• امروز : پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 2 May - 2024
::: 3319 ::: 0
0

: آخرین مطالب

توهمات امارات در مورد بین المللی کردن مسئله سه جزیره ایرانی | کورش احمدی* مناقشه بر حق حاکمیت تاریخی ایران | محمدجواد حق‌شناس شبکه ملی و فراملی موزه خلیج فارس | رضا دبیری‌نژاد* حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان؛ روستانشینی و پایداری معیشتی | محمدامین خراسانی* برای صیانت از نام خلیج فارس نیازمند عزم ملی هستیم خلیج فارس در آئینه زمان | محمدعلی پورکریمی* حفاظت از نام خلیج فارس جزایر سه‌گانه ایرانی، دسیسه انگلیسی، فراموش‌کاری عربی | محمدعلی بهمنی قاجار خلیج عربی یا خلیج همیشه فارس؟ بر این دو عنوان درنگ کنید | حبیب احمدزاده هژمونی ایرانی خلیج فارس از عهد باستان تا کنون | مرتضی رحیم‌نواز درباره پوشش و لباس زنان در جزیره کیش | مرتضی رحیم نواز جهانی شدن و نقش ژئواکونومیکی منطقه خلیج فارس | مهدی حسین‌پور مطلق خلیج فارس، آبراه صلح و گفتگو | فریدون مجلسی خلاء قدرت و ابهام چهره ژئوپلیتیکی در خلیج فارس | نصرت الله تاجیک درباره روز ملی خلیج‌فارس | محمدجواد حق‌شناس موزه ملی هرات | مرتضی حصاری کتیبه‌های فارسی مسجد ‌جمعه (جامع) هرات | مرتضی رضوانفر مسجد جامع هرات میراثی ماندگار در تاریخ معماری جهان اسلام | علیرضا انیسی معماری در خراسان بزرگ عهد تیموری | ترانه یلدا از چهارسوی هرات تا چهار مرکز دیپلماسی جهان | سروش رهین هرات و نقطه‌ ‌عطف رهبری | ظاهر عظیمی هرات و توسعه‌ سیاسی | سید نایل ابراهیمی حوضه آبریز هریرود؛ چالش‌ها و راهبردهای مشارکتی و بومی | عبدالبصیر عظیمی و سیدعلی حسینی موقعیت استراتژیک هرات | فریدریش انگلس (ترجمه‌: وهاب فروغ طبیبی) نقش هرات در همگرایی منطقه‌ای | ضیاءالحق طنین درخشش تاریخی هرات | سید مسعود رضوی فقیه دیدار سروان انگلیسی با یعقوب‌خان در هرات | علی مفتح ایستاده بر شکوه باستانی* | محمدجواد حق‌شناس سیاست‌گذاری «همگرایی منطقه‌ای» در حوزه تمدنی ایران فرهنگی هرات در عهد ایلخانی، آل کرت و تیموری | شیرین بیانی گزارش سفر محمود افشار به افغانستان تحولات افغانستان و قیام ۲۴ حوت (اسفند) ۱۳۵۷ مردم هرات | محسن روحی‌صفت* هرات، شهر عشق، دانش و هنر | سید رسول موسوی* دلبسته این مردم مهربان هستم تقابل نظامی اسرائیل و ایران: پیامدها و راه حل‌ها | سید حسین موسویان آیین نوروز دوای درد افغانستان | حسین دهباشی ردپای نوروز در ادبیات داستانی | محمد مالمیر سبزی پلو با ماهی | مرتضی رحیم‌نواز بهداشت و تغذیه در تعطیلات مراسم نوروز باستانی | گلبن سهراب شهر نوروزانه | بهروز مرباغی تئاتر و بهار، تلاشی برای زدودن زشتی و پلشتی | مجید گیاه‌چی نوروز در رادیو ایران زمستان به پایان رسیده است… | محمود فاضلی اهمیت پاسداری از جشن نوروز در افغانستان | محمدصادق دهقان پارسه، تخت‌گاه نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز، جشن بیداری | جعفر حمیدی بازشناسی نمادهای انسانی نوروز | مرتضی رحیم‌نواز آن روزگاران | ساناز آریانفر سیمای جهانی نوروز ایرانی | مرتضی رحیم‌نواز آداب و رسوم نوروزیِ تاجیکان | دلشاد رحیمی*

