تحلیل جمعی از متخصصان سلامت روان ایران در مورد پیامدهای روانی رویکرد کنونی دستگاههای قضایی-انتظامی نسبت به مدارس:
دانشآموزان و نوجوانان سرمایههای کشور هستند و حفظ سلامتی و امنیتشان به خصوص از لحاظ سلامت روانشناختی بزرگترین وظیفهی مسئولین بهخصوص متولیان آموزش و پرورش است. بیش از یک ماه است که روزهای ملتهبی را پشت سر میگذاریم. در پی اعتراضهایی که از شهریور ۱۴۰۱ آغاز شده شاهد حوادث ناگواری بودهایم. آنچه برای کودکان و نوجوانان سرزمینمان رخ داد از ناگوارترین آنها بود.
ما جمعی از متخصصان سلامت روان در راستای مسئولیتپذیری اجتماعی و تعهد به سوگندی که برای ارتقای سلامت مردم- بدون بیم و مصلحتاندیشی و با تکیه بر وجدانیات و اخلاق- به عهده داریم، تحلیلی درمورد پیامدهای رویکرد کنونی دستگاههای قضایی- انتظامی نسبت به مدارس ارائه میدهیم. این گزارش نتیجهی ساعتها بحث و بررسی کارشناسی است که با وجود اطلاعات بسیار محدود و نداشتن دسترسی به گزارشهای مستند و یا امکان بررسیهای میدانی تدوین شده است. با وجود همهی محدودیتها، تلاش تدوینکنندگان بر رعایت انصاف و عینیگرایی علمی در عین شهامت و راستگویی بوده است.
- بخش یکم: یافتههای موجود
از آغاز اعتراضها از شهریور۱۴۰۱ در ایران گزارشاتی نگرانکننده مبنی بر ورود غیرقانونی نیروهای انتظامی و حملهی مهاجمان ناشناس به مدارس، ورود افراد غیرمسئول در نظام آموزش و پرورش به حریم کودکان و نوجوانان در مدرسه، ضرب و شتم و بازداشت دانشآموزان، استفاده از کودکان و نوجوانان به عنوان نیروی نظامی و از همه غمانگیزتر کشته شدن دانشآموزان، فشار غیرقانونی به کارکنان مدارس جهت ارائهی اطلاعات و معرفی دانشآموزان به نیروهای امنیتی و اجبار غیرقانونی دانشآموزان به شرکت در برنامههای فرهنگی دستوری بیان شده است. متأسفانه اطلاعرسانی در خصوص موارد فوق نه تنها از بیمها نکاسته و تردیدها را کاهش نداده، بلکه نگرانیها را دامن زده و گمانهزنیهای بیشتری را باعث شده است.
یافتههای این گزارش بر اساس مستندات، مصاحبهها و اخباری است که تا بهحال از منابع خبری رسمی داخلی بهصورت محدود در اختیار ما بوده است. مواردی که در زیر به آن اشاره میشود به صورت مستند در روزنامهی شرق و پایگاه خبری آفتاب به نقل از روزنامهی هممیهن به ترتیب در تاریخ ۱۹مهر و ۲۳مهر ۱۴۰۱ منتشر شده است.
الف) موضوع بازداشت، فرستادن دانشآموزان به کانون اصلاح و تربیت، تشکیل پروندههای روانپزشکی و روانشناسی، استفادهی غیرتخصصی و غیردقیق از تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی:
روزنامهی شرق در تاریخ ۱۹مهر ۱۴۰۱مصاحبهای با وزیر آموزش و پرورش را منتشر کرد که برخی از اظهارات ایشان در اینجا ذکر میشود؛ «وی در پاسخ به اینکه جدای از زندان، آیا دانش آموزی داریم که در بازداشت باشد؟ اظهار کرد: دانش آموزی در زندان نداریم و مواردی هم اگر بازداشت باشند برای بحث اصلاح و تربیت است که در مرکز روانشناسی هستند و دوستان کارشناس کارشان را انجام میدهند تا بعد از اصلاح به محیط مدرسه برگردند». به گزارش جماران؛ به نقل از شرق، وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم تایید کرد که برخی دانش آموزان بازداشتی برای اصلاح و تربیت به مراکز روانشناسی ارجاع داده شدهاند تا مانع از تبدیل آنها به شخصیتهای ضداجتماعی شوند.
