سفر رئیس جمهور چین به منطقه خلیج فارس وپیامد های ان شاید داغ ترین مسئله روزی است که مورد توجه همه از مردم عادی تا قشر روشنفکر ونخبه ومفسرین سیاسی قزار گرفته، وهرکسی از ظن خود، تحلیل وتفسیری ارائه میدهد ومیشود گفت که جامعه ملی ما باردیگر در مورد موافقت ویا مخالفت رابطه باشرق ملتهب گردیده است. مخالفین رابطه باشرق به میدانداری مشغول وکلمات معمول، دیدید، گفته بودیم.جملات رایج در اصطلاحات بکار گرفته شده آنها مبنی بر اثبات نامردی چینی هاست
با استفاده از نوشته دوست دیپلمات فرهیخته ام من نیز معتقدم این نوع جبهه گیری ها در جامعه ما ریشه تاریخی داشته واز زمان انقلاب مشروطه باید پسوند نسبت «چی» ترکی به ادبیات سیاسی ما اضافه شود، « روس چی، انگلیس چی، آلمان چی»
که همگی ریشه در دعوای حیدری نعمتی معروف دارد.
فارغ از اینکه دنیای سیاست دنیای منافع است وهرکشوری بدنبال منافع خود سیاست روز خود را تنظیم واداره میکند
وهیچ چیز در آن ثابت نیست الا منفعت
جویی حال قابل رؤیت ویا پنهان، وصحبت از مردانگی در ان یا ناشی از منتهای سادگی است، ویا عدم اطلاع از دو، دو تای اولیه سیاست.
بگذارید قصه ای را، از خاطرات خود را نقل کنم.در زمان جنگ به خاطر مسائل سیاسی در میهمانی های رسمی دیپلماتیک فقط دیپلمات های کشور سوریه بودند، که معمولا طرف صحبت دیپلمات های ایرانی بوده ودر طول مراسم ایرانیها را از تنهایی نجات میدانند، تا اینکه قضایای ضاحیه جنوبی در لبنان که به درگیری نظامی خونین بین حزب الله وقوای سوریه منجر شد، بوجود آمد، صحنه کاملا عوض، واینبار این سور ی ها بودند که پشت به ما میکردند، وهمین امر موجب روانه سیل تلگرافهای متعدد به مرکز بود که فلان سفیر نمک به حرام سوری، در فلان مراسم چه کرد وچه گفت،
یعنی برای ما وحتی دیپلمات ما غیر قابل تصور بود که رویکرد مثبت سوری درقبال ما بخاطر منافع ملی خودش است ونه بخاطر حرمت تریج قبای ما.
حال تصور کنید، که بعداز اعلام صلح ابراهیم، وقبول آن از طرف بازیگران اصلی اعم از کشور های منطقه ویا قدرتهای جهانی ونمودارشدن جوانه های ان وگسترده شدن سفره ایی به پهنای خاورمیانه (شما بخوانید نیل تا فرات عبری) وبه عمق چاه های نفت وگاز ومعادن دیگر نهفته در آن، کدام کشور عاقل اندیش ومنفعت جویی است که خود را از این خوان نعمت محروم کند.
اگر به بیانیه هاییکه در سفر اخیر امضای دولت چین پای آن خورده دقت کنیم،
خواهیم دید، به اندازه ذره یا تار مویی از سیاست اعمالی پکن جدا نبوده وکاملا درمسیر هدف نهایی واستراتژی معمول چین در رسیدن به رتبه اولین قدرت اقتصادی جهانی است.
وانوقت ما انتظار داریم با رابطه ۱۴ میلیارد دلاری خود آنها رادرکنار خود ودر مقابل کشورهای خاورمیانه داشته باشیم!!!
حال سئوال اینجاست، چرا درسیاست خارجی ما این نگرش حاکم نیست؟ وآیا به اصطلاح عامیانه صلاح است تمام تخم مرغ های خود در یک سبد بگذاریم،
در جستجوی علت شاید فراموش نکرده باشید که در یاداشتهای سابق اینجانب به کرات در مورد استراتژی عدمی وپیش نیاز آن یعنی سیاست تهاجمی ضمن بحث در ابعاد آرمانی و ایدئولوژیکی وتعارضات آن بامنافع ملی اعتقاد خود مبنی بر انقضای تاریخ مصرف این استراتژی را بعداز فروپاشی شوروی عرض کردهام.،
اگر این مسئله یعنی پایبندی به استراتژی عدمی را با عارضه پیوند سیاست خارجی به سیاستهای مقطعی داخلی با تاریخ مصرف روز پیوند زده، ومراتب تصمیم سازی موجود را که بطور غالب
بعوض روش معمول از پائین به بالا از بالا به پائین تحمیل میشود را درنظر بگیریم
و انوقت محظورات ومحذورات و رودروایسی های اجرایی سیاسی موجود بین متولیان امر را نیز بدان اضافه کنیم،
آنوقت براحتی خواهیم توانست، اظهار نظر نمائیم که علت مشکلات ما درسیاست خارجی چیست
وابعاد قصییه برای ما کاملا روشن خواهد شد.
