از زیانبارترین اتفاقات رخ داده پس از انقلاب ۵۷، مقامات ویژه قائل شدن برای ولی فقیه بوده است و امروز در پی تعلیمات صورت گرفته در حوزه های علمیه، برخی از روحانیون درس خارج خوان هم از «امامین انقلاب به عنوان دو حجت بالغه الهی» سخن می گویند، در حالی که الفبای کلام و فقه شیعه نافی چنین تعابیر غلو آمیز و گزافه ای برای فقها و عالمان غیرمعصوم است.
امروز سالروز وفات مهندس مهدی بازرگان است که در زمره نخسیتن قربانیان مشی تند انقلابی و نارواداری و غیر دموکراتیک حمهوری اسلامی است. مردی که درزمره تاثیرگذارترین چهره های روشنفکر و دانشگاهی در جذب دانشگاهیان به دین و انقلاب بود اما به سرعت از جانب حاکمیت مطرود و منزوی شد.
در آغاز ورودم به توییتر در همین روزها در سال ۹۸ با توییتی به این مرد بزرگ و مظلوم، ادای احترام کردم و بابت آنچه بعضا در نقد غیرمنصفانه او در کیهان یا صبح منتشر شده بود، عذر خواهی کردم و اینک نیز در بیست و هشتمین سالگرد وفات این انسان و دانشمند شریف، برایش طلب رحمت الهی دارم.
در باره اندیشه های مرحوم بازرگان دو تلقی کاملا متضاد توسط دو ولی فقیه مطرح شده است. یکی تلقی آیت الله خمینی است که در باره او چنین گفت:
«نهضت به اصطلاح آزادی، صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانون گذاری یا قضایی را ندارد و ضرر آنها به اعتبار اینکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوان های عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل های جاهلانه، ممکن است موجب فساد عظیم شوند که از ضرر گروهک های دیگر حتی منافقین -این فرزندان عزیز مهندس بازرگان– بیشتر و بالاتر است.»
(صحیفه نور، ج ۲۲،ص۳۸۴)
دیگری تلقی آیت الله خامنه ای است که در پی درگذشت بازرگان در سال ۷۳، در پیام تسلیت خطاب به دکتر یدالله سحابی، مطرح کرد:
«مرحوم آقاى مهندس مهدى بازرگان از مبارزان دیرین با رژیم ستمشاهى و نیز از جملهى پیشروان ترویج و تبیین اندیشههاى ناب اسلامى با زبان و منطق و شیوهى نوین بود و از این رهگذر بىشک در چشم همهى علاقهمندان به گسترش و رواج ایمان اسلامى در میان طبقات تحصیلکرده در دوران خفقان و دینزدایى رژیم پهلوى، داراى شأن و ارزش بخصوص بود. خداوند ایشان را مشمول رحمت و مغفرت و فضل خود قرار دهد و به تلاشهاى ایشان با چشم رضا و قبول بنگرد.» .
(۷۳/۱۱/۵)
همان طور که مشاهده می شود آقای خمینی اندیشه ها و تلاشهای فکری و دینی بازرگان را غلط و واجد تأویلهای جاهلانه می داند اما آقای خامنه ای او را از پیشروان ترویج و تبیین اندیشه های ناب اسلامی با تاثیرات مثبت در میان اقشار تحصیلکرده در قبل از انقلاب معرفی می کند.
در این مقال در صدد ارزیابی صحت و سقم دو دیدگاه مطرح شده نیستم و تنها می خواهم به این نکته توجه دهم که قطعا یکی از این دو ولی فقیه، دچار خطای اساسی در ارزیابی خود از اندیشه های مرحوم بازرگان شده و نتیجه آن که ولی فقیه نه معصوم است و نه گوشش به دهان امام زمان است بلکه انسانی کاملا معمولی است که می تواند دچار خطاهای فاحش شود و کسی که با الفبای شیعه آشناست می داند که قران و اهل بیت علیهم السلام نسبت به مطلق کردن فقها و عالمان دینی، و مطیع چشم و گوش بسته شدن آنان تحت هر عنوانی هشدار داده اند و تعابیری چون امامین انقلاب و دو حجت بالغه الهی از اختراعات و بدعتهای جمهوری اسلامی و انگاره های دست ساز قدرت
است که متاسفانه کمتر مورد نقد و تذکر خود دو ولی فقیه واقع شد.
اصرار عجیب آیت الله خمینی بر ادامه جنگ علی رغم مخالفتهای فراوان بسیاری از مقامات و نیز اصرار عجیب تر آیت الله خامنه ای بر ادامه تحریمهای ویرانگر و فقر و فلاکت آفرین با خط قرمز قرار دادن مذاکره و رابطه با آمریکا و بی اعتنایی به تمایل اکثریت ملت برای در پیش گیری یک سیاست خارجی متوازن و خردمندانه، ظاهرا ناشی از این مساله است که این دو رهبر برای تشخیص و تحلیل خود بعضا شأنی ویژه قائل بوده و به سهولت تن به تغییر و تحول نمی داده و نمی دهند!
اخیرا گفتگویی از مرحوم هاشمی رفسنجانی با آقای خامنه ای منتشر شد که تاییدی بر نکته فوق است:
” آ هاشمی: بالأخره در روز قیامت از من و شما میپرسند چرا این همه ضرر و مشکلات برای نظام و مسلمانان ایجاد شد. اگر اینها را بر عهده میگیرید، من دیگر حرفی ندارم.
آ خامنه ای: بله، جواب خدا با من باشد.”