شاید هیچ پدیدهای به اندازه ریاکاری، زهدفروشی و دورویی در فرهنگ و تمدن ایرانی مورد نکوهش قرار نگرفته باشد. حافظ شیرین سخن قرنها قبل در بیتی به این نکته اشاره کرده و میگوید: «واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند/ چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند.» از این دست عبارات، ابیات و مفاهیم به دفعات در اشعار شعرا، مطالب متفکران و عرفای پارسی و غیرپارسی تکرار شده است.
با گذشت بیش از یک ماه از طرح موضوع سیسمونی گیت، هنوز شفافسازی لازم در این خصوص صورت نگرفته و ابعاد و زوایای مرتبط با این موضوع همچنان پنهان مانده است. واقع آن است دلیل توجه افکار عمومی نسبت به چنین پروندههایی برآمده از رفتارهای ریاکارانهای است که برخی افراد و جریانات از آن بهره میبرند.
مردم در فضای مجازی و عمومی کشور با یادآوری صحبتهایی که شخص قالیباف در خصوص سادهزیستی و زهد داشته، نسبت به رفتارهای دوگانه او، نقدهای جدی وارد کردند. اما باید زمینههایی که موجب شده تا جامعه نسبت به چنین رخدادهایی واکنشهای اینچنین دامنهدار و سختگیرانه نشان دهد، چیست؟ به هر حال هر سال، هزاران هزار ایرانی به کشورهایی چون ترکیه، امارات، ارمنستان، گرجستان، اربیل، تاجیکستان و… سفر میکنند، سفرهایی که میلیاردها دلار از سرمایههای کشور را به نفع کشورهای میزبان خارج میسازد. بسیاری از این سفرها به دلیل رویکردهای سختگیرانه و سلبی است که در داخل نسبت به مطالبات مردم وجود دارد.
به عنوان نمونه ناگهان از یک تریبون خاص اعلام میشود، کنسرت موسیقی در فلان شهر نباید برگزار شود یا فلان مسوول فرهنگی خواستار تعویق فعالیتهای تئاتر، سینما و… میشود. این روند باعث میشود تا بسیاری از خوانندههای ایرانی، کشورهای همسایه را به عنوان محلی برای برگزاری کنسرت خود انتخاب کنند. اینگونه است که ناگهان دوبی، استانبول، ایروان، آنتالیا و حتی اربیل و سلیمانیه به مقاصد برگزاری کنسرت خوانندههای ایرانی بدل میشوند و دهها هزار ایرانی برای تجربه یک کنسرت راهی کشورهای دیگر میشوند. این روند در سایر حوزههای تفریحی، فرهنگی و هنری نیز به همین شکل و به صورت یک رویه درآمده است. این روند ابعاد اقتصادی و راهبردی دیگری نیز دارد. حجم انبوهی از سرمایههای ایرانیان به خارج از کشور منتقل میشود. از یک طرف سرمایههای انسانی به دلیل رویکردهای سلبی، نبودن فرصتهای شغلی مناسب و… خارج شده و از سوی دیگر نیز سرمایههای ارزی کشور در قالب خرید واحدهای مسکونی، زمین، مغازه و… راهی کشورهای دیگر میشود. این وضعیت نیازمند یک آسیبشناسی جدی است تا مشخص شود، چه رویکردهای مدیریتی چنین زمینههای خسارتباری ایجاد میکند. حتی بسیاری از کنسرتها و فعالیتهای مجاز فرهنگی که مجوز لازم برای برگزاری داشتند به دلیل رویکردهای تنگنظرانه متوقف شدند. مجموعه این گزارهها دست به دست هم میدهند تا یک جوان ایرانی برای تجربه یک فضای مفرح و بهرهگیری از صدای خواننده مورد علاقه خود به جای سفر به شهرهای داخلی و مساعدت به بهبود معیشت خانوادههای استانهای مختلف، راهی خارج شود. در حوزه کسب و کار و سرمایهگذاری نیز همین وضعیت وجود دارد. عدم توجه به حریم خصوصی در جامعه ایرانی به اندازهای است که حتی رفتارهای فرد در اتومبیل شخصیاش مورد بازخواست قرار میگیرد و برای آن جریمه تعیین میشود. وقتی در چنین جامعهای که تحت فشار قرار دارد، خبر سفر خانواده رییس مجلس و انتقال بیش از ۲۰چمدان اقلام سیسمونی منتشر میشود، مردم واکنش نشان میدهند. مردم میدانند، این خبر در مورد فردی منتشر شده که روز و روزگاری، یکی از مدیران اجرایی دولت روحانی را مینواخت که چرا خانوادهاش به خارج سفر کردهاند، اما خانواده همین فرد، برای خرید سیسمونی راهی ترکیه میشوند. این رفتارهای دوگانه است که باعث التهاب افکار عمومی شده و بازار ارزیابیها در این زمینه داغ میشود. در واقع جامعه با سیاست یک بام و دوهوایی روبهرو شده که در آن همه محدودیتها، رویکردهای سلبی و محرومیتها برای مردم است و همه فرصتها و مواهب برای افراد بانفوذ. جالب اینجاست که این چهرههای مسوول مدام در ضرورت حمایت از تولید داخلی داستانسرایی میکنند، اما خود و خانوادهشان، حاضر نیستند سیسمونیشان را از بازارهای داخلی تهیه کنند. مجموعه این رفتارها باعث شده تا جامعه ایرانی نسبت به این رفتارهای دوگانه نقدهای جدی داشته باشند و از متولیان امر به خاطر این دوگانگی پاسخ بخواهند.
به نظرم، در زندگی شخصی که در جایگاه ریاست مجلس قرار میگیرد، حریم خصوصی معنایی ندارد. این سطح کنشگری در همه جای دنیا باید با نهایت شفافیت همراه باشد. بنابراین به نظرم زمان آن رسیده تا سیاستگذاران متوجه این واقعیت شوند که رویکردهای سلبی و رفتارهای سختگیرانه خسارتهای فراوانی را متوجه کشور کرده و باید تجدیدنظر اساسی در خصوص این رفتارهای دوگانه صورت گیرد.