• امروز : پنجشنبه, ۲۴ آبان , ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 14 November - 2024
::: 3394 ::: 0
0

: آخرین مطالب

راه صحیح خنثی نمودن همگرایی اقتدارگرایان جدید | استفن هادلی (ترجمه: رضا جلالی) «پزشکیان» مسوولیت بخشی از اختیاراتش را به نیروهای رقیب واگذار کرده است دولت چهاردهم و ضرورت تغییر حکمرانی فرهنگی | شهرام گیل‌آبادی* مهاجرت، صلح و امنیت پایدار | رسول صادقی* صلح اجتماعی و سیاست انتظامی | بهرام بیات* عصرانه‌ای با طعم شعر فرزندان پوتین | آندره ئی کولز نی کف (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد چرا اسرائیل به ایران حمله نکرد؟! | آیت محمدی (کلهر) احیای داعش و القاعده در منطقه | آیت محمدی (کلهر) رونمایی از بزرگترین شهاب سنگ آهنی در مجموعه برج آزادی رهبران پوپولیست چه میراثی برای کشورشان بر جای می‌گذارند | مانوئل فاتک، کریستوف‌تری بش و مورتیس شولاریک بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی) آسیا بدون هژمون | سوزانا پاتون و هروه لماهیو (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد نکاتی درباره دیدگاه رئیس جمهور در ضرورت انتقال پایتخت | عبدالمحمد زاهدی حرکت به روی یال جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه | مرتضی‌ رحیم‌نواز داستان آشنایی یک شاعر اجازه خلق آثار عاشقانه را نمی‌دهند تو زنده‌ای هنوز و غزل فکر می‌کنی | سمانه نائینی زیبایی کلام در شعر بهمنی | سحر جناتی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد گفتمان صلح و نگاهی به چالش‌های حقوقی در ایران معاصر | محمدرضا ضیایی بیگدلی صلح اجتماعی و مرجعیت رسانه در ایران | ماشاءالله شمس‌الواعظین صلح ایرانی از نگاه محمدعلی فروغی | مریم مهدوی اصل چگونگی کاهش اثرات تنهایی استراتژیک ایران | نصرت الله تاجیک گفتمان صلح و سیاست خارجی | محمدکاظم سجادپور گفتمان صلح و نیروهای مسلح ایران | حسین علایی اقتصاد صلح محور | فرشاد مومنی* نقش آموزش‌عالی در شکل‌گیری گفتمان صلح | مصطفی معین* آخرالزمانی‌های ایرانی و اجماع‌سازی پزشکیان | کیومرث اشتریان* ایران، بحران‌های منطقه‌ای و گفتمان صلح | عبدالامیر نبوی* گفتمان صلح و سیاست همسایگی | ماندانا تیشه‌یار* گفتمان صلح و محیط زیست | محمد درویش* گفتمان صلح و مساله حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران | مهدی ذاکریان* از چرایی تا چگونگی معرفی کتاب «اخوان‌المسلمین» | پیرمحمد ملازهی به نظر می‌رسد که باید شاهد روند خوبی باشیم شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد محمد جواد حق‌شناس: کابینه‌ای با حضور زنان جوانان و اهل تسنن سخنی با آقای رئیس جمهور در مورد چگونگی کاهش اثرات تنهایی استراتژیک ایران | نصرت الله تاجیک* انتخاب کابینه در اتاق‌ شیشه‌ای پیام رهبری به مناسبت برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شریعتی، جلال و دیگران | حمید عزیزیان شریف آباد صحافی سنتی | مجید فیضی‌راد* اگر پزشکیان قشر خاکستری را با خود همراه کند، بازی را برهم می‌زند نگاه مسعود پزشکیان به اقوام امنیتی نیست | علی مفتح آیا اندیشه شریعتی پاسخگوی جامعه امروز است؟ | محمدجواد حق‌شناس* فاصله دره احد و تالار رودکی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد

1
رضاخان ارفع‌الدوله و رونمایی از «اسناد صلح» حکومت احمدشاه قاجار:

صلح ایرانی از نگاه محمدعلی فروغی | مریم مهدوی اصل

  • کد خبر : 17821
  • 31 مرداد 1403 - 5:35
صلح ایرانی از نگاه محمدعلی فروغی | مریم مهدوی اصل
چرایی تاثیرگذاری فروغی را به‌هنگام بزرگترین خطر نظامی سیاست بین‌المللی که جای کار بسیاری برای آن وجود دارد، و اسناد آرشیوی وزارت‌امورخارجه ایران بهترین داده‌ها و منابع مطالعاتی را در اختیار پژوهشگران و روزنامه‌نگاران مستقل کشور می‌گذارد،

در این گزارش کوشش می‌شود به مقایسه ‌تطبیقی ریشه‌های تاریخی سیاست ‌بین‌الملل از دو دیدگاه «صلح ایرانی» برپایه «فرهنگ» ایرانی و نظریه‌های سیاست بین‌المللی که بر پایه «استعمار» کشورهای بزرگ در قرون اخیر شکل گرفته، بدون ورود به مباحث تخصصی دانشگاهی پرداخته شود.

ریشه‌های‌تاریخی نظریه‌های سیاست‌ بین‌الملل معاصر که بیشتر به حوادث «جنگ و صلح» در دو دوره جنگ جهانی ‌اول و تأسیس «جامعه ‌ملل» و در ادامه جنگ جهانی‌ دوم و تأسیس «سازمان ملل ‌متحد» متمرکز است، پیش از شکل‌گیری این نهادهای بین‌المللی و با توجه به شناختی که از استخراج و مطالعه اسناد دیپلماسی به‌دست آورده‌ام، برپایه تجربه استعمار به وجودآمده است.

درحالی‌که به ‌هنگام مطالعه ریشه تاریخی دیپلماسی «جنگ و صلح» امپراتوری هخامنشیان – با همه تاریک بودن و ناشناخته‌ ماندن تاریخ کُهن و دیرپای کشور در همه دوران تاریخی – وقتی به اندک اسناد پژوهشی دیپلماسی دوره قاجار، پهلوی ‌اول و پهلوی‌ دوم دست پیدا می‌کنیم، مشاهده‌ می‌کنیم در بررسی نقش رضاخان ارفع‌الدوله در دیپلماسی ‌چندجانبه صلح در دوره احمدشاه ‌قاجار و به‌ دنبال‌آن نقش‌ مهم و تاثیرگذارتر محمدعلی فروغی در دوران ضعف حکومت ‌مرکزی (به‌ویژه نظامی)، تا نقش مردم در پرهیز از دخالت رقابت استعمارگران، به ‌دور از جنگ‌ بین‌المللی دیگری که همچنان بتوانند در صلح، آرامش و رفاه زندگی کنند؛ نکته‌ طلایی «فرهنگ دیپلماسی ایران» است که در تقابل با نظریه‌های «استعماری» کشورهای بزرگ قرار می‌گیرد که در حال شکل‌ دادن به راهبرد جهانی‌شدن بودند.

اکنون با طرح این سئوال که چرا می‌توان از فروغی به‌ عنوان بنیانگذار «صلح ایرانی» در تاریخ یکصد سال اخیر تاریخ سیاست‌ داخلی و سیاست ‌خارجی ایران، آن‌هم درست به‌هنگام شکل‌گیری اساس و ساختار سیاست ‌بین‌المللی معاصر نام برد؟

پرسشی که پاسخ آن را در تصحیح فروغی به سال ۱۳۱۹ خورشیدی. در کتاب «کلیات سعدی» می‌یابیم.

 

