- . لطفا برای شروع از فعالیت های خودتون بفرمائید
با عرض سلام ، دررابطه با فعالیت های من شاید بخوا ه م کمی به قبل ب از گردم که از دوره هنرستان شروع می شود ؛ سال ۶۰-۶۱ دیپلم نقاشی از هنرستان هنر های زیبا تبریز گرفتم ، که دوره بسیار خوب و تاثیرگذاری بود و بلافا صله بعد از دریافت دیپلم ، وارد دانشگاه هنر شدم . در رشته نقاشی لیسانس گرفتم؛ دوره کارشناسی با مرحوم آقای ایرج زند بود. درحال حاضر هم عضو هیأت علمی دانشگاه هنر تهران در دانشکده هنر های تجسمی هست م و الان یک بخش عمده فعالیت این روزهای م ن غیر از تدریس ، نقاشی است .
۲. یافتن زبان شخصی برای هنرمند همیشه یکی از سخت ترین و مهم ترین اتفاقات بوده ؛ شما چه گونه زبان شخصی خود را یافتید و برای جوان تر ها چه پیشنهادی دارید تا آنها نیز بتوانند زبان شخصی خود را بیابند ؟
بله این موضوع یکی از سخت ترین و مهم ترین اتفاقات برای یک هنرمند است. از طرفی ، من دوره های خیلی متنوعی داشتم . در دوران دانشجوئی در هر ترم ، به یک فعالیت می پرداخته ام که استاد ها نیز خیلی دوست داشتند و نمره بیست هم میگرفتم . زیاد کار میکردم و با جان و دل کار می کردم و به همین دلیل پایه های هنری ام در دانشگاه ، چه از نظر رنگ شناسی و چه از نظر طراحی از دیگر دانشجویان قوی تر بود و موجب استقبال اساتید از کار من میشد.
درباره انتخاب موضوع صحبت های زیادی می توان کرد. این موضوع هم بسیار ساده است و هم بسیار پیچیده است. برای مثال من در یک دوره آثاری خلق کرده ام که در آنها از کاغذ های هم اندازه و ماده قیر مانند قهوه ای رنگ که دوست ام تهیه کرده بود استفاده کرده ام. با این تکنیک آزمون و خطا کردم ، با قلمو مدام روی کاغذ خط خطی می کردم زیرا به دنبال بدست آوردن یک تنه درخت بودم . با کمی برداشتن و پاک کردن و کمی ور رفتن با رنگ ، به یک نیم تنه انسان رسیدم. در همان لحظه جرقه این دوره خورده شد و من این تکنیک را پرورش دادم ، به آن تنوع دادم و ادامه دادم. رسیدم به یکسری دیتیل هایی از بدن که فقط بحث هنری و جست و جوی فرم بود و بحث دیگری نبود. حتی به نوعی نگارگری بدل شد که متأثر از آثار رضا عباسی بود. در یک دوره تک چهره ها و فیگور هایی کار کرده بود که من با متریال هایی مانند مداد رنگی و گواش رنگ طلائی برای اینها لباس کار کردم. این آثار شبیه به نگارگری ای مدرن و نو شده بود.
یافتن موضوع گاهی اتفاقی و گاهی با مطالعه است. برای مثال از طرفی هنرمند درگیر مسائل شخصی ، روحی و روانی است یا درگیر مسائل اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و مدنی است. هنرمند می تواند درد خودش را بگوید ، درد جامعه را بگوید یا آلام بشری را بگوید . ولی از دید من هنرمند نباید بحث نقاشی و زبان تجسمی را فراموش بکند. موضوعات مختلفی برای هنرمدان وجود دارد. مانند نقاشی طبیعت ، حیوانات ، بناها و جالب است که بعضی نقاش ها از همین فضا به نگاه انتزاعی و تجریدی رسیده اند. از دیدگاه من هنرمندانی که با مسائل انسانی درگیر هستند اگر بتوانند این درد ها را با زبان تجسمی ترجمه کنند ، که البته از دید من این وظیفه هنرمند نیست ، نباید در این فرآیند بحث نقاشانه را فراموش کنند.