روزنامهی هممیهن در گزارشی دربارهی بازداشت دانش آموزان در اعتراضات اخیر نوشت: نیمکتهای تعدادی از دانشآموزان حالا چندروزی میشود که خالی است؛ عدد هرکدام فرق میکند، یک هفته، دو یا سه هفته «. دو هفته پیش بود که در صفحهی اجتماعی روزنامهی هممیهن، گزارشی دربارهی بازداشتیهای زیر ۱۸ سال و حقوقشان منتشر شد و در آن تعدادی از وکلا گفتند که افراد زیر ۱۸ سال به کانونهای اصلاح و تربیت منتقل شدهاند و چندروز پیش، یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش بالاخره آن را تایید کرد.»
ب) تعداد بازداشتیها:
روزنامهی هممیهن درمورد تعداد دانشآموزان بازداشتی این روزنامه بیان میکند: «هرچند از تعداد دقیق نوجوانان بازداشتی خبر رسمی منتشرنشده، اما اطلاعات تعدادی از وکلا و بازداشتشدگانی که در روزهای اخیر آزاد شدهاند نشان میدهد، دانشآموزان بازداشتی کم نیستند.»
ج) برخوردار نبودن دانشآموزان بازداشتی در کانون اصلاح و تربیت از خدمات روانشناختی، تربیتی و آموزشی:
طبق گزارش روزنامهی هممیهن، براساس اطلاعات مریم کیانارثی (وکیل دادگستری که در یک ماه گذشته، موضوع دانشآموزان بازداشتی را دنبال کرده است)، از آموزش یا مشاورهی روانی خاصی در کانونهای اصلاح و تربیت خبری نیست: «من دختری را در کانون تهران دیدم که در ۱۵ سالگی، پدرش را کشته و بیسواد بود؛ یکسالونیم از نگهداریاش در کانون میگذشت، اما هنوز بیسواد بود. آموزش کارهای هنری وجود دارد، اما آنطور که من دیدم، آموزش خاص دیگری وجود ندارد.»
د) امنیتی کردن فضای مدرسه و تبدیل کردن آن به پادگان و جایی شبیه زندان برای کادر آموزشی:
روزنامهی هممیهن شنبه ۲۳ مهر گزارش کرد: «در روزهای گذشته دستورهای شفاهی و کتبی دیگری هم به مدیران داده شده است؛ مدیر و معاون یکمدرسه در تهران که نمیخواهند نامشان در گزارش بیاید به هممیهن میگویند، به آنها دستور داده شده که دانشآموزان را با فاصله و یکییکی از مدرسه خارج کنند تا جمع نشوند. به مسئولان مدارس گفته شده که اگر مدرسهای دو در دارد، تعداد دانشآموزان را نصف کرده و از هر دو در به صورت تکتک با فاصلهزمانی خارج کنند.»
ه) بیاعتبارسازی و نادیده گرفتن هیجانات دانشآموزان و انکار رویارویی نوجوانان و کودکان با این میزان اخبار ناگوار مربوط به مرگ و کشته شدن با استفاده از راهکار سطحی پخش آهنگ شاد:
بر اساس اخبار منتشر شده در روزنامهی هممیهن، دستور یا توصیهی دیگر به مدیران مدارس این بوده که زنگهای تفریح برای دانشآموزان، آهنگ شاد پخش کنند؛ موضوعی که موجب اعتراض تعدادی از دانشآموزان هم شده است. همچنین، این روزنامه در ادامه ذکر میکند مدیر یک مدرسهی متوسطهی اول دختران در اطراف تهران که نخواست نامش در گزارش بیاید، در توضیح بیشتر به هممیهن میگوید: «در بخشنامهای که بهطور مکتوب به مدارس فرستاده شده بر هویتسازی برای دختران، شادسازی فضای مدرسه و… تاکید شده است. مثلاً برای میلاد پیامبر اعلام شده بود که فضای مدرسه شاد شود و از موسیقی شاد هم استفاده شود. اما دو هفته پیش بود که بهطور ناگهانی جلسهای برگزار و در آن اعلام شد که قبل از اینکه آنها اطلاع دهند، ما زودتر مشکلات را گزارش دهیم.»
