عطاملک جوینی در تاریخ جهانگشای خود ، در شرح چگونگی فتح بخارا توسط چنگیزخان و نحوه حضور وی در مسجد شهر ، بیانی شیوا و تاثیرگذار دارد . می نویسد : چنگیزخان به بخارا درآمد و به مسجد رفت و ائمّه و مشایخ و سادات و علما و مجتهدان عصر را احضار کرد و فرمان داد تا صندوق های قرآن را به میان صحن مسجد آورند و محتویات آن را بر زمین ریزند ، و صندوق ها را کاهدان اسبان سازند و نیز رقاصگان و نوازندگان را به مسجد آورند و رامشگری کنند . چنگیزخان بعد از یکی دوساعت ، برخاست ه و مسجد را ترک و جماعتی که آنجا بودند ، به دنبال وی روان شدند ، در نتیجه اوراق قرآن ، زیر سم اسبان پاره پاره و ستوران بر آن مدفوع نمودند . در ا ین حالت امیر امام جل ال الدین رئیس سادات ماوراءالنهر … روی به امام رکن الدین امام زاده که از افاضل علمای عالم بود … آورد و گفت : مولانا چه حالت است؟ خدایا ! این که می بینم به بیداریست یا به خواب؟ مولانا امام زاده گفت: خاموش باش! ب اد بی نیازی خداوندست که می وزد ، یعنی ساکت باش و سخن مگو که این صحنه بیانگر آن است که خدا نه به این جماعت علما و سادات و قضات و ائمه نیاز دارد و نه به قرآن ها که در صندوق ها بود .
تاریخ ایران پر از سربزنگاه هایی است که هر کدامشان در زمانه خود ، نفس ایران و ایرانی را در سینه حبس کرده ، چنان که گویی به فرموده عطاملک جوینی ، در مسیر وزیده شدن باد بی نیازی خداوند بوده اند . نمونه اخیر آن حوادث چند ماه گذشته ایران است که به هیزمی می ماند ، که هر روز که بر آن می گذرد ، آتش آن برافروخته تر و شعله ورتر می گردد و مقابله با آن اگر به تدبیر زال واگذاشته شود ، آن گاه خرد سی مرغ چاره کار خواهد بود .
مرور تاریخ معاصر ایران حاکی از آن است که هر زمان قدرت های بزرگ در صد د تغییری اساسی در ایران بوده اند ، مبادرت به انجام پاره ای امور ایذائی و غیر ایذایی در ایران نمود ه ا ند ، با این هدف که : ۱ ) مشروعیت داخلی نظام سیاسی را مخدوش نمایند . در این راستا گام به گام از طریق عوامل نفوذی خود و نیز به کارگیری تبلیغات گسترده و سیاه نمایی ، ضمن خرابکاری و نسبت دادن آن ها به حاکمیت ، دستاوردهای نظام را ناچیز و مشکلات نظام را بزرگ جلوه داده و با تکرار خطاها و اشتباهات نظام در رسانه های خود ، بر میزان بی اعتمادی جامعه نسبت به رهبران خود افزوده و زمینه جدایی آنان از یکدیگر را فراهم می سازند .
برای نمونه در قضایای مربوط به دوران رضاشاه ، ابتدا با قانون ۱۳۰۷ ه.ش مبنی بر یکدست نمودن لباس مردان و سپس با قانون ۱۳ ۱۲ ه.ش مبنی بر تمدید امتیاز نفت برای ۶۰ سال دیگر با انگلیس و سرانجام با قانون ۱۳۱۴ ه.ش مبنی بر کشف حجاب ، رضا شاه با بحران مشروعیت مواجه گردید . در این دوره بستر بحران مشروعیت ، خودکامگی رضاشاه و نادیده گرفتن فرهنگ عمومی جامعه بوده است
در قضایای مربوط به دوران محمد رضا شاه ، ابتدا با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ه.ش و سپس سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و در پی آن تغییر تقویم هجری شمسی در سال ۱۳۵۴ ه.ش و جایگزین نمودن آن با تقویم موهوم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و سرانجام با نگارش مقاله احمد رشیدی مطلق در دی ماه ۱۳۵ ۶ ه.ش ، محمدرضاشاه با بحران مشروعیت داخلی مواجه گردید . در این دوره ، بستر بحران مشروعیت ، اتکای بیش از حد محمد رضاه شاه به آمریکا و نادیده گرفتن نقش علما در جامعه بوده است
در قضایای مربوط به جمهوری اسلامی نیز ، از اواخر دهه دوم انقلاب اسلامی ، تلاش ها برای به زیر سئوال بردن مشروعیت نظام و طرح جدایی ملت از حاکمیت شروع شد . بر این اساس ، بن مایه چنین تلاش هایی با حوادث کوی دانشگاه تهران و سرکوب دانشجویان در سال ۱۳۷۸ ه . ش آغاز و سپس با انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ ه. ش و ایجاد دو دستگی در جامعه ، تشدید و با مهندسی انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری درسال های ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ ه.ش ، تداوم و نهایتا به دنبال مرگ مهسا امینی در بازداشتگاه پلیس و طرح شعار « زن ، زندگی ، آزادی » به مرحله بحرانی رسید . در رابطه با نظام جمهوری اسلامی ، بستر بحران مشروعیت ، بحران های اقتصادی و مدیریت ناکارآمد بوده است .