در ادامه من برای پروژه لیسانسم ، درباره ترکمن ها کار کردم. با موضوع اسب ، زن و مرد ترکمن کار می کردم. بررسی نوع زندگی ، تزئینات و صورت های شان ادامه پیدا کرد و بعد از یکی دو سال کار به یک سرانجام رسید و تا بعدها ادامه پیدا کرد. در این مسیر تنوع بود تا کارها مثل کارهای اولیه نباشد. این پروژه تا پروژه فوق لیسانس هم طول کشید. این پروژه مرتبا ادامه و پرورش می یافت. از طرفی این که موضوعی پیدا شود ، باید آن را پرورش بدهیم ، چه از طرف رنگ ، چه بافت ، چه نوع نگاه ، چه رسیدن به مرز ها یا خود فضای انتزاعی .
- ۳. معمولا چه زمانی شروع به کار کردن می کنید و آیا این اتفاق نیاز به رسیدن به یک حال خاص دارد یا یک روتین همیشگی است ؟
خیر ، نیاز به این که حال و هوای ام عوض بشود یا اتفاق خاصی بی ا فتد ندارم ؛ یک وقفه سه ساله در برگزاری نمایشگاه انفرادی داشته ام که البته کار می کردم. در این مدت در نمایشگاه های گروهی مشارکت داشته ام اما برای نمایشگاه انفرادی کارهایم جمع نمی شد. مثلا چند کار آماده می کردم اما یکی یکی فروش می رفت و برای نمایشگاه انفرادی جمع نم ی شد . حالا بعد از آن وقفه سه ساله ، به صورت جدی شروع به کار کرده ام. من وقتی شروع به کار می کنم ، زمان از دست ام در می رود و از جان و وقت مایه می زارم. عشق و شوری که خلوتی ، سکوت و آرامش شب به من می دهد باعث می شود تا بیشتر شب را به کارکردن مشغول شوم. نصف بیشتر عمر من ، در شب بیداری گذشت و اکثر کار های من در شب خلق شدند. شب احساس آرامش و خلوت بیشتری دارم و هیچ مزاحمتی نیست. در دوره جدیدی که شروع کرد ه ام ، علاقه بسیاری برای خلق اثر دارم و از پیشبرد و نتیجه آنها لذت می برم.
- ۴. هنرمندانی که بیشتری تاثیر در رو بیشترین تاثیر را بر روند هنری تان داشته اند ؟
استاد هایی که در هنرستان و دانشگاه داشته ام ، هر کدامشان بر من به نحوی تأثیر گذاشته اند. درواقع به راحتی نمی توان از هنرمندان تک تک نام برد. در طول تاریخ هنر ، از آثار هنرمندان کوچک و بزرگ لذت بردم و تأثیر گرفته ام. برای مثال در شروع دانشگاه ، استاد جعفری ، با بیان ، تدریس ، آتلیه ، زندگی و حرف هایش و به طور خلاصه ، شور و حالش ، تأثیر عمیقی بر من داشت. یا برای مثال ، حسین کاظمی را من ندیدم اما ، استاد جعفری و اساتید دیگر ، از ایشان برای ما تعریف می کردند. شخصیت ایشان در ذهن من ، ابهت خاصی دارد و من برایشان احترام زیادی قائل هستم. یا باز برای مثال ، آثار سهراب (سپهری) ، برای من قابل لمس است و بسیار دوست داشتنی است. استاد حسینی ، رفتار و منش و تدریس اش و مرحوم زند ، حال و هوا و گفتارش بر من تأثیر زیادی داشت.
در تاریخ هنر هم برای مثال ا ز نقاش های روس ؛ مانند رپین و شاگرد ان ش تأثیر گرفته ام. طراحی های آنها هرکدام ، به نحوی بر من تأثیر می گذاشت. در دانشگاه با نقاش های اروپایی و امریکایی اشنا شدم و بر من تأثیر گذاشتند . مثلا من کارهای وان دونگن ، گوگن و نقاش های بزرگ را در موزه می دیدم و هر کدام بر من تأثیر می گذاشت و به من انگیزه می داد. در مقطعی منصور قندریز و آثارش بر من تأثیر گذاشت؛ در دوران دانشجوئی ، او در ذهن من یک نقاش خلاق و قابل احترام بود. در دوره ای اثری خلق کردم که در ظاهر ارتباطی ب ا آ ثار قندریز نداشت اما مخاطب ان اهل فن ای بعد از مشاهده اثر گفتند که اثر ات ، حسی مانند آثار قندریز دارد.