  • دیپلماسی هخامنشیان، از جنگ تا انعقاد پیمان صلح

حسین قدس‌نخعی؛ رباعی‌سُرا، روزنامه‌نگار، سفیر، وزیرامورخارجه ایران از (۱۳۳۹ -۱۳۴۱) و وزیر دربار در سال‌های (۱۳۴۲ -۱۳۴۵) بود. او در خرداد ماه۱۳۲۸، در نشریه وزارت امور خارجه، مقاله‌ای با تیتر «دیپلمات‌های ما از زمان هخامنشی تا امروز» چاپ و منتشر کرده که در قسمت‌دوم این مقاله و در صفحه‌های ۲۵ و ۲۹ به‌نکاتی درباره «جنگ‌ و صلح» اشاره شده است. از جمله اینکه: «…اغلب در خاتمه جنگ‌ها برای انعقاد پیمان‌صلح سفرائی به اردو یا کشور دشمن می‌فرستادند و گاهی‌ از هر دو طرف و در یک وقت این سفراء می‌رسیدند. … دیپلمات‌های ما در آن‌وقت توانسته بودند که با رجال ‌سیاسی کشورهای ‌بزرگ چون یونان و روم رابطه‌های ‌محرمانه پیدا نموده و نفوذ زیادی در روحیه و احساسات آن‌ها داشته باشند. … سلاطین ایران قبل ‌از آغاز هر جنگ از طریق دیپلماسی سعی می‌کردند احساسات و علاقه اهالی کشور دشمن را به نیات خود جلب نمایند و برای انجام این‌منظور قبلا سفرائی به شهرهای آن‌کشور می‌فرستادند.»

چرا کوروش‌کبیر بدون هیچ جنگی، سرزمین‌های تازه را همراه با استقبال مردم در صلح و آرامش فتح می‌کرد، اما جهان متمدن امروزی هنوز نتوانسته به این روش «صلح‌ ایرانی» دست‌ پیدا کند، توجه به این مقاله حائز اهمیت است. متاسفانه از آنجا که فقط قسمت‌های دوم و سوم این مقاله در آرشیوها موجود است، دسترسی به‌کل این اثرعلمی تا به امروز امکان‌پذیر نشده است.

  • رضاخان ارفع‌الدوله و اسناد دیپلماسی صلح قاجار

در سال ۱۳۹۸ خورشیدی و به ‌هنگام فیش‌نویسی موضوعی اسناد دیپلماسی وزارت امورخارجه، برای نخستین ‌بار مواردی از واژه «صلح» در زمان حکومت احمدشاه‌ قاجار را مشاهده کردم. این ‌موارد عبارتند از:

  1. ترجمه روزنامه [ناخوانا] روسی، تمجید از مظفرالدین‌شاه به ‌خاطر اعزام ماموری به انجمن‌صلح | سال ۱۳۱۷ هجری قمری (۱۸۹۹ میلادی)
  2. ترجمه روزنامه، خواستار ارتقاء ارفع‌الدوله به ‌رتبه پرنس و ملقب به نبیل ‌اشرفی به ‌دلیل خدمات ارزنده در کنفرانس ‌صلح، قدردانی از زحمات نماینده ایران در خصوص افزایش روابط‌ دوستانه بین دولت‌ها | سال ۱۳۱۷ هجری قمری (۱۸۹۹ میلادی)
  3. گزارش چاپ نامه‌سرگشاده ارفع‌الدوله راجع به صلح‌ عمومی و اعلام بی‌طرفی ایران در اکثر روزنامه‌های دنیا و نتایج مطلوب این اقدام | سال ۱۳۲۹ هجری قمری (۱۹۱۱ میلادی)
  4. نامه در توضیح چاپ مطالب از سوی انجمن‌ صلح بین‌المللی موناکو راجع به اظهارات ارفع‌الدوله درباره صلح‌ عمومی و لزوم توقف جنگ عثمانی و ایتالیا در عموم روزنامه‌های ‌دنیا | سال ۱۳۲۹ هجری قمری (۱۹۱۱ میلادی)
  5. نامه – ارسال مقاله‌ روزنامه‌ای درباره شرایط صلح ایران جهت استحضار و اشاره به ‌عدم کوتاهی در مورد بازاریابی برای منافع‌ دولتی ایران | سال ۱۳۳۶ هجری قمری (۱۹۱۸ میلادی)
  6. نامه – ارسال یک ‌نسخه از عریضه ایرانیان مقیم ‌مصر خطاب به اعضای کنگره صلح و روزنامه‌ها و رجال بزرگ دنیا | سال ۱۳۳۷ هجری قمری (۱۹۱۹ میلادی)

اکنون برپایه این اسناد دیپلماسی موضوعی، به نقل‌ از فریدون زندفر (۱۳۰۴-۱۳۹۸)، نویسنده، مورخ و دیپلمات ایرانی در کتاب «ایران و جامعه ‌ملل» که انتشارات شیرازه کتابِ ما در اسفندماه ۱۴۰۰و متاسفانه گویا چند سال پس ‌از درگذشت نویسنده آن را چاپ و منتشر کرده، می‌پردازیم.