و) استفاده از نیروهای امنیتی بسیجی و وارد کردن آنها در داخل مدرسه و ایجاد جو امنیتی در مدارس:
مدیر مدرسهی دیگری به هممیهن میگوید، گاه برای کلاسهایی که در ساعاتی معلم نداشتهاند از نیروهای خارج مدرسه که عموماً از بسیج معرفی میشوند، استفاده میشود تا با دانشآموزان در کلاسها صحبت کنند: «در جلسهی مدیران منطقه به ما گفتند که بچهها را در حیاط مدارس جمع کنید و آنها را ارشاد کنید. از ما خواستهاند که جلسات مرتب با خانوادهها داشته باشیم».
مدیر مدرسه دیگری بیان کرده است: «به ما اعلام شد که استفاده از تلفن همراه از سوی دانشآموزان به شدت کنترل شود، میزان گشتن کیف بچهها و بازرسی بدنی، مورد توجه قرار گیرد. از افرادی مثل نیروهای بسیج برای توضیح وضعیت فعلی با محوریت پدافند غیرعامل استفاده شود، تصویر مقام رهبری در صورتیکه احساس شود ممکن است مشکلی برایش پیش آید، حذف شود».
ز) فشار وارد کردن به مدیران مدرسه از مسئولین بالادستی برای اعمال قدرت و به اجرا در آوردن تدابیر امنیتی و ایجاد فضای ناامن در مدارس برای دانشآموزان، معلمان، مدیران و والدین:
مدیر این مدرسه تأکید میکند که این جلسهها یا تلفنی بوده یا حضوری و توضیح داده شده که در پی فشارهایی که از نهادهای بالادستی به آنها شده، این جلسات برگزار میشود: «تمام این موارد به صورت تک به تک به مدیران اعلام شد و در این مدت مدیران زیادی به حراست آموزش و پرورش فراخوانده شدهاند. حتی مرا چندین بار خواستهاند، درحالیکه مدرسه ما خیلی آرام است و اتفاقی رخ نداده. اما فشارها را خیلی زیاد کردهاند. درکنار آن هم گزارشهای نادرست زیادی به حراست میشود و یک فضای ناامنی اجتماعی در مدارس شکل گرفته است. دیگر نمیتوان به کسی اعتماد کرد.».
ح) استفاده از نیروهای انتظامی و لباس شخصیها در اطراف فضای مدرسه برای ایجاد فضای امنیتی:
مدیر مدرسهای به نقل از روزنامهی هممیهن با اشاره به صحبتهای اخیر وزیر آموزش و پرورش دربارهی بازداشت تعدادی از دانشآموزان میگوید که از مدیران برخی مدارس شنیده که نیروهای امنیتی وارد مدرسه شدهاند و برخی دانشآموزان را از داخل مدرسه بردهاند. مشخص هم نیست که این دانشآموزان به عنوان خاطی، چطور شناسایی شدهاند. در این مدت هم افراد زیادی مثل نیروهای انتظامی و لباسشخصیها در مقابل مدارس دیده میشوند و در مسیر رفتوآمد دانشآموزان و کادر مدرسه آنها را دیدهاند: «غیر از پدر و مادران افراد زیادی مقابل مدارس میایستند. بعید میدانم این خواستهی آموزش و پرورش باشد”.
لازم به ذکر است که در طی یک ماه گذشته نامهها و بیانیههای بسیاری در جهت اعلام نگرانی و رسیدگی به حوادث اخیر از سوی متخصصین و فعالان حوزهی کودک و نوجوان منتشر شده است. گروههایی از جمله انجمن علمی روانپزشکان ایران، انجمن علمی روانپزشکی کودک و نوجوان ایران، رواندرمانگران کودک و نوجوان، انجمن حمایت از حقوق کودکان، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران و فعالان ادبیات و هنر کودک ونوجوان نیز بارها نسبت به پیامدهای جبرانناپذیر این خشونتها ابراز نگرانی کرده و هشدار دادهاند که ادامهی این روند بهایی سنگین خواهد داشت؛ اما دریغ که پاسخی جز بیاعتنایی و برخوردهای سلبی و قهرآمیز دریافت نکردهاند. تا کنون هیچ نشانهای از ابراز پشیمانی، همدلی، احساس مسئولیت، پاسخگویی و عزم به رسیدگی و پیگیری و اقدام عملی از سوی مقامات مسئول نیز دیده نشده است.