- ۵. از نظر شما به صورت کلی چه فاکتورهایی ارزش یک اثر هنری یا کارنامهی یک هنرمند را تعیین میکند؟
اثر هنری در اولین وهله از دید من این است که صادقانه باشد و با خودش رو راست باش د. هنرمند زمانی که اثر ی را خلق می کند ، ممکن است کسی بگوید که صادقانه است اما تکنیک و کار با رنگ را بلد نیست ؛ بله ، از دید من این مهم است که بعد از گذراندن این مراحل آموزش معمولی که رنگ و طراحی را فرا میگیر ند ، به هر شیوه که اموزش می بین ند یا خود یاد می گیرند ، آن صداقت و شفافیت با خودش در اثر تبلور داشته باشد ؛ به هرحال هر اثر هنری ، آینه هم ا ن هنرمند و دیدگاه ها و دغدغه ها اش است. زیرا که خودش را بازتاب میده د و یا خودش را در آ نجا میبین د . مهم ا ست که ما با چه روحیه و حال و هوایی کار کنیم و ضرب قلم ، طراحی و تکنیک کار با رنگ را به رخ بکشیم . زیرا نشان میده د ما چ ه داریم و چقدر شناخت داریم و چقدر می فهمیم .
- ۶. آیا بحرانهای عمومی – مثل موقعیت فعلی و مسئلهی کرونا تاثیری بر فرایند خلق آثار شما گزاشت ؟ اگر بله لطفا توضیح دهید .
کرونا چند وجه داشت ، هم خوب بود و هم بد ؛ اما بدی های کرونا بسیار بیشتر بود . خوبی از این جهت که بسیاری از هنرمندان در خانه نشستند و در آتلیه های خودشان کار کردند ولی تبعات اجتماعی و اقتصادی و تعطیلی کسب و کارها و بیماری و فوتی های کرونا نکات منفی و بد کرونا بود که جهان ما کاملا درگیر این موضوع شد و خیلی هارا زمینگیر کرد و افراد مختلف لطمه های بسیاری دیدند ؛ نمایشگاه های من دو بار بابت کرونا کنسل شد و در مرتبه سوم چندماه پیش موفق شدیم نمایشگاه را برگزار کنیم. کرونا در هنر تأثیرگذار بود ، همه درگیر این لطمه ها نشدند ؛ گروهی که مثلا کلاس های کارگاه ی برگزار می کردند و دانشگاه هنر بسیار تحت تاثیر گرفتند. البته که تدریس به صورت مجازی ادامه داشت اما این جای آموزش حضوری را هیچوقت نمی تواند پر کند . ولی درکل تجربیات بدی نبود ؛ در فضای مجازی مردم تجربیات بهتر زیادی کسب کردند ولی درکل این شیوع کرونا لطمه های جبران ناپذیری بر زندگی اجتماعی انسان ها وارد کرد ؛ چیزهایی که تحمیل کرد ، برای انسان بسیار سنگین و سخت بود.
- ۷. توصیهتان به هنرمندان جوانی که به تازگی کار خود را شروع کرده اند چیست؟ از نظرتان مهمترین نکاتی که باید در نظر بگیرند چه چیزهاییست؟
من یاد سالهای گذشته میافتم که تازه شروع به کار کرده بودم ؛ مثلا سال ۵۸-۵۹ بسیار به هنر علاق ه مند بودم و در خانه ما هم برادر بزرگترم نقاشی می کرد و همه خط خوبی داشتند ؛ با رنگ های وینزور و بعضی مواقع رنگ های چینی ، روی بوم نقاشی می کرد. خیلی با شور و شوق و علاقه وارد هنرستان شدم . من یکسال به دبیرستان و در رشته های نظری اما دیدم که من خیلی علاقه ای به این درس ها ندارم و خیلی اتفاقی در برنامه کودک شنیدم که کسانی که سوم راهنمائی را تمام کردند می توانند وارد هنرستان های تهران و اصفهان و شیراز و تبریز بشوند و من رفتم سراغ هنرستان و اصلا انگار بال دراوردم و پرواز کردم داشتم و شروع کردم به نقاشی .