فریدون زندفر، در سال ۱۳۷۶ در پیشگفتار کتاب نوشته است: «در اوایل دهه ۱۹۶۰ (۱۳۳۹ خورشیدی) که مشغول تحقیق و نوشتن پایان‌نامه‌ای با عنوان ایران و اولین ‌دهه سازمان ‌ملل‌متحد برای ارائه به دانشگاه بودم، پاره‌ای اسناد رسمی جامعه ‌ملل مربوط به ایران در دسترسم قرارگرفت. …و برای آشنایی با پیشینه ‌تاریخی، فصل «ایران و کنفرانس‌های بین‌المللی پیش ‌از جامعه ‌ملل» در آغاز این نوشته قرار گرفت.»

او در خصوص کنفرانس اول صلح ‌لاهه ۱۸۹۹ در صفحه‌های ۳۵ و ۳۶ این کتاب نوشته است: «کنفرانس به ابتکار نیکلای‌ دوم، تزار روسیه و دعوت ملکه هلند تشکیل می‌شد و ایران جزو بیست‌ و شش کشور مستقلی بود که در سنت‌پترزبورگ نمایندگی‌ سیاسی داشت و به این اعتبار، دعوتنامه تزار روسیه را در ۲۴ اوت ۱۸۹۹ وصول کرد.

هدف اصلی کنفرانس متوقف‌کردن روند بی‌وقفه افزایش تسلیحات ‌جنگی بود. اما در فاصله وصول دعوتنامه و تاریخ انعقاد کنفرانس در ۱۸ مه ۱۸۹۹، کاملاً روشن گردید که هیچ‌یک از دولت‌های ‌اروپایی اجازه نخواهند داد بحثی اساسی درباره تسلیحات صورت گیرد. به ‌این‌ترتیب، پیشنهاد تزار درباره کاهش ‌تسلیحات از همان ابتدا محکوم به شکست گردید. تزار در عین ‌حال پیشنهاد کرده بود کنفرانس جهت حل‌ مسالمت‌آمیز اختلافات ‌بین‌المللی از طریق داوری و یا وساطت دول بی‌طرف، اهتمام ورزد.

حضور ایران درکنفرانس ۱۸۹۹ لاهه اولین مشارکت واقعی ایران در یک کنفرانس ‌بین‌المللی ‌عمومی بود و آغاز آشنایی با رموز دیپلماسی چندجانبه. حضور ایران در جرگه‌ای که ماهیت اروپایی داشت، بی‌شک موقعیت آن‌ را به‌ عنوان کشوری مستقل در اجتماع‌بین‌المللی تثبیت می‌کرد.

نماینده اصلی ایران درکنفرانس ۱۸۹۹ لاهه میرزا رضاخان ارفع‌الدوله بود که سمت وزیرمختار در پترزبورگ را داشت. …ارفع‌الدوله درکنفرانس بیاناتی ایراد کرد که مضمون آن کلاً در ستایش و تکریم اخلاص و صمیمت نیکلای‌دوم نسبت به مبانی صلح و انسان‌دوستی بود.»

سپس او دربخش مربوط به «کنفرانس‌ دوم صلح لاهه ۱۹۰۷» در صفحه‌های ۴۶ و۴۷ نوشته است: «در حاشیه کنفرانس ‌دوم صلح ‌لاهه، ذکر نکته‌ای، گرچه ارتباطی مستقیم با این نشست ‌بین‌المللی ندارد، از جهت اثبات نمونه‌ای دیگر از تباین بین گفتار و کردار در صحنه سیاست، شاید بیهوده نباشد. در کنفرانس صلح ۱۹۰۷ لاهه برای نخستین ‌بار دولت‌های کوچک بر پایه حقوقی برابر با دولت‌های ‌بزرگ، در صحنه سیاست‌ بین‌المللی ظاهر شدند که پدیده‌ای مهم به‌شمار می‌رفت و درباره آن سخن‌ها گفته شد و مطالب فراوان به رشته‌تحریر درآمد. به‌این‌نحو، روزنه ‌امیدی برای شناسایی و تحکیم هرچه بیشتر مبانی‌حقوق دولت‌های‌کوچک پدیدآمد. سال ۱۹۰۷، زمان تشکیل کنفرانس‌دوم‌لاهه، مقارن‌تاریخی است که سرانجام مذاکرات‌مخفیانه روس و انگلیس به ثمر نشست و توافق ۱۹۰۷ این دو قدرت استعماری جهت تقسیم ایران به دومنطقه نفوذ شکل‌گرفت.