در فضیه روابط مان باچین در زمانیکه صحبت از امضای قراداد ۲۵ ساله فی مابین شد. عکسل العمل عمومی کشور بطور معمول به دوقسمت تقسیم شد.
عدهای آنرا با عهدنامه های کذا وکذا مقایسه کرده و فریاد وا ایرنا سر داده اند
که چه نشسته اید که این زردهای سرخ بر مملکت مستولی وفرداست که ایران
به سرنوشت کشورهایی مثل سریلانکا و… دچار شود، ودر مقابل عدهای ای نیز سر از پا نشناخته سخن از تشکیل بلوک جدید گفتند که در آن نفت وموقعیت ژئوپلیتیک ایران باقدرت اقتصادی چین ونظامی ونفتی روسیه دست بدست داده وکاخ سفید را به خاک سیاه نشانده وتالار های آنرا به شبستانهای حسینه معهود تبدیل خواهد کرد
در حالیکه قضییه بسیار ساده وحاصل یک روند روتین سیاسی بود چین در ادامه سیاستهای اقتصادی وتوسعه آنها در چهارچوب اهداف ملی خود پیرو انعقاد قرارداد های مشابه با کشور های متعدد با ایران نیز مبادرت به امضای قرداد البته به تناسب وزن سیاسی ما می نمود وما نیز برای دور نماندن از چرخه اقتصادی دومین قدرت اقتصادی دنیا حتما باید اقدام به این کار می کردیم،
وآنچه مهم بود متن قرار داد بود که بنا به اظهارات رسمی ما وبه تقاضای طرف جینی محرمانه ومکتوم مانده بود
البته به اظهارات افراد آگاه نه تنها این به اصطلاح قراداد به یک تفاهمنامه شبیه بود تا قرار داد
بلکه بنطر می رسید موارد مطرح شده نیز مسائل کلی بوده ونمی توانست آش دهان سوزی باشد، لکن ما بخاطر فقط مسائل داخلی ونشان دادن قدرت وحشمت و.. جمهوری اسلامی برای جو داخل ویا برای خط ونشان کشیدن کودکانه برای رقبای خارجی وحتی داخلی خود چنان از این قرداد لو لو خورخوری ساختیم که به اصطلاح عامیانه نگو ونپرس، وحتی شاید در رو آوری دولتهای خلیج فارس بسوی چین بی تاثیر نبود.
وحال باید جوابگوی آنچه گفتیم وآنچه ساختیم در قبال مردم ومخصوصا جناح رقیب وحتی معاند باشیم که آن چه چه مستانه کجا رفت، وچین نامرد روزگار ما را فروخت،
بدون اینکه در نظر داشته باشیم سیاست فعلی چین ناشی از استراتژی کلی اینکشور بوده وچیز تازهای نیست
مضافا بر اینکه وزن هرکشوری در دنیا حاصل جمعی است از قدرت اقتصادی، صنعتی، نظامی، علمی فرهنگی وحدت ملی، وموقعیت ژئوپلیتیک و… آنکشور و
حال وضعیت خودمان یا وزن فعلی خودمان را از نظر چینی ها به سنجیم،
مخصوصا، آیا تحرکات نظامی ما درمنطقه میتواند مورد اقبال چینی هایی باشد که از هر تلاطم سیاسی فرار میکنند تا زمینهای حضور اقتصادی خود را محکم کنند یا مبادلات ۱۴ میلیارد دلاری ما با مقایسه با مبادلات ۳۰۰ میلیاردی رقبای ما قابل مقایسه است.
درنیای سیاست امروز برای هر لحظه اش
نقشه راه جدید می طلبد، وبقول جناب ظریف وبه تعبیر وزارتخارجه ای ها آن مرد خنده بر لب خونین جگر
دنیای ششماه دیگر دنیای دیگری است (نقل به مضمون)