- بخش دوم: تحلیل آثار ناگوار خشونت بر نهاد مدرسه و جمعیت دانشآموزی ایران
ما به اقتضای حرفه و دانش خود هرگونه خشونت و رفتار غیرقانونی با نوجوانان (چه در خیابان و چه در مدرسه و یا فضای اطراف مدرسه) را موجب آثار مخرب روانی شدیدی در کوتاه مدت و بلند مدت برای دانشآموزان میدانیم، آثاری که به سادگی قابل جبران نخواهد بود. امیدواریم این هشدار روشن شنیده شده و چون دیگر انذارها نادیده گرفته نشود. از جمله خطرهایی که چنین برخوردهایی برای نهاد آموزش و پرورش، مدرسه و دانشآموزان در پی خواهد داشت عبارتند از:
الف) مسئلهی اعتماد: این اتفاقات برای دانشآموزان حامل این پیام است که نظام آموزشی و متولیان امر تعلیم و تربیت قابل اعتماد نیستند. فضای مدرسه باید برای کودکان و نوجوانان فضایی امن و آرام باشد و از دست رفتن این اعتماد، آنها را به نظام آموزش و پرورش که قرار است در امر تربیت و آموزش تلاش کنند و همچنین به نیروهای انتظامی که قرار است حافظان امنیت جانی شهروندان باشند بدبین و بیاعتماد کند. آموزش و رشد تحصیلی و شکوفایی در فضایی ناامن، توأم با فضای ترس و بیاعتمادی قطعاً امکانپذیر نخواهد بود.
ب) تأثیرات خشونت و پرخاشگری بر نوجوانان حداقل از دو بُعد آشکارا قابل بررسی و آثار آن نگران کننده است:
۱- از دیدگاه روانشناسی اجتماعی فرد از طریق تجربه و مشاهدهی پرخاشگری و رفتار خشونتآمیز دیگران، رفتار پرخاشگرانه و خشن را کسب میکند؛ رویارویی کودکان و نوجوانان با انواع خشونتها و رفتارهای پرخاشگرانه و یا حتی تماشای آن در شرایط کنونی جامعه باعث یادگیری مشاهدهای پرخاشگری و تمایل به تکرار این نوع رفتارها در آنها میشود که قطعاً در درازمدت نه تنها تبعات سنگین و نگرانکنندهای برای خود دانشآموزان دربردارد، بلکه برای جامعه نیز از جنبههای مختلف هزینههای سنگین در پی خواهد داشت.
۲- پرخاشگری و خشونت همواره پرخاشگری و خشونت میآورد. یکی از قویترین محرکهایی که منجر به پرخاشگری میشود برترینمایی یعنی نشان دادن تکبر و کوچک شمرده شدن از سوی دیگران است. برخوردهای صرفاً پلیسی و تنبیهی با افراد، چیزی جز دامن زدن به خشم و رفتارهای مقابلهجویانه در پی نخواهد داشت. اینگونه برخوردها با کودکان و نوجوانان فقط واکنش پرخاشگرانهی آنها را در زمان کنونی یا آینده افزایش میدهد.
ج) مسئلهی تروما: نوجوانانی که خودشان بطور مستقیم مورد خشونت قرار گرفتند، و یا نوجوانانی که ناظر خشونت بودند میتوانند دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) بشوند. تروما برای افراد میتواند معانی مختلفی داشته باشد اما مسئلهی واضح این است که رویارویی با این حجم از اخبار ناگوار مرگ و رفتارهای خشونتبار از طریق رسانهها، صرفنظراز اینکه خودشان بطور مستقیم با آن روبرو شده باشند یا نه، برای کودکان و نوجوانان میتواند فراتر از تحمل روانی آنها باشد و احساس عمیق درماندگی و خارج از کنترل بودن همه چیز، عدم تمرکز، مشکل خواب، استرس، فشار، اضطراب، خشم، احساس گناه، ترس و وحشت زیادی به بارآورد که گاه تا مدتها میتواند عملکرد روانی، شناختی، هیجانی، اجتماعی، و تحصیلی آنها را مختل کند.
د) مسئلهی افسردگی: طبق الگوی عمومی روانشناختی، ناکامی و ناتوانی در ابراز عاملیت و فاعلیت میتواند منجر به احساس افسردگی شود. باتوجه به اینکه مسیرهای اعتراض قانونی نوجوانان در حال حاضر با مخالفت جدی پاسخ داده شده است، در نتیجه نوجوانان راه اعتراضی ندارند و بسیار احتمال دارد اگر برای این گروه تمهیدات مناسبی برای ابراز مخالفت و شنیدن مطالبات، نیازها و خواستههایشان فراهم نشود، دچار یأس، ناکامی، دلسردی از اوضاع کنونی و آیندهی زندگی در ایران، احساس بیتعلقی به وطن و احساس عمیق افسردگی شوند.