برخی‌از محققان عقیده دارند اگر انقلاب بلشویکی به‌عمر حکومت تزاران روسیه پایان نمی‌داد، چه‌بسا وجود این دومنطقه نفوذ مقدمه‌ای برای فروپاشی استقلال و تمامیت‌ارضی ایران می‌شد. کشور الکساندر نیکلای‌دوم، تزار روسیه، که کنفرانس‌های صلح‌لاهه به ابتکار وی تشکیل گردید، یکی‌از طرفین این تعدی‌بزرگ تاریخی بود. آن‌همه بحث‌وتفسیر درباره اصل تساوی‌حقوق‌ملل، درعمل به‌هیچ گرفته‌شد و کماکان منافع‌کشورهای‌بزرگ تعیین‌کننده سرنوشت کشورهای‌کوچک بود. بیانات ارفع‌الدوله در کنفرانس‌اول صلح‌لاهه درباره«پادشاه نیک‌نفس» و «محب عالم انسانیت» مستحق همان قهقهه و مضحکه‌ای بود که به‌دنبال آورد. دیپلماسی‌بین‌المللی هرگز جانشین دیپلماسی سنتی نگردید، بلکه هردو مکمل یکدیگر شدند و آثار ناهنجار مذاکرات مخفیانه و پشت‌پرده هنوز هم در مواردی محسوس است.

درخلال جنگ‌جهانی‌اول، ایران صحنه تاخت‌وتاز قدرت‌های‌متحارب گردید؛ بی‌طرفی‌اش گستاخانه پایمال شد و خسارت‌ها و مرارت‌های فراوانی متحمل‌گردید. پس‌از اختتام جنگ، رهبران کشورهای فاتح به‌منظور پی‌ریزی نظم‌جهانی‌نوین در ورسای گردآمدند.»

همچنین او درصفحه ۴۵ نوشته‌است: «یادآوری می‌کنیم که میرزا رضاخان ارفع‌الدوله، نماینده اول ایران در کنفرانس‌صلح۱۸۹۹ لاهه، در سال‌های اولیه تأسیس جامعه‌ملل ریاست هیئت نمایندگی ایران را به‌عهده داشت.»

نتیجه‌گیری اینکه، برخلاف آن‌که فریدون زندفر نتوانسته بود در زمان حیات خود به‌کل آرشیو جامعه‌ملل دسترسی پیدا کند تا به‌بررسی و پژوهش کنفرانس‌های‌بین‌المللی صلح آن دوره بپردازد، خوشبختانه اکنون اسناد دیپلماسی رضاخان ارفع‌الدوله برای تکمیل و ادامه نگارش کتابّ‌های تازه ازسوی پژوهشگران مستقل و دانشگاهی و روزنامه‌نگاران علاقه‌مند به این حوزه علمی در آرشیو اداره اسناد وزارت‌امورخارجه موجود است که دراین گزارش اسنادی – تاریخی به چند مورد آن اشاره موضوعی شد.

  • محمدعلی فروغی، پایه‌گذار «صلح‌ایرانی» درعصر «سیاست‌بین‌المللی»

در ادامه این گزارش و درآغاز سخنی دیگر، می‌توان به‌نقل‌از فریدون زندفرد درکتاب دوم و با عنوان «محمدعلی فروغی درصحنه دیپلماسی‌بین‌الملل» که درسال ۱۳۹۷ توسط انتشارات کتابسرا چاپ و منتشر شده است.

درهمین‌راستا، اکنون می‌توان این خبر خوش را اعلام کرد که خوشبختانه این اسناد در اداره آرشیو اسناد وزارت امورخارجه موجود است. برای نمونه، یک‌نسخه تک‌برگ از کتابچه‌ای به دستخط فروغی که درآغاز جوانی مدتی در دستگاه دارالترجمه دولتی به‌کار مشغول بوده و ترجمه روزنامه‌های جهان آن روز را انجام می‌داده، برای نخستین‌بار دراین شماره از هفته‌نامه «نیم‌روز» چاپ و منتشر می‌شود.

