«عقلانیت یا عقلانی شدن» عبارت است از پیچیدگی در نظام اداری، اجتماعی و اقتصادی؛ پیدایش تقسیم کار و وظایف گسترده، پیش بینیپذیر شدن امور زندگی اجتماعی و اقتصادی، به ویژه بهرهگیری انسان از ابزارها و گسترش عقلانیت ابزاری در حیطههای دولتی، بوروکراسی، اقتصاد سرمایهداری و … . اما عقلانی شدن لزوما به معنای لقای روحانی انسان نیست، حتی به معنای افزایش آگاهی انسان هم نیست، زیرا انسان تنها در جامعه مدرن از وسایلی استفاده میکند که نسبت به جزئیات آنها آگاهی ندارد. تفاوت انسان مدرن با انسان سنتی در آن است که انسان مدرن به لحاظ گسترش تخصصها، نقشهای مختلفی را در جامعه بازی میکند. انسان مدرن میان «واقعیت» و «امکان» فاصله میبیند. از آنجا که مسئولیت سیاستگذاری با نخبگان سیاسی جامعه است، کیفیت عقلانیت آنها به سیاستگذاری های گوناگونی منجر میشود که دارای نتایج و سرنوشتهای مختلف استراتژیک برای جوامع مربوطه است.
ناصر قوامی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتگو با «مستقل» با گفتن اینکه «اتحاد داخلی از اوجب واجبات است» اظهار داشت: متاسفانه حدود ۴ ماه است که کشور به معنای واقعی کلمه انشقاق و در نتیجه تنش را تجربه میکند. این فضای توأم با اختلاف و چنددستگی در شرایطی است که ایران بیشتر از همیشه تحت تهدید و تحریمهای بینالمللی قرار دارد و بر همین اساس باید گفت، بیشتر از هر برهه دیگری به اتحاد و یکپارچگیی نیاز داریم. پس باید ابراز امیدواری کرد، طرفین درگیر رفتارهایی منطقی را از خود نشان بدهند.
نماینده ادوار مجلس در ادامه گفت: به عنوان مثال از قوه قضائیه توقع میرود در صدور احکام معترضین هم شرایط کشور را در نظر بگیرد و راًفت اسلامی را لحاظ کند. شک نکنید، اگر مردم در رفتار دستگاه قضایی نرمش ببینند، آمادگی اعتماد به سیستم را پیدا می کنند. با این توضیح که هر جامعهای برای اینکه بتواند سیر در مسیر توسعه و در نهایت آرامش را تجربه کند، الزاما باید اعتمادی قوی بین افکار عمومی با نظام حکمرانی را به وجود بیاورد. چرا که چندصدایی در داخل مانعی بلند برای تحقق اهداف خواهد بود.
او ادامه داد: دولت رئیسی با وعدههایی نظیر رفع دغدغه اقتصادی و اصلاح تعامل با دنیا از مردم رأی گرفت. اما در این یک سال و چند ماهی که از پاستورنشینی آقایان میگذرد، نه تنها گرهی از گرههای مردم باز نشده است، بلکه جامعه نسبت به رفع کاستیها و اصلاح امور بدبین و بیاعتماد شده است. مردم ایران در دهههای گذشته هم طعم تلخ گرانی را چشیده بودند، اما اینکه کالاهای اساسی به یکباره رشد ۲۰۰ یا ۳۰۰ درصدی داشته باشند، باید گفت پدیدهای است که با هیچ متر و معیاری توجیه نمیشود.
قوامی ادامه داد: دولت فعلی به لحاظ تجربه و تخصص ضعفهای آشکاری دارد که درباره این باید کسانی پاسخگو باشند که همه شرایط را برای برنده شدن ابراهیم رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ فراهم کردند. در واقع وقتی لیست کاندیداهای انتخابات توسط شورای نگهبان صادر شد، میشد شرایط بغرنج فعلی را پیش بینی کرد. چون از دل آن انتخابات غیر رقابتی که با کمترین میزان مشارکت برگزار شد، دولتی بهتر از این نمیشد متصور شد. حالا مردم ماندهاند و دولتی که آشکارا با رسالت دولتداری غریبه است.
وی توضیح داد: مسالهای که مشکلات را غیرقابل رفع کرده است، چیزی جز این نیست که تفکری در درون نظام سیاسی علاقهای برای تعامل با دنیا نشان نمیدهد و بر همین اساس است که گرههای اقتصادی کور و بازنشدنی شدهاند. در واقع قانونی نانوشته اینطور حکم میکند که برای توسعه، همکاریهای بین المللی از هر ضرورتی ضروریتر است. اما انگار آقایان نمیخواهند در دایره منطق حرکت کنند و همچنان برای دعوا با این کشور و آن کشور آستینها را بالا میزنند و هر روز در سر یک سفارتخانهای حاشیهسازی می کنند. در واقع منفعت تندروها در این است که با همه دنیا در حالت دعوا باشیم.
ناصر قوامی در پایان گفت: مشکلات ایران زیاده از حد شده است و زندگی برای مردم دشوار، با این حال اگر نظام حکمرانی به عقلانیت رجوع کند و بنا را بر منطقمداری بگذاریم و همچنین از افراط و تفریط پرهیز کنیم، میتوانیم جامعه را به اصلاح امور امیدوار کنیم.