روسها همسایگان شمالی ایران سالیان درازی است که به دلایل مختلف به ایران مهاجرت کردند. کلیسای ارتدکسی “نیکلای مقدس” یا “سنت نیکلای” عبادتگاهی است که روسها برای عبادت خود و سایر همکیشان ارتدکسی در تهران ساختند.
مهاجرت روسها به ایران در دو مقطع زمانی به اوج خود رسید. پس از انقلاب ۱۹۱۷ میلادی ۱۲۹۶ شمسی که دیکتاتوری تزارها برافتاد؛ حامیان تزار که خود را ارتش سفید مینامیدند؛ از ترس جانشان از روسیه گریختند. مقطع دوم هم در خلال سالهای جنگ جهانی دوم بود. مهاجرانی که ورودشان به ایران از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۳ شمسی به اوج رسید. البته در سالهای ۱۹۰۷ میلادی ۱۲۸۶ شمسی هم اولین موجهای مهاجرتی روس به دنبال اراضی کشاورزی به ایران آمده بودند. همهی این مهاجران اما از ابتدا به دنبال ایجاد عبادتگاه خود بودند. اوایل در کوچه جهان در خیابان شاهپور تهران مکانی را اجاره کردند تا کلیسای موقتی ایجاد کنند. پس از چند سال با جمعآوری کمکهای مردمی توانستند زمینی را در خیابان رزولت داخل کوچه عطارد بخرند. کوچه عطارد در رزولت مقابل دیوار شرقی باغی بود که ۸ سال بعد سفارت ایالت متحده آمریکا در تهران شد. کلیسای سنت نیکلای در سال ۱۹۴۰میلادی یا ۱۳۱۹ شمسی در همین زمین کوچه عطارد بنا شد.
کلیسای تازهساز نیکلای مقدس از دو جهت شانس آورد که خیلی سریع کلیسایی زیبا و پر از اشیا ارزشمند شد. دلیل اول، پیوستن معمار مشهور روس به جامعهی مهاجر مقیم تهران بود. “نیکلای مارکوف” معماریِ قابل توجهی به ساختمان کلیسا بخشید. کلیسایی که شیشههای رنگی ویترا در میان گچبریهای به جا و آیینهکاریهای چشمگیر در دیوارهای کرم رنگ، هنری چشمنواز مقابل چشمان بیننده میگذارد. البته از مارکوف یادگارهای فراوانی در تهران شامل چند مسجد، مدرسه، کنیسه و ساختمانهای اداری و حکومتی بهجا مانده که از جمله آن مسجدفخرالدوله، دانشسرای عالی، سفارت ایتالیا، اداره پست، ساختمان وزارت جنگ و زندان قصر است. همین ویژگیهای معماری از دلایل اصلی ثبت این کلیسا در فهرست آثار ملی ایران بود. شانس دوم اما تغییر کاربری باغی متعلق به حکومت روس در محله زرگنده شمال تهران بود. با برچیده شدن بساط تزارها در ۱۹۱۷ بلشویکهایِ کمونیستِ روسی حکومت را به دست گرفتند و حکومت شوروی آغاز شد. دو دهه بعد بلشویکها باغ زرگنده را که یکی از کارکردهایش عبادتگاه بود تبدیل به سفارت جدید شوروی کردند و تندیسها، تابلوهای نقاشی و دیگر اشیا ارزشمند مذهبی را دور ریختند. کلیسای سنت نیکلای بلافاصله میراثدار این اشیا شد. اشیایی که محیط کلیسا را تحت تاثیر قرار داده.
بلشویکها البته آخرین پادشاه تزاری نیکلای دوم را در ژانویه ۱۹۱۸ همراه با خانوادهاش به شکل وحشتناکی کشتند. این شاهکشی سبب شد کلیسای ارتدکسی روس که پس از سقوط امپراطوری بیزانس توسط عثمانیها، کلیسای قطب ارتدکسی جهان شده بود؛ شاه مقتول را “قدیس رنج کشیده” بنامد و “قدیس نیکلای” را وارد الهیات ارتدکس کند. نام این کلیسای ارتدکسی روس در تهران هم به یادبود شاه قدیسشده، “نیکلای مقدس” انتخاب شد. حامیان مهاجر نیکلای مقدس در روسها همسایگان شمالی ایران سالیان درازی است که به دلایل مختلف به ایران مهاجرت کردند. کلیسای ارتدکسی “نیکلای مقدس” یا “سنت نیکلای” عبادتگاهی است که روسها برای عبادت خود و سایر همکیشان ارتدکسی در تهران ساختند.
مهاجرت روسها به ایران در دو مقطع زمانی به اوج خود رسید. پس از انقلاب ۱۹۱۷ میلادی ۱۲۹۶ شمسی که دیکتاتوری تزارها برافتاد؛ حامیان تزار که خود را ارتش سفید مینامیدند؛ از ترس جانشان از روسیه گریختند. مقطع دوم هم در خلال سالهای جنگ جهانی دوم بود. مهاجرانی که ورودشان به ایران از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۳ شمسی به اوج رسید. البته در سالهای ۱۹۰۷ میلادی ۱۲۸۶ شمسی هم اولین موجهای مهاجرتی روس به دنبال اراضی کشاورزی به ایران آمده بودند. همهی این مهاجران اما از ابتدا به دنبال ایجاد عبادتگاه خود بودند. اوایل در کوچه جهان در خیابان شاهپور تهران مکانی را اجاره کردند تا کلیسای موقتی ایجاد کنند. پس از چند سال با جمعآوری کمکهای مردمی توانستند زمینی را در خیابان رزولت داخل کوچه عطارد بخرند. کوچه عطارد در رزولت مقابل دیوار شرقی باغی بود که ۸ سال بعد سفارت ایالت متحده آمریکا در تهران شد. کلیسای سنت نیکلای در سال ۱۹۴۰میلادی یا ۱۳۱۹ شمسی در همین زمین کوچه عطارد بنا شد.
کلیسای تازهساز نیکلای مقدس از دو جهت شانس آورد که خیلی سریع کلیسایی زیبا و پر از اشیا ارزشمند شد. دلیل اول، پیوستن معمار مشهور روس به جامعهی مهاجر مقیم تهران بود. “نیکلای مارکوف” معماریِ قابل توجهی به ساختمان کلیسا بخشید. کلیسایی که شیشههای رنگی ویترا در میان گچبریهای به جا و آیینهکاریهای چشمگیر در دیوارهای کرم رنگ، هنری چشمنواز مقابل چشمان بیننده میگذارد. البته از مارکوف یادگارهای فراوانی در تهران شامل چند مسجد، مدرسه، کنیسه و ساختمانهای اداری و حکومتی بهجا مانده که از جمله آن مسجدفخرالدوله، دانشسرای عالی، سفارت ایتالیا، اداره پست، ساختمان وزارت جنگ و زندان قصر است. همین ویژگیهای معماری از دلایل اصلی ثبت این کلیسا در فهرست آثار ملی ایران بود. شانس دوم اما تغییر کاربری باغی متعلق به حکومت روس در محله زرگنده شمال تهران بود. با برچیده شدن بساط تزارها در ۱۹۱۷ بلشویکهایِ کمونیستِ روسی حکومت را به دست گرفتند و حکومت شوروی آغاز شد. دو دهه بعد بلشویکها باغ زرگنده را که یکی از کارکردهایش عبادتگاه بود تبدیل به سفارت جدید شوروی کردند و تندیسها، تابلوهای نقاشی و دیگر اشیا ارزشمند مذهبی را دور ریختند. کلیسای سنت نیکلای بلافاصله میراثدار این اشیا شد. اشیایی که محیط کلیسا را تحت تاثیر قرار داده.
بلشویکها البته آخرین پادشاه تزاری نیکلای دوم را در ژانویه ۱۹۱۸ همراه با خانوادهاش به شکل وحشتناکی کشتند. این شاهکشی سبب شد کلیسای ارتدکسی روس که پس از سقوط امپراطوری بیزانس توسط عثمانیها، کلیسای قطب ارتدکسی جهان شده بود؛ شاه مقتول را “قدیس رنج کشیده” بنامد و “قدیس نیکلای” را وارد الهیات ارتدکس کند. نام این کلیسای ارتدکسی روس در تهران هم به یادبود شاه قدیسشده، “نیکلای مقدس” انتخاب شد. حامیان مهاجر نیکلای مقدس در ایران با جمعآوری نذورات، کلیسایی در قلب تهران ساختند.
کلیسای نیکلای مقدس، کلیسای جامع ارتدکسی است و علاوه بر روسها پذیرای دیگر ارتدکسها و مومنان مسیحیت شرقی است. معمولا کلیساهای جامع خدمات متنوعی ارایه میکردند. کلیسای جامع ارتدکسی تهران نیز چنین است. در همان سالهای ابتدایی تاسیس یعنی ۱۳۲۰ اولین خانه سالمندان ایران را جنب کلیسا تاسیس کرد و نسل اول مهاجران روس را که حالا پیر شده بودند و اغلب اقوامی در ایران نداشتند، تحت پوشش گرفت. قبرستانی هم در محوطه کلیسا ساخته شد که مهاجران سرشناس روس و گاهی سربازان روسی به ایران آمده در جنگ جهانی را در آن دفن کردند. مارکوفِ معمار به همراه همسر و فرزندش و نیز “آنتوان سوریوگین” عکاس روسی دربار ناصرالدین شاه از آرام یافتگان این قبرستان هستند.
جمعیت آمدوشد کنندگان به این کلیسا تا قبل از انقلاب بیش از دوهزار نفر بود. اما گفته میشود اکنون تعداد خانوادههای روسی تهران کمتر از ۵۰ است. کلیسا پس از انقلاب اسلامی تعطیل شد اما در سال ۱۳۷۴ مسکو با اعزام یک کشیش ارتدکسی دائم به تهران، کلیسا را دوباره بازگشایی کرد.
کلیسای جامع ارتدکسی سنت نیکلای اکنون به شکل رسمی بلیت فروشی و بازدید توریستی ندارد. اما در اغلب ایام بازدید آن میسر است.