فروغی علاوه براینکه سی‌سال از عمر پُربار خود را در سیاست داخلی و خارجی برای خدمت صادقانه به کشور گذاشت، به فعالیت‌های فرهنگی – سیاسی دیگری هم مشغول بود که دراین‌جا به‌نقل‌از کتاب فریدون زندفرد، برای تکمیل گزارش حاضر، به‌برخی‌از آن‌ها اشاره می‌شود.

او درسال ۱۲۳۷ خورشیدی درمعاونت محمدحسین‌خان ذکاءالملک (پدر) که فردی ادیب و دانشمند بود، سردبیر جریده هفتگی «تربیت» است. درسال ۱۲۸۴ خورشیدی با ترجمه و تألیف کتاب «اصول ثروت‌ملل»، برای نخستین‌بار در ایران به اقتصادسیاسی توجه می‌کند. ترجمه و ا نتشار کتاب سه‌جلدی «سیرحکمت در اروپا» را درسال‌های ۱۳۰۹.۱۳۱۷ و ۱۳۲۱ه. ش انجام می‌دهد.

فروغی از حامیان پرتلاش تأسیس فرهنگستان ایران است و در پایه‌گذاری فرهنگستان زبان‌فارسی سهمی به‌سزا دارد. زبان مشترک را که از آن به‌نام «آئینه فرهنگ قوم» یاد می‌کند، پس‌از تاریخ مشترک مهم‌ترین عامل تشکیل‌دهنده وحدت‌ملی می‌داند.

فروغی از زمره سیاستمدارانی است که در عالم موسیقی نیز صاحب قریحه و ذوق بود. موسیقی ایرانی و غربی را می‌شناخت. می‌گوید: «موسیقی‌ایرانی برای من لذت قلب است و موسیقی‌غربی لذت دماغ.»

دراین‌جا لازم است به‌ذکر یک‌نکته بپردازم. درسال‌های ۱۳۹۶تا ۱۴۰۲ خورشیدی وقتی روی مطالعه و استخراج اسناد فرهنگی قاجار و به‌ویژه اداره روابط فرهنگ وزارت امورخارجه در دوره پهلوی‌دوم تا سال ۱۳۴۶ خورشیدی کار می‌کردم، درمیان هزاران برگ‌سند مشاهده کردم در دهه ۴۰ و احتمالاً سال ۱۳۴۶ خورشیدی ، محمدرضا پهلوی دستور داده تا «زبان‌فارسی» تبدیل به «زبان‌ملی» ایران شود. یادگاری دیرپا برای اتحادملی ایرانیان تا به امروز، که اکنون باتوجه به منابع و داده‌های کتاب فریدون زندفر فهمیده‌ام که این امر نتیجه زحمت‌های ایران‌دوستی و عشق به‌وطن محمدعلی فروغی بوده است.

اکنون با ذکر این مقدمه‌کوتاه، به این مسئله ورود پیدا می‌کنم که چرا ازفروغی می‌توان به‌ عنوان پایه‌گذار «صلح‌ایرانی» در یکصدسال اخیر و به‌هنگام شکل‌گیری «سیاست‌بین‌المللی» نام برد.