2

خاتمی خروشچف بود نه گورباچف

  • کد خبر : 4518
  • 24 آبان 1401 - 14:31
خاتمی خروشچف بود نه گورباچف

سولژنیتسین بلوچستان بهار ۷۷ و در روزنامه جامعه بود که دکتر ابراهیم یزدی یادداشتی به این مضمون نوشت: خاتمی خروشچف است نه گورباچف! یزدی در پاسخ به کسانی که سیاست‌های خاتمی را با اصلاحات گورباچف مقایسه و آن را موجب فروپاشی می‌دانستند، می‌گفت: خاتمی خروشچف نظام است و اساسا گورباچفی وجود نخواهد داشت. خاتمی حجت […]

سولژنیتسین بلوچستان

بهار ۷۷ و در روزنامه جامعه بود که دکتر ابراهیم یزدی یادداشتی به این مضمون نوشت: خاتمی خروشچف است نه گورباچف!
یزدی در پاسخ به کسانی که سیاست‌های خاتمی را با اصلاحات گورباچف مقایسه و آن را موجب فروپاشی می‌دانستند، می‌گفت:
خاتمی خروشچف نظام است و اساسا گورباچفی وجود نخواهد داشت. خاتمی حجت خدا و تاریخ است، تا فرصت اصلاح از کف نرود!
اشاره وی به اصلاحات خروشچف بود که از سال ۱۹۵۶ آغاز و هشت سال بعد با کودتای تندروها  ناکام ماند.
اگر خروشچف می‌ماند، چە بسا اتحاد شوروی سرنوشتی دیگر می‌یافت.
چرا که شوروی در دهه شصت هنوز قابل اصلاح بود و با بیماری که ۲۰ سال بعد روی دست گورباچف مانده بود، قابل مقایسه نبود.
در دوران خروشچف، شاخص‌های اقتصادی قابل قبول بودند، از تاب‌آوری سیستم هنوز مقدار زیادی مانده بود و مهم تر از آن ایدئولوژی کمونیسم در نظر خیلی‌ها، همچنان آرمانی اخلاقی و حتا تنها بدیل به شمار می‌رفت.
بر این اساس، تاریخ خروشچفی معمم را هم در کانون سیاست ایران دهه هفتاد شمسی گذاشته و مهلتی محدود را هم برای آن مقرر کرده بود.
سوگمندانه اصلاحات خاتمی ناکام ماند و سرمایه‌ی اجتماعی عظیم وی که می‌توانست در آن لحظه تاریخی به کار آید، فدای مداراجویی مفرط او و فرصت‌طلبی زایدالوصف رقیب گردید.
امروز معلوم شده که نگاه یزدی دوراندیشانه بود و در بکارگیری واژه “حجت” به معنای برهان قاطع و نشانە الهی زیاده‌روی نکرده بود.

