به عنوان یک ناظر غیر متخصص در بابِ سازمان مجاهدین خلق، حس می کنم در تحولات جاری و آتی، آنها بازیگری موثرتر از توقع ما خواهند بود. بگمانم برای تصرف قدرت، بدترین و شاید از بعضی جهات، آماده ترین گزینه اند. گمان می کنم ایرانیان باید این بازیگر قدیمی پنهانکار را پایش کنند. چند نکته از دید من، شایان توجه است:
- ۱-سازمان دیگر پیر نیست!
نفرت انباشته ۸۸ تا ۹۸ از حکومت در کنار پروژهٔ تطهیر سابقه سازمان از طریق تبلیغ اعدامهای ۶۷ و همچنین گسترش فقر ، دروازهٔ عضوگیری را بر آنها گشود. گویا در اعتراضات ۹۸، در حاشیه تهران هر جا شلوغ می شد، سر وکلهٔ تیم های میدانی آنها سبز می شد. در کشورهای غربی هم حضور نسل ۳ و ۴ ، ملموس تر شده است. حالا فقط فسیل هایی چون ابریشمچی و جعفر زاده را نمی بینید، کلی شبنم خانم جوان و فعال دارند.
- ۲- توان میدانی دارد!
بگمانم عناصر میدانیش در کشور حالا گویا هزاران نفرند. تنها اپوزیسیون غیر قومیست که اولا تجربه جنگ شهری دارد. ثانیا سابقه تعامل عملیاتی گسترده با ارتش/سرویس دارد. ثالثا پول برای سرباز گیری دارد. ساختار فرقه ای دارو دستهٔ رجوی برای جنگ شهری، مناسبترست. اگر آنها در نظامیگری هم مثل حقوقی و تبلیغات و دیپلماسی سراغ مشاورین متخصص رفته باشند، ممکنست روی زمین، عملکردی بهتر از شکست مرصاد نشان دهند !
- ۳- پول دارد!
سازمان یک دورهٔ طلایی حمایت مالی صدام را در کارنامه دارد. زان پس تا زمانی که با میانداری پرنس بندر به خزانه سعودی وصل شد، محدودیت منابع مالی آشکار بود. ولخرجی سالهای اخیر نشان می دهد چیزی که اصلا کم ندارد پول (انارالله برهانه) است!
- ۴- حرفه ای شده!
به اسامی وکلا و مشاوران علنی آنها در دنیا بنگرید. حرفه ای و گرانند. فرقه، بلدم بلدم را کنار گذاشته و مثل حشاشین سراغ اهل فن رفته، پول می دهد و کارِ خوب می گیرد. کمپین دیپلماتیک و حقوقی شان به وضوح حرفه ای تر شده و در جذب چهره های سیاسیِ غربی و حذف خود از لیست تروریسم و تله گذاری برای طرف مقابل بهتر شده اند.
- ۵- توان کار با غرب وعرب!
در کریدورهای قدرت آمریکا و اروپا، لابی موثرتری از ج ا و سلطنت خواهان دارند. عناصری از نسل جدیدشان به دولت، پارلمان، شهرداری ، اتاقهای فکر و آکادمی کشورهای غربی راه یافته اند. کلی رفیق سیاستمدار و خبرنگار و لابییست های گران دارند و فن دشوار لابیگری را که ج ا نیاموخته، آموخته اند. نه تنها بخش مهمی از حزب جمهوریخواه علنا با آنهاست، بلکه گویا گزینهٔ اعراب، لااقل ریاض هم هستند.
- ۶- اعجازِ پروکسی!
بین تودهٔ مردم منفورند. لذا بطور موثر خیریه ها، سازمانها و چهره های پروکسی می سازند. آدم قابل طرح را پیدا و پر رنگ و بی سر وصدا اداره می کنند. همزمان از موتور تولید نفرت ج ا و پروژه های موفق تبلیغاتی مثل اعدام ۶۷ وگردهمایی های پر زرق و برق هم برای اصلاح تدریجی چهره سازمان بهره می برند. خیلی خوب بلدند بعد از استقرار ، وقتی کشور صحنه جنگ خیابانیست، چگونه همه را خفه کنند. ولی تا آن موقع باید چهره های مقبولِ غیر سازمانی برای بازی در صحنه داشته باشند. چهره هایی که اسم زشت سازمان رویشان نباشد. بازی پروکسی را بلدند.
- ۷- نفوذ در ساختار حکومت!
ج ا را می شناسند و پرونده هسته ای نشان داد توان نفوذ دارند. یادمان نرود سیا در آخرین جنگ صدام، خیلی از ژنرال ها و مقامات را خریده بود. در تهران، هرچه مشروعیت حکومت کمتر شود، آنها امکان بیشتری برای دلالی چنین معاملات کثیفی دارند.
- ۸- عمل گراتر از ابلیس اند!
در رسیدن بقدرت ملاحظه اخلاقی یا ملّی ندارند. ولو بتوانند بر نیمی از یک ایران ویران حاکم شوند، پیش می روند. در لحظه سرنوشت و آنگاه که نایره جنگ خیابانی بر افروخته شود، خیلی از دیگر بازیگران، نگرانِ میزان تلفات غیر نظامی، تجزیه، ویرانی یا وجهه خود می شوند. اما فرقه فقط بر تصاحب قدرت متمرکز خواهد بود، هر جور و به هر بهایی!
بگمانم در مسیر آینده ملت دردکشیدهٔ ایران ، سازمان یک خطر جدی است. در مورد آن نباید اغراق کرد. آنها فرقه ای زشتند و نقاط ضعف مشترک فرقه ها را دارند. اما اصلا و ابدا نباید دست کمشان گرفت.
اگر دردم یکی بودی، چه بودی؟