می توان گفت مرحوم مهندس بازرگان از پاکترین و صادق ترین، چهره های سیاسی،دینی و روشنفکری روزگار ما بود. تاریخ عمر پر بارش چون آیینه صاف و شفاف است. چهره ای که در عرصه سیاست چتر اخلاق بر سر کشید. ارزشهای دینی و اخلاقی را بر مصلحتهای سیاسی پیشی می داشت. دریغا! که قدرش را ندانستند ودر حقش جفاها روا داشتند. در بیست و هشتمین سال مرگ این انسان فاخر فرهیخته در رسانه ها سخنی از او در میان نیست؛ انتظارهم نیست، که تعظیمش بدارند. به قول مولانا:
چونک زاغان خیمه در گلشن زدند/
بلبلان پنهان شدند و تن زدند/
ما نیاموخته ایم که می توانیم با فکر و ایده کسی مخالف باشیم،
اما سایر عظمتها و ویژگیهای او را تکریم نماییم.
بازرگان مسلمان نو اندیش واندیشمند ی قرآن پژوه بود که از راه دین بازرگانی نمی کرد. به قول فردوسی، برای سود خویش، دین را پیش نیاورد.مشعل اخلاق و معنویت در وجودش هماره پر فروغ بود. برای پاسداشت اخلاق، دین و شرافت و انسانیت، صندلی صدارت را رها کرد. اگر فریاد همه از دست دشمن است، فریاد بازرگان از دل نامهربان دوست بود. برخی یاران دیروزش به خاطر ناهمخوانی با ایده های امروزش، برسرش فریاد کشیدند. عظمتهای دیگر او را نادیده گرفتند. لیبرالش خواندند.
هیچ جایی برای بزرگداشتش نگذاشتند. اجازه نداند. تهدید کردند. تا پای تکفیرش رفتند. آری! سرنوشت غالب بزرگان تاریخ به دست کسانی رقم می خورد که با فکر کوته و دیواره بلند، زبان رسمی روزگار می شوند. ازقول فرخی سیستانی به بازرگان وامثال بازرگان می گویم:
شرف و قیمت و قدر تو به فضل است و هنر/ نه به دینار و به دیدار و به سود و به زیان/ هر بزرگی که به فضل و به هنر گشت بزرگ / نشود خرد به بد گفتن بهمان و فلان/ گرچه بسیار بماند به نیام اندر تیغ/ نشود خرد و نگردد هنر تیغ نهان