جنبش اعتراضی اخیر  از جهات گوناگون قابل بررسی است، اما در هر تحلیلی نمی‌توان از سهم پررنگ بحران بی‌اعتمادی گذشت.
کمبود اعتماد عمومی در جامعه که از فرسایش و  استهلاک سرمایه‌ی اجتماعی ناشی شده، در درجه نخست محصول فرصت سوزی و “حجت کشی”های پیشگفته است.
فقدان و یا کم اعتباری نهادهای میانجی اعم از تشکل‌های جامعه مدنی، شخصیت‌های سیاسی و مذهبی مستقل و نهادهای مشروع و مرضی الطرفین، بحران بی‌اعتمادی را به سطحی بی‌سابقه برده و به تعبیری خیابان و قدرت را با هم مماس و چهره به چهره نموده است.
کمترین پیامد این وضعیت انتقال مرجعیت اطلاع‌رسانی از داخل به خارج و بر باد رفتن اندوخته معنوی و سرمایه‌ی اجتماعی میانه‌روها و میانه‌داران است.
اگر در گذشته‌ای نه چندان دور، “دروغگویی” به عنوان روی دیگر انحصار رژیم حقیقت در اختیار دولت‌ها بود، امروزه عصر اطلاعات به این انحصار پایان داده است.
باخت در مسابقه‌ی دروغگویی/بیان حقیقت مجاز، معنایی جز تعمیق بحران بی اعتمادی ندارد.
با این وصف پاس داشت تتمه‌ی سرمایه‌های اجتماعی موجود و به تعبیر دکتر یزدی حجت‌های الهی و تاریخی، ضرورتی انکارناپذیر است.

مولوی عبدالحمید که در این روزگار دشوار به سمبل روح و یگانگی ملی و تجسم رنج ها و تبعیض‌ها بدل شده، یکی از معدود سرمایه‌های اجتماعی باقی مانده و از واپسین سنگرهای جامعه مدنی است.
عقل سلیم می‌گوید این روحانی ساده سنی که با زبانی ساده حرف مردم را – ورای جنسیت و قومیت و مذهب – می‌زند، باید شنید و قدر نهاد و در حسن نیت و دلسوزیش هیج تردید ننمود.
قطعا هیچ طرفی در کشور نیست که بحرانی بودن اوضاع سیاست و معیشت را انکار نماید.
حتا شورای نگهبان که سال گذشته، کاندیداهای ناهمسو را به عذر “بانی وضع موجود بودن» حذف کرد، عملا ناگواری و غیر قابل قبول بودن “وضع موجود” را پذیرفته است!
بماند که دولت فعلی بعنوان دسپخت آن، نه تنها اوضاع را بهبود نبخشید، بلکه بر وخامت و شدت آن افزود.
امری که موید این واقعیت است که سودای یکدست سازی قدرت و دولت “انقلابی” مولود آن نه تنها راه حل نیست، بلکه خود بخشی از مشکل است.
لذا بدون تغییر برخی سیاست‌های کلی، از حل بحران‌ها و مشکلات خبری نخواهد بود و بدون پر کردن مجدد “سیلوهای خالی‌شده” اعتماد عمومی، هیچ بسته اصلاحی بخت توفیق نخواهد یافت.
مساله این است که بازگشت امید و اعتماد به عنوان دو عنصر کلیدی مقوم سرمایه‌ی اجتماعی، در گرو اقدامات عملی موثر و ثمربخش است.
چیزی جز اصل “حاکمیت قانون” در معنای نهادی آن نمی‌تواند نجات بخش ایران از بحران‌های فعلی باشد.
حاکمیت سلیقه‌ای خاص بجای مُرّ قانون که در بهترین حالت مورد علاقه‌ی اقلیتی کوچک است، عموم مردم در معرض احساس تحقیر و نادیده شدن گذاشته است.
تازه هرچه از مرکز کشور دور و به حواشی و مرزها می‌رسیم، درصد تبدیل سلیقه‌ی کذایی به “عقده” و انگیزه‌های شخصی بیشتر می‌شود.
دامنه‌ی این هبوط و تنزل تا جایی است که احتمالا کاربرد واژه “عقده گشایی” برای آن کافی نیست و باید از “عقده گرایی” سخن گفت.
به سیاق قوم‌گرایی، فرقە‌گرایی و …
بازگشت از سلیقه به قانون کلید حل بحران است. باید به مُرّ قانون بازگشت و سپس مطابق اصل ۱۷۷ به بازنگری و روزامد کردن آن پرداخت.
خروشچف دیگر نیست، ولی سولژنیستین‌ها نامه می‌نویسند و هر جمعه خطبه می‌خوانند. پس نباید درنگ کرد.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=4518
  • نویسنده : صلاح الدین خدیو
  • 87 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.