شاهدیم که در دولت گذشته هم بین درآمدها و هزینهها فاصله زیادی دیده میشد و برآوردها حکایت از فاصله ۳۰۰هزار میلیارد تومانی داشت. اما نکته اینجاست که امسال این فاصله به ۵۰۰هزار میلیارد تومان رسیده است.
افزایش قیمت ارز بسیار بیشتر از تورم است و چند سال طول میکشد تا افزایش قیمت ارز به تورم عمومی مبدل شود و در جامعه اثرات خودش را بگذارد. اما در بهداشت و درمان، این اتفاق طی یکسال رخ میدهد و اثراتش را میگذارد. وقتی قیمت ارز بهداشت و درمان ارز ترجیحی و ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی بهطور ناگهانی به ۴۰هزار تومان افزایش مییابد، طبیعی است که هزینه تجهیزات پزشکی ۱۰برابر و قیمت دارو ۶-۵برابر میشود.
لغت دارویار یک اسم پرطمطراق و رنگ و لعاب داده شدهای است که محتوای آن منجر به افزایش نرخ دارو میشود. روح طرح دارویار، حذف ارز ۴۲۰۰تومانی و تبدیل ارز دارو به ارز نیمایی یا ارز آزاد است.
افزایش قیمتی که رخ داده، اگر چه به قیمت تمامشده نرسیده اما به هزینه بیماران و میزان پرداخت از جیب آنها تحمیل شده. نتیجه هم این شده که کارخانجات و صنایع داروسازی به نقدینگی بسیاری نیاز پیدا کردهاند، یعنی اگر قبلا برای یک میلیون دلار مواد اولیه دارویی، ۴میلیارد تومان نیاز داشتند، حالا با ارز ۴۰هزار تومانی به ۴۰میلیارد تومان نیاز دارند، یعنی ۱۰برابر شده است.
اگر جدول شماره یک لایحه بودجه را ببینید، متوجه میشوید ۵۰۰هزار میلیارد تومان کسری بودجه برای سال آینده داریم. دولتی که ۵۰۰هزار میلیارد تومان هزینههایش از درآمدش بیشتر است، آیا میتواند مثلا ۱۰۰هزار میلیارد تومان برای طرح دارویار اختصاص دهد؟
مهمترین ایرادی که میتوان به وزارت بهداشت گرفت، ناآگاهی مسئولان این وزارتخانه است. وزیر بهداشت آن توجه لازم را برای انتقال مسائل و حساسیتهای حوزه بهداشت و درمان به هیئتوزیران ندارد. ما از وزیر نفت یا مسکن نمیتوانیم انتظار داشته باشیم مسائل بهداشت و درمان را بشناسند و نسبت به آنها حساسیت داشته باشند. از وزیر نیرو نمیتوانیم توقع داشته باشیم که درباره ارز دارو حساس باشد و برای تامین ارز دارو از دولت، تلاش کند. وزیر بهداشت باید این موضوع و مسائل مربوط به سلامت مردم را منتقل کند.