  • فروغی؛ صلح و جنگ در سیاست‌بین‌الملل

فریدون زندفر درهمین کتاب و دربخش چهارم با عنوان «مروری و نتیجه‌گیری چند»، در صفحه‌های ۱۵۱ تا ۱۵۴، درمورد فروغی نوشته‌است: «فروغی درکنفرانس صلح‌پاریس (۱۹۱۹) نسبت به عضویت ایران در جامعه‌ملل اهمیت بسیار می‌داد. به‌تحقیق یکی‌از نگرانی‌های اصلی وی آن بود مبادا مخالفت بریتانیا با مشارکت ایران در کنفرانس‌صلح پاریس مقدمه‌ای باشد بر مخالفت با عضویت ایران در این نخستین نهاد بین‌المللی‌عمومی. ازکارشکنی‌ها و دسیسه‌های پشت‌پرده همواره مضطرب و پریشان بود. فروغی این نگرانی را درحد یک وسواس‌سیاسی احساس می‌کرد. دغدغه‌خاطرش آنگاه برطرف می‌گردد که از ایران به‌ عنوان یکی‌از سیزده کشور بی‌طرف در جنگ‌جهانی دعوت می‌شود نظریات مشورتی‌اش را درباره طرح میثاق‌جامعه‌ملل بیان نماید. خرسند است و اینک عضویت ایران در جامعه‌ملل را قطعی می‌داند. … فروغی با اتکاء بر میراث غنی فرهنگی و ادبی ایران هرگز از اشاعه و ترویج اصل جهان‌شمولی واهمه و ابایی نداشت. درجایی عنوان می‌نماید دیگر دوره زندگی‌بین‌المللی فرارسیده و هیچ ملتی نمی‌تواند دور خود حصاری کشد و غافل از وجود ملل و دول دیگر سرکند. انتظار روزی را در سر دارد که جامعه‌ملل پارلمان‌جهان گردد و کلیه روابط ملل و دول را اداره کند، چاره را جز آن نمی‌بیند امروز نشود فردا می‌شود، چه ورق تاریخ دنیا برگشته و ملل به‌هم محتاج‌اند.

درجامعه ‌ملل کم‌وکاستی‌هایی مشاهده می‌کند و از جمله آن را تحت نفوذ قدرت «دول معظمه خمسه» می‌داند، مع‌هذا پیداایش را به نفع دول «ضعیف» می‌پندارد چه فقط ازاین‌طریق است که کشورهای ‌کوچک می‌توانند از شر تعدی و زورگویی کشورهای‌بزرگ در امان باشند. …فروغی باتوجه به اهمیت روزافزون جامعه‌ملل عقیده دارد دول مجبور می‌شوند «سیاست‌بین‌المللی» اتخاذ نمایند و جامعه‌ملل ناظم و مدیر این سیاست به‌شمار می‌آید. نظر انتقادی دارد و می‌گوید ایران تاکنون در امور جامعه‌ملل به‌صورت جدی و مؤثر شرکت نکرده و رویه دفاعیه داشته و این کافی نیست و ما باید در امور جامعه‌ملل دخالت بیشتری داشته باشیم. به تشکیل گروه حرفه‌ای خبره و بصیر برای ایفای‌نقش در صحنه‌بین‌الملل معتقد بود. دولت را هم موظف می‌دید در مهمات امور اتخاذ نظر کند، راهنما باشد و ارائه طریق نماید. ازحمایت و پشتیبانی تهران همواره شاکی وگله‌مند به‌نظر می‌آمد. دلتنگی‌اش را گهگاه ابراز می‌داشت، و یک‌بار درکلماتی نه‌چندان ملایم وقتی می‌گوید «وزارت‌خارجه ما وجود خارجی ندارد». سعی‌اش براین بود سیاست‌خارجی کشور را تاحدامکان منطبق بر اصول و مبانی جامعه‌ملل نماید.»

این نگرانی فروغی را وقتی بهتر متوجه می‌شویم که به داستان ارفع‌الدوله درکنفرانس‌های صلح اول و دوم لاهه که پیشتر به آن‌ها اشاره شد، دقت بیشتری کنیم. چنانچه فروغی هم در فصل‌ششم کتاب «آئین‌سخنوری» خود، انتشارات زوار، سال ۱۳۹۹، با عنوان «سخنوری‌سیاسی در اروپا»، به همین نمونه و الگو از سخنرانی دکتر استرزمان، وزیرامورخارجه و نماینده آلمان به‌هنگام ورود دولت این‌کشور به جامعه‌ملل در ششمین‌سال تأسیس آن اشاره کرده و در صفحه ۴۱۹ به‌نقل از او آورده است: «امر دیگری که برای استحکام و استقرار صلح میان ملل اهمیت خاص دارد مساعی است که برای ترک سلاح به کار برده می‌شود. دولت آلمان که بنابر عهدنامه ورسای کاملاً خلع‌سلاح شده برای این بود که مقدمه ترک سلاح ‌عمومی باشد و باید امیدوار بود که اهتمام تام به‌عمل آید که به این ترک سلاح‌عمومی نزدیک شویم تا ثابت شود که از حالا آمال جامعه‌ملل بر نیروی بزرگ محققی