چه در دوره هنرجویی و چه در دوره دانشجوئی به نظر من کسانی که بحث (تفکر در) اصل هنر را دارند و علاقه درونی و روحیه هنری و اصطلاحاً عشق درونی به هنر را دارند ، می توانند در این مسیر موفق بشوند. چون به قول مرحوم استاد جعفری ، باید عاشق هنر بود تا در آن موفق شد .
- ۸. در آخرین نمایش آثارتان در گالری ساربان نام ( خنجر ها سایه ندارند ) را برای معرفی این مجموعه به مخاطب خود انتخاب کردید لطفا از انگیزه خود برای انتخاب این نام بفرمایید ؟ و این که ایده ی این مجموعه از کجا شروع شد .
این عنوان بیشتر به مسائل اجتماعی برمی گردد ؛ مثلا از عنصر میوه استفاده کرده ام . این عناصر اشاره ای بود و نوعی سمبل یا بهانه بود که من به آن خواسته های ذهنی نزدیک بشوم. یک شعر چند سطری نوشته بودم که برای یکی از کارهای بزرگ که تعداد چاقو در آن زیاد بود ، استفاده کردم که با توجه به آن و موضوع جمع کارها ، با مدیریت گالری (ساربان) به این اسم برای نمایشگاه رسیدیم. این کار کردن با میوه ها هم اول به حالت تست کردن و آزمون و خطا بود ولی در نهایت نتیجه نهایی این بود که این میوه ها سمبل آن دغدغه ذهنی من باشند. یک عده شاید تکنیک (بیان موضوع) را مذمت کنند اما یک جوری تکنیک حرف اثر را می رساند و انگار می می خواهد که فریاد بزن د که در بیان این کار موفق بوده ایم.
- ۹. در آثار شما یکی از جالب ترین نکاتی که جلب توجه می کند رویکرد نقاشانه شما است ؛ رویکردی که دیر زمانیست فضای هنری ایران از آن فاصله گرفته است ، از انگیزه خود برای خلق این آثار در این رویه بفرمایید ؟
هرکسی آموخته ها و نیاموخته ها اش و آنچه در چنته دارد یا ندارد را ارائه می دهد و مهم است که چه پخته چه ناپخته شخصیت اصلی و واقعی خود اش را بروز بدهد و بدون ناخالصی و صادقانه بتواند بیان بکند. به هرطریق ، در هر رشته ای تاثیر خود اش را می گذارد و بردل می شیند و رویکرد ناخودآگاه و سادگی درون ما است که می تواند تاثیر بگذارد. من زمانی که کار می کنم ، ممکن است که از تکنیک ها و و روش های دیگری هم کار بکنم اما در اصل آنچه آموخته ام و بلد هستم ، همان را کار می کنم و خیلی تلاش نمی کنم که در کار ادا و اصول داشته باشم و شاید تاثیر همین باشد. شخصیت و اصل آدمی در رویه زندگی کردن ، پوشیدن ، خلق اثر و رفتار های خودش تاثیر می گذارد و خودش را بروز می دهد.
- ۱۰. در یک نگاه ساده به آثارتان بیننده متوجه نقش مهم ترکیب بندی فرمالیستی در آثارتان می شود این نقش پر ر نگ ترکیب بندی در آثارتان نشأت گرفته از چیست ؟
از چند جنبه می شود این را دید. از یک جهت این که برای ترکیب بندی اینها من هیچ اتودی نزدم و در بعضی کارها شاید با تنظیم و خط و خطوط بود اما در این آثار (نمایشگاه خنجر ها سایه ندارد) زیاد برای من مسئله نبود ؛ نظم و چینش و شاید ناخودآگاه از تجربه سالهای قبل به این صورت درآمده بود. برای مخاطب اهل فن که از نمایشگاه دیدن کرده بودند ، این موضوع جالب بود و شاید مثلا در آثار هنرمندان دیگر یا کمتر دیده بودند یا کمتر به چشم آمده بود. و برای من هم جالب بود و کمی تعجب کردم که این کار برای کمک گرفتن نبوده و شاید یک چیز ذهنی بوده ولی این ریتم چیدن ها یک نوعی به کارها کمک کرده بود. یک شخصی هم از من پرسید در این کارها میوه ها آدم اند ؟ برای من این سؤال خیلی جالب بود که انگار ما این عناصر را کنار هم چیده ایم چون انگار این مفهوم به من کمک کرده بود که این شکل ها اینجوری بوجود بیایند .
