازیکنان دو تیم، به قواعد حاکم بر بازی اشراف و به نیک و بد رفتار بازیکنان آگاه است و تلاش دارد ضمن مدیریت بازی، بازیکنان را به رقابت با یکدیگر و نه ستیز، رهنمون سازد و در رسیدن به مقصود، هر گز از انجام وظیفه خود دست برنداشته و خسته و ناامید نمیگردد.
طباطبایی در بیش از سه دهه پژوهش درباره اندیشه سیاسی در ایران و غرب، همواره یک مسئله را بهدقت دنبال کرده است و آن اینکه در بین خطوط فکری مختلف و گوناگونی که در اندیشه سیاسی در درازنای تاریخ ایران و غرب وجود داشته است، چه چیز میتواند راهگشای وضعیت امروز ایران باشد. برای او بیشک ایران امروز و البته فردای آن، اهمیتی زیاد دارد.
به اعتقاد بنده، اگر بنا باشد کسی را به عنوان «مرد علوم سیاسی»، و به شکل خاص «مرد اندیشه سیاسی»، معرفی کنیم، کاندیدای نخست دکتر طباطبایی است
دکتر طباطبایی پس از بازگشت از فرانسه در سال ۱۳۶۳ به عضویت هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درآمد اما پس از مدتی با برخی از تنگ نظریها از دانشگاه اخراج شد
با شرکت در کلاسها و جلسات مختلف، مجددا عطش دیدار و مطالعه آثار دکتر طباطبایی در من زنده گردید، زیرا محفلی نبود که در آن، از «ایران» و مسئله ایران، سخن به میان آید و نامی از استاد بزرگوار برده نشود. سرانجام، با حضور در همایش انجمن علوم سیاسی، تحت عنوان «تاملی درباره ایران» که در دی ماه ۹۵ برگزار گردید، این فرصت فراهم شد تا برای اولین و آخرین بار در درس استاد طباطبایی حضور یابم.
واضح است که در علوم انسانی و اجتماعی همانند علوم تجربی، آزمایشگاهی برای آزمون پیشینی نظریهها وجود ندارد و چون آزمون این خیال و محال اندیشیها در غیاب به کارگیری عقل سلیم جز با اجرا و به کارگیری عملی آنها ممکن نیست، آگاهی از تبعات چنین خیال و محال اندیشیهایی فقط با تحمل عواقب گسترده و دردناک آن ممکن و شدنی است.
فهمی از سیاست که تحولات اجتماعی را تماما معطوف به تغییرات در اریکه قدرت پنداشته و فهمی دیگر از سیاست که نقطه ورود آن از جامعه و غایتش، تحکیم همبستگیهای اجتماعی است. اجمالا تلقی اول را میتوان نوعی «سیاست دولتی» یا دولتگرا نام نهاد و فهم دوم را «سیاستی مردمی» یا اجتماعی نامید.
در اینجا، آزاد زندگی کردن، بیان یک اراده و خواست و تلقی از زیست فردی و اجتماعی بوده و بسیار جدی است. زن، زندگی، آزادی همه عناصر پیش گفته را با خود حمل میکند و خود بیان این دغدغه جدی است.
برخلاف مسیحیت که معتقد است خداوند در وجود عیسی تجسد پیدا کرده است و نقشی انضمامی به خداوند میدهند که امری غیرممکن و خلاف عقل و حکمت است. در اسلام و تشیع چنین چیزی وجود ندارد.
دوست گرامی و عزیزم مسعود رضوی از من درخواست کرده است مقالهای درباره استاد عزیز و بزرگم دکتر سید جواد طباطبایی بنویسم. اما غم و اندوه ناشی از فقدان دکتر طباطبایی کار را بسیار سخت میکند. به هرحال چند نکته و خاطره را بیان میکنم و امیدوارم سودمند باشد.