ه) مسئلهی هویتیابی اجتماعی و احساس انفعال: نوجوانی دورهی حساسی است؛ هویت آیندهی نوجوان و شالودهی شخصیت او بر مبنای تجربیاتی شکل میگیرد که در این سنین در فضای فردی، دوستان، خانواده و اجتماع با آن روبرو میشود. شرکت کردن نوجوانان در اعتراضات میتواند فعالیتی فعالانه در راستای شکل دادن به ابعاد هویت اجتماعی و فرهنگی و جامعهپذیریشان باشد؛ اگر این رفتارهای آزادیخواهانه و اعتراضی با واکنشهای قهری و تنبیهی پاسخ داده شوند، در نوجوانان این احساس به وجود خواهد آمد که هیچ تاثیری نمیتوانند در جامعه بگذارند و تنها با رفتارهای پرخاشگرانه روبرو میشوند. آثار این نوع برخورد با نوجوانانی که متفاوت با نسل پیشین خود هستند، میتواند تبعاتی از انفعال تا عصیان را به دنبال داشته باشد. اگر اکنون به این نوجوانان ناراضی اجازهی اعتراض و مخالفت کردن حتی به صورت مدنی و مسالمتآمیز داده نشود، چطور میتوان انتظار داشت که در آینده آنان نیز سخن شما را بشنوند. این نوع برخوردها در نهایت آنها را به بزرگسالانی منفعل و یا عاصی تبدیل میکند که برای ابراز خود و خواستههایشان راهی غیر از مسالمت پیشه خواهند کرد.
نامتناسب بودن واکنشهای مسئولان نسبت به نوجوانان نه تنها در اعتراضات آنها خود را نشان میدهد، بلکه بخشهای دیگر نظام آموزشی هم به نظر میرسد ویژگیها و خصوصیات منحصربهفرد این گروه سنی را به درستی نمیشناسند. نگاهی به محتوای آموزشی و سیاستهای اعلامی در حوزهی تعلیم و تربیت نشان میدهد که سیاستگذاریها در حوزهی کودک و نوجوان، هیچ توجهی به مختصات و زیست جهان نوجوانان ندارد و اصولاً تلاشی برای شناخت آن نیز به عمل نیاورده است. در حالیکه مختصات فرهنگی زیست جهان این دانشآموزان حتی با نسل پیش از آن نیز قابل مقایسه نیست، مسئولین آموزش و پرورش مصرانه در پی آن هستند که محتوای آموزشی ایدئولوژیکی را که در بسیاری زمینهها چند دهه از زمینه و زمانهی فعلی دور است، به اجبار به این نوجوانان منتقل کنند که پیشاپیش شکست خورده و مسدود کنندهی فضای گفت وگو و تعامل میان نسلی است. دانشآموزانی که امروز در خیابانها و مدارس هر شعاری سر میدهند و هر رفتاری از خود بروز میدهند محصول سیاستهای آموزشی و تربیتی (دست کم) چهل سالهی اخیر هستند.
- بخش سوم: انتظارات از مقامات مسئول
۱- نظام آموزش و پرورش باید به حکم وظیفهی خود از قدرتش در جهت ایجاد فضای امن و گفتگومحور برای دانشآموزان و والدین آنها استفاده کند، از سلامت روان کودکان و نوجوانان مراقبت کند، تا در این شرایط پر آشوب دانشآموزان که آیندهسازان این کشورند، آسیب کمتری ببینند و در محیطی امن، حامی و دربرگیرنده به تحصیل و رشد استعدادهایشان بپردازند؛ انتظار نمیرود برای فضای مدرسه هم -که جایی شبیه نهاد خانواده برای تربیت محسوب میشود- همان تدابیر امنیتیای اتخاذ شود که در بخشهای دیگر بهکار رفته است.