- ۱۱. و در آخر آثار شما دو دوره در حراج تهران حضور داشته اند از تجربه خود از حضور در حراج تهران بفرمایید. نظرتان درباره رویکرد حراج تهران و نقش آن بر فضای هنری ایران چیست؟
حراج تهران یک رویداد اقتصادی است که شکل گرفتن اش از دید من اتفاقی مثبت است ؛ البته درباره عملکرد آن گروهی موافق و گروهی مخالف اند. همانطور که می دانید حضور من در حراج تهران مانند بقیه ، نیازمند آن بود که توسط یک گالری معرفی شوم ؛ البته معدود افرادی هم بدون واسطه یک گالری شرکت داشته اند اما این به شهرت افراد بستگی دارد. از موارد قابل توجه برای حضور هنرمندان در قید حیات در حراج تهران ، داشتن آثار با کیفیت اجرائی بالا و سایز های بزرگ و جذاب بودن اثر برای بازار هنر است؛ البته دیده ام که از هنرمندان درگذشته ، آثار با سایز های کوچک هم به حراج می گزارند. من هم برای اولین بار از سمت گالری به حراج تهران معرفی شدم ، اثرم در حراج پذیرفته شد و از بین دو کار ، یک کارم انتخاب شد ، که حتی آن یکی اثر از دید من هنری تر بود. بعضی اوقات در حراج آثاری دیدم که از کیفیت خیلی بالایی هم برخوردار نبودند اما با قیمتی کمی بیشتر از قیمت پایه فروخته می شدند. به نظر من گالری دار ها و مسئولین حراج بایدکار هنرمند را معرفی کنند و برای آن خریدار پیدا کنند. از سویی می توان حراج تهران را تأثیرگذار ترین اتفاق هنری ایران دانست و شاید تأثیر هایی هم در منطقه گذاشته است. هنرمندان بزرگی که در حراج های هنری کشور های حاشیه خلیج فارس و حتی حراج ساتبیز بوده اند ، شانس فروش آثار شان در حراج تهران داشته اند؛ ولی برای هنرمندان کمتر شناخته شده ای مانند من ، شناخته شدن نیاز به فرآیندی دارد که اگر در آن استمرار وجود داشته باشد ، مجموعه دار ها به سراغ کار اش می روند. در مسئله فروش ، اگر هنرمند مستقیما خودش با حراج ارتباط داشته باشد، سود بیشتری نسبت به شرکت با واسطه گالری نصیب اش می شود. دلیل حضور من در حراج تهران ، شاید مقداری هیجان آن ، بیشتر شناخته شدن و دیده شدن مجموعه آثارم بود و اگر نفع مالی هم داشت ، اتفاق خوبی است و اگر هم نبود که باید تلاش بیشتری در شناخته شدن و بالا بردن کیفیت آثارم بکنم. حراج اگر باعث بشود که قیمت آثار هنرمندان افزایش داشته باشد و هنرمندان سهم بیشتری از رقم فروش اثر داشته باشند ، اتفاق خوبی است. از دید من اگر انتقاد هایی که به حراج تهران وارد می شود ، شنیده شود و آن مشکل ها رفع شود و حراج سالم تر برگزار شود ، حراج تهران اتفاق بسیار مثبتی در هنر ایران می تواند باشد. وقتی مجموعه دار ها به هر دلیلی ، یک اثر را خریداری می کنند ، مخصوصا در رقم های پائین ، این کار باعث حمایت از هنرمند می شود و نقش مجموعه دار هم کم نیست ؛ زیرا به جای سرمایه گذاری در ملک ف زمین ، ارز و طلا ، در هنر های تجسمی سرمایه گذاری می کنند و چه خواه و چه ناخواه ، موجب رشد قیمت آثار در هنر ایران می شود.