۲ ) مشروعیت خارجی ایران را کاهش دهند . قدرت های بزرگ به موازات ایجاد و گسترش کاهش مشروعیت داخلی ، تلاش نموده اند تا مشروعیت خارجی نظام سیاسی ایران را نیز با کاهش مواجه نمایند .
در قضایای دوران رضاشاه و در بحبوحه جنگ جهانی دوم ، به منظور کاهش مشروعیت خارجی رضاشاه ، از حضور نیرو ی ستون پنجم آلمان در ایران و عدم مقابله رضاشاه با آنان ، سخن رانده و با بوق و کرنا و استفاده از امپراتوری رسانه ای خود ، تلاش نمودند تا کشورهای آزاد را مجاب به همدستی و همکاری رژیم ایران با آلمان نازی نمایند .قدرت های بزرگ در پی بحران مشروعیت داخلی و خارجی حکومت رضاشاه ، ایران را از شمال و جنوب مورد حمله قرار دادند. فقدان مشروعیت داخلی و خارجی حکومت رضاشاه باعث گردید تا در پی ت هاجم گسترده روس ها و انگلیسی ها به ایران ، حکومت ایران نه از سوی کشورهای آزاد مورد حمایت قرار گیرد و نه از سوی ملت ایران .
در قضایای مربوط به دوران محمدرضاشاه نیز شاهد کاهش مشروعیت خارجی رژیم به موازات افزایش بحران مشروعیت داخلی ، از سال ۱۳۵۳ ه . ش به بعد هستیم . در این سال ها ایران به طور مرتب از سوی سازمان های بین المللی مانند سازمان عفو بین الملل و سازمان حقوق بشر به دلیل آنچه نقض حقوق فردی و آزادی های جمعی در ایران بود و ساواک ، به عنوان مخوف ترین سازمان شکنجه گر دنیا محکوم گردید . تشدید بحران مشروعیت داخلی رژیم پهلوی در نهایت به تشکیل کنفرانس گوادلوپ با حضور رهبران آمریکا ، فرانسه ، انگلیس و آلمان انجامید و تاریخ نشان داد ؛ همان هایی که یک روز بر سر برکناری رضاشاه و سلطنت محمدرضاشاه به توافق رسیدند ، حال حکم به رفتن وی می دادند .
در رابطه با جمهوری اسلامی ، اخیرا شاهد تلاش های چشمگیر از سوی دول غربی و غیر غربی به منظور کاهش مشروعیت خارجی نظام جمهوری اسلامی به موازات اعتراضات داخلی چند ماهه اخیر هستیم . غرب با تصور فقدان مشروعیت داخلی نظام جمهوری اسلامی ، بر تکاپوهای خود به منظور انزوای هر چه بیشتر ایران افزوده است . کافیست مروری بر حوادث چند ماهه اخیر ایران داشته باشیم :
متهم کردن ایران به فروش سلاح به روسیه در طول جنگ با اوکراین و متعاقبا تهدید ایران به حمله نظامی ، حمایت گسترده مقامات ارشد اروپایی و آمریکایی از گسترش اعتراضات و اغتشاشات در ایران ، حمایت گسترده غرب از ب رگزاری تظاهرات ایرانیان مقیم خارج علیه جمهوری اسلامی در مراکز کشورهای اروپایی ، جمع آوری طومار برای ممانعت از حضور تیم فوتبال ایران در مرحله نهایی جام جهانی فوتبال ، حمایت گسترده از موج مهاجرت ایرانیان به خارج کشور ، موضع گیری ضد ایرانی کشورهای چین و کره جنوبی ، اخراج ایران از کمیسیون مقام زن ملل متحد ، کاربرد گسترده لفظ خلیج عربی از سوی شخصیت های سیاسی و مذهبی عراق ، احضار پیاپی سفرای ایران توسط وزرای خارجه کشورهای اروپایی و … حالا کشف بسته اورانیوم ازفردی ایرانی توسط پلیس انگلیس و کشف بسته ای سمی از فردی ایرانی توسط پلیس آلمان و نهایتا قرار دادن نام سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی توسط پارلمان اروپایی .
همه این عوامل حاکی از آن است که همسو با گسترش اعتراضات و نارضایتی ها و سرکوب آن ها در داخل ، که به نظر می رسد به کاهش مشروعیت نظام سیاسی در داخل منجر شده است ، کاهش مشروعیت نظام سیاسی در خارج از کشور نیز به شدت مورد توجه قدرت های غربی قرار گرفته است . به نظر می رسد با توجه به تحولات داخلی ایران ، سناریوی تغییر نظام سیاسی ایران ؛ خواه از طریق جنگ داخلی یا تحمیل یک جنگ خارجی ، به طور جدی ، در دستور کار کشورهای غربی قرار گرفته است . آن ها دیگر اصراری بر ادامه برجام و گفت و گوهای آن ندارند و از همراهی همه جانبه با مردم ایران برای تداوم اعتراضات و درگیری ها ، سخن می گویند ، به همین جهت بی محابا و به اشکال مختلف مبادرت به محکوم نمودن ایران می نمایند و از برخورد متقابل ایران واهمه ای ندارند . آیا بار دیگر ، ایران در معرض وزیدن باد بی نیازی خداوند قرار گرفته است ؟