۲- جای نوجوان معترض نه بازداشتگاه است نه کانون اصلاح و تربیت. ضمن اینکه استفاده از برچسبهایی مانند «ضداجتماعی» که از سوی وزیر آموزش و پرورش مطرح شد نیاز به بررسی تخصصی از سوی روانشناسان و روانپزشکانی دارد که از جایگاه و صلاحیت تشخیصگذاری و درمان روانشناختی برخوردارند. این نوع استفادهها نه تنها نادرست و غیرعلمی است بلکه جامعه را ملتهب و پُرتنش میکند و ترس و بیاعتمادی کودکان و نوجوانان و خانوادهها را از نظام آموزشی دو چندان میسازد. تنبیه، فشار، رعب و وحشت و برچسب زدن در تضاد با تعلیم و تربیت است.
۳- رویکرد آموزش و پرورش در قبال دانشآموزان و نوجوانان در این ایام سخت، جداً نگران کننده است. انتظار میرود نظام آموزش و پرورش با احترام به اصل ۲۷ قانون اساسی از حق اعتراض دانشآموزان حمایت کند و بستری را برای شنیدن اعتراضات و مطالبات آنان فراهم نماید. همچنین، با استناد به مواد ۱۲.۱۴، ۱۵.۳۲، ۳۷.۳۸ و ۴۰ کنوانسیون جهانی حقوق کودک، قانون حقوق کودک مصوب سال ۱۳۹۹ و نیز قانون فضاهای آموزشی مصوب سال ۱۴۰۰ و قانون مدنی دربارهی شرایط دستگیری افراد زیر سن قانونی، هر نوع قانونشکنی و اعمال خشونت نسبت به کودکان و نوجوانان در مدارس و فضاهای آموزشی نامناسب و خسارتبار است.
- بخش چهارم: پیشنهاداتی برای ترمیم بیاعتمادی
۱- آزاد شدن فوری دانشآموزان بازداشتی و بازگشت آنان به آغوش امن خانوادههایشان
۲- ارائهی آمار و اطلاعات دقیق از تمام کودکان و نوجوانان بازداشتشده و آنهایی که به کانون اصلاح و تربیت ارجاع شدند به صورت عمومی و توضیح در مورد وضعیت کنونی آنان
۳- ارائهی گزارش شفاف در مورد تعداد دانشآموزان جانباخته در جریان اعتراضات و حمله نیروهای انتظامی رسمی و مهاجمان ناشناس
۴-اقدام جدی در جهت رسیدگی قضایی به ورود غیرقانونی نیروی انتظامی و مهاجمان ناشناس به مدارس و بازداشت دانشآموزا
۵- تعهد به حفظ امنیت دانشآموزان و ممانعت جدی از ورود نیرویهای انتظامی و امنیتی به مدارس و یا حتی اطراف مدارس در تمام شرایط و فراهم آوردن فضایی امن و قابل اعتماد برای رابطه دانشآموزان و معلمان بدون ترس و وحشت از پیگیریهای سیاسی
۶- فراهم کردن پل ارتباطیای بین روانشناسان مستقل و کادر آموزشی مدارس برای برنامهریزیهای بهداشت روان در مدارس و نیز تشکیل هیأت مستقلی از روانشناسان در وزارت آموزش و پرورش با داشتن قدرت اجرایی کافی برای نظارت بر روند کار.
۷- به رسمیت شناختن نیاز دانشآموزان به آزادی بیان و حق اعتراض و ایجاد بستر مناسب جهت گفتگوی آزادانه. پیشنهاد میکنیم برخی از ساعات درسی دانشآموزان میتواند به گفت و شنود دربارهی خواستهها و احساسات آنان و تأثیرات این وقایع بر زندگیشان اختصاص پیدا کند.
۸- اخبار متعددی از مدیران و مسئولان برخی مدارس منتشر شده که با لحن تند و خطرناک با دانشآموزان صحبت میکنند و در برخی موارد حتی فعالانه دانشآموزان را در اختیار نیروهای امنیتی قرار میدهند. مورد مدیر مدرسهی بندرعباس یکی از این نمونهها است و موارد متعدد دیگری که ذکر تمام موارد آن در این مقال نمیگنجد. بنابراین، انتظار میرود نسسبت به بهکارگیری مدیران، ناظمان و معلمانی در مدارس که در ایجاد فضای رعب و وحشت برای دانشآموزان همکاری داشته و اعمال و گفتار هتاکانه و تهدیدآمیز نسبت به آنان داشتهاند تجدیدنظر جدی صورت گیرد.