• امروز : یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 5 May - 2024
::: 3335 ::: 7
0

: آخرین مطالب

از گسست تا پیوند هنرمندان خطاط هرات و تهران | نیک محمدمستمندغوری* نگاهی به نهادها و نشریه‌های ادبی در هرات از ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۲ | افسانه واحدیار* اندیشه‌های اجتماعی خواجه عبدالله انصاری | سعید حقیقی جایگاه هرات در محیط فرهنگی و ادبی تاجیکستان | عبدالله راهنما* شناسنامه انجمن ادبی هرات | نارون رجایی داغ تمنا | سید ابوطالب مظفری از تسبیح تا ترنم | محمدکاظم کاظمی جامی؛ برترین چهره فرهنگی هرات | حسن امین هرات، قلب ادبیات، معنویت و تصوف در افغانستان | مرضیه سلیمانی (خورشید) پیوند هرات با آریانا و ایرانشهر | یحی حازم اسپندیار شاهنامه و هرات | محمد آصف فکرت هروی هرات از نگاه دکتر اسلامی نُدوشن | مهرداد صادقیان ندوشن هرات؛ پیوند دهنده‌ای فرهنگی ملت‌های حوزۀ نوروز | عبدالمنان دهزاد شکستن چندمین استخوان در تحویل سال | خالد قادری* هرات، نقطه‌ وصل در حوزه‌ نوروزستان | اسحاق ثاقبی داراب ظرفیت‌های هرات برای پیوندهای تاریخی حوزه‌ی تمدنی نوروز | محبوب‌الله افخمی* توهمات امارات در مورد بین المللی کردن مسئله سه جزیره ایرانی | کورش احمدی* مناقشه بر حق حاکمیت تاریخی ایران | محمدجواد حق‌شناس شبکه ملی و فراملی موزه خلیج فارس | رضا دبیری‌نژاد* حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان؛ روستانشینی و پایداری معیشتی | محمدامین خراسانی* برای صیانت از نام خلیج فارس نیازمند عزم ملی هستیم خلیج فارس در آئینه زمان | محمدعلی پورکریمی* حفاظت از نام خلیج فارس جزایر سه‌گانه ایرانی، دسیسه انگلیسی، فراموش‌کاری عربی | محمدعلی بهمنی قاجار خلیج عربی یا خلیج همیشه فارس؟ بر این دو عنوان درنگ کنید | حبیب احمدزاده هژمونی ایرانی خلیج فارس از عهد باستان تا کنون | مرتضی رحیم‌نواز درباره پوشش و لباس زنان در جزیره کیش | مرتضی رحیم نواز جهانی شدن و نقش ژئواکونومیکی منطقه خلیج فارس | مهدی حسین‌پور مطلق خلیج فارس، آبراه صلح و گفتگو | فریدون مجلسی خلاء قدرت و ابهام چهره ژئوپلیتیکی در خلیج فارس | نصرت الله تاجیک درباره روز ملی خلیج‌فارس | محمدجواد حق‌شناس موزه ملی هرات | مرتضی حصاری کتیبه‌های فارسی مسجد ‌جمعه (جامع) هرات | مرتضی رضوانفر مسجد جامع هرات میراثی ماندگار در تاریخ معماری جهان اسلام | علیرضا انیسی معماری در خراسان بزرگ عهد تیموری | ترانه یلدا از چهارسوی هرات تا چهار مرکز دیپلماسی جهان | سروش رهین هرات و نقطه‌ ‌عطف رهبری | ظاهر عظیمی هرات و توسعه‌ سیاسی | سید نایل ابراهیمی حوضه آبریز هریرود؛ چالش‌ها و راهبردهای مشارکتی و بومی | عبدالبصیر عظیمی و سیدعلی حسینی موقعیت استراتژیک هرات | فریدریش انگلس (ترجمه‌: وهاب فروغ طبیبی) نقش هرات در همگرایی منطقه‌ای | ضیاءالحق طنین درخشش تاریخی هرات | سید مسعود رضوی فقیه دیدار سروان انگلیسی با یعقوب‌خان در هرات | علی مفتح ایستاده بر شکوه باستانی* | محمدجواد حق‌شناس سیاست‌گذاری «همگرایی منطقه‌ای» در حوزه تمدنی ایران فرهنگی هرات در عهد ایلخانی، آل کرت و تیموری | شیرین بیانی گزارش سفر محمود افشار به افغانستان تحولات افغانستان و قیام ۲۴ حوت (اسفند) ۱۳۵۷ مردم هرات | محسن روحی‌صفت* هرات، شهر عشق، دانش و هنر | سید رسول موسوی* دلبسته این مردم مهربان هستم

5
پرسش تاریخی همایون کاتوزیان:

چرا ایرانیان در دوره پهلوی با شکم سیر انقلاب کردند؟ | قاسم خرمی

  • کد خبر : 4879
  • 30 آبان 1401 - 13:20
چرا ایرانیان در دوره پهلوی با شکم سیر انقلاب کردند؟ | قاسم خرمی
برای کاتوزیان توسعه اقتصادی و صنعتی ایران، دغدغه و مسئله اساسی است اما پیش روی او یک پرسش مهم وجود دارد اینکه «چرا ایرانیان به رغم تغییرات مهم اقتصادی و صنعتی و رفاهی ایجاد شده در دوره پهلوی اول و دوم، خواهان تغییر حکومت شدند و؟». به نظر او پاسخ گویی به این قبیل پرسش‌ها با متدولوژی و روش‌های پژوهشی معمول در اکادمی‌های غربی و اروپایی ممکن نیست. چون تاریخ و تجربه‌های تاریخی اروپا، با ایران متفاوت است.

۲۶ آبان سالروز تولد دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان، استاد برجسته اقتصاد و عضو هیات علمی موسسه شرق شناسی دانشگاه آکسفورد انگلستان است.

او در تهران متولد شد و بعد از طی دوره متوسطه در دبیرستان البرز، یکسالی را هم در دانشگاه تهران به تحصیل اقتصاد پرداخت و سپس به انگلستان رفت و تا مقطع دکتری در همین رشته ادامه داد و به جمع اساتید کالج سنت آنتونی آن کشور پیوست.

اگر از میان متخصصان مسائل دیروز و امروز ایران بشود چندتنی را برگزید و نشانه کرد، بی‌گمان همایون کاتوزیان که عمری را صرف پژوهش و شناساندن ایران به دیگران کرده و یکصداثر به زبان فارسی و انگلیسی منتشر کرده است. یکی از آن میان است.

ویژگی بزرگ او در این است که علاوه بر دانش اقتصاد، دستی هم در مسائل اجتماعی و تاریخی و ادبی ایران دارد و به عبارتی ادیب و مورخ و جامعه‌شناس هم هست؛ به همین دلیل، در کنار کتاب وزین «اقتصاد سیاسی ایران» نوشته‌های ارزشمندی هم در باره سعدی، جمال زاده، صادق هدایت و حتی زندگی سیاسی مصدق و خلیل ملکی خلق کرده است.

کم هستند اقتصادانانی که به اندازه او  به عمق جامعه ایران نفوذ کرده باشند. پژوهش‌های او در باره مسائل تاریخی ایران هم سنگ و بعضا گران سنگ‌تر از محققین و مورخین مشهور خارجی همچون لمبتون، آبراهامیان، فوران، فلور و کدی و غیره است. شاید تفاوت اساسی در این باشد که برای پژوهشگران خارجی، مسائل ایران یک سوژه محض پژوهشی است که می‌توانند فارغ از هر کششی، کوشش کنند و به آن بپردازند اما کاتوزیان ایرانی است و  به این سوژه دلبسته و شاید خود بخشی از این سوژه است.

کاتوزیان به یک معنا شاید نخستین کسی باشد که روش شناسی را در مطالعات سیاسی و اقتصادی ایران  باب کرد. خود او با رهیافت و رویکرد «اقتصادسیاسی» و روش «ساختارگرایی تاریخی» به مسائل ایران نگریست و برخلاف اقتصاددانان مکتب کلاسیک، باور داشت که فهم اقتصاد ایران بدون توجه به ماهیت قدرت سیاسی و تجارب تاریخی ایرانیان ممکن نیست.

او برخلاف اقتصاددانان لیبرال اعتقادی به «فک شدگی» اقتصاد از جامعه ندارد و اگرچه از نظریات مارکس و ویتفوگل و مکتب مارکسیستی «جامعه‌شناسی تاریخی» بهره برده است اما از مسائل ایران صورتبندی نظری مارکسیستی ارائه نکرده است. نوشته‌های او در حقیقت جامعه شناسیِ سیاسیِ تغییرات و تحولات اقتصادی در ایران است و می‌خواهد اقتصاد ایران را از دریچه سیاست و در بستر تاریخ توضیح دهد.

از دیگر خدمات علمی بزرگ کاتوزیان مقابله با تئوری توطئه مستتر در ذهنیت نخبگان و مردم ایران است. به نظر او در رویدادهای ایران همیشه «کار، کارِ انگلیسی‌ها نیست» و «آوردن رضاشاه هم کار انگلیسی‌ها نبود». از اینرو،  ایرانیان باید مسئولیت عملکرد خودشان را در تحولات سیاسی بپذیرند تا از تکرار اشتباهات پرهیز نمایند. در کتاب «جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران» این موضوع با وسعت و وضوح بیشتری بررسی شده است.

برای کاتوزیان توسعه اقتصادی و صنعتی ایران، دغدغه و مسئله اساسی است اما پیش روی او یک پرسش مهم وجود دارد اینکه «چرا ایرانیان به رغم تغییرات مهم اقتصادی و صنعتی و رفاهی ایجاد شده در دوره پهلوی اول و دوم، خواهان تغییر حکومت شدند ودست به انقلاب زدند؟». به نظر او پاسخ گویی به این قبیل پرسش‌ها با متدولوژی و روش‌های پژوهشی معمول در اکادمی‌های غربی و اروپایی ممکن نیست. چون تاریخ و تجربه‌های تاریخی اروپا، با ایران متفاوت است.

به نظر کاتوزیان‌عدم توفیق ایرانیان در توسعه اقتصادی و سیاسی حداقل در یک قرن گذشته، در دو سطح «جامعه» و «حکومت» قابل توضیح است. در سطح جامعه، همواره گسستی میان  تجارب و انباشت‌ها تاریخی نسل‌ها وجود داشته است. این «جامعه کلنگی» دارای حافظه کوتاه مدت است و به همین دلیل، همیشه در گردونه‌ای از واکنش‌ها و رفتارهای آزموده شده و تکرای اسیر است. هرگاه از استبداد به ستوه می‌آید، دست به شورش می‌زند و وقتی در معرض هرج و مرج قرار می‌گیرد، دوباره برای اعاده نظم، به استبداد و دیکتاتوری دیگر پناه می‌برد و «چرخه استبداد» استمرار می‌یابد

سویه دیگر گرفتاری‌های جامعه ایران را کاتوزیان در ماهیت استبدادی حکومت‌های ایرانی و شکاف و بیگانگی آن با جامعه می‌داند که نه تنها در حوزه سیاست بلکه در عرصه صنعت و اقتصاد و استفاده از دستاوردهای مدرن هم دچار کج فکری است.

به اعتقاد او سقوط حکومت‌های پهلوی‌ها در ایران به خاطر مدرنیزاسیون نبود بلکه آن‌ها دچار عارضه «شبهه مدرنیزم» شده بودند که تلاش داشتند صنعت و تکنولوژی را به عنوان ابزاری در خدمت بسط حکومت استبدادی خود قرار دهند. حال اینکه برای صنعتی شدن، باید به ارزش‌ها و نهادهای مختص جامعه صنعتی نیز متعهد بود.

  • شبه مدرن پهلوی اول و دوم

محمد علی همایون کاتوزیان دولت و ساختار سیاسی و اقتصادی  دوره رضا شاه را «شبه مدرن» نامیده است که به گفته او  با نادیده انگاشتن ارزش ها، تکنیک ها، نهادها و زمینه‌های تاریخی جوامع توسعه یافته، تصور می‌کنند که با خریداری تکنولوژی جدید قادر به حل همه مشکلات اقتصادی  و اجتماعی خواهند بود. از اینرو ارزش‌های اجتماعی و روش‌های تولید سنتی خود را سرچشمه شرمساری و عقب ماندگی می‌داند و «صنعتی شدن نه همچون یک هدف، که همچون شیئی پنداشته می‌شود و نصب یک کارخانه ذوب آهن مدرن را نه یک وسیله، که هدف غایی به شمار می‌آید».

از نظر کاتوزیان حکومت پهلوی دوم نیز مانند حکومت رضا شاه نمونه حکومت «شبه مدرنیست» بود که از صنعت و تکنولوژی به عنوان ابزاری در خدمت بسط حکومت استبدادی استفاده می‌کرد. به همین دلیل رشد دلارهای نفتی در حکومت محمدرضا شاه علاوه بر بسط توانایی‌های نظامی و اداری دولت، موجب استقلال غیر عادی سیاسی و اقتصادی و دور شدن آن از جامعه و طبقات اجتماعی شد. برعکس، به هم میزان که دولت از طبقات مستقل می‌شد، طبقات به دولت وابسته می‌شدند.

دلیل این وابستگی، تلاش فزاینده آنان برای جستجوی کار، دریافت وام برای سرمایه گذاری، دسترسی به بازارهای پر رونق داخلی برای تحصیل سودهای کلان در تولید و تجارت و بورس بازی بود. . در واقع سرچشمه قدرت سیاسی و اقتصادی، سرنوشت طبقات را تحت تاثیر قرار داده بود.

با دیدگاههای محمدعلی کاتوزیان می‌توان موافق یا مخالف بود اما در هر صورت آثار و نوشته‌های او، افق جدیدی پیش روی پ‍ژوهشگران سیاست و اقتصاد ایران گشود

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=4879
  • نویسنده : قاسم خرمی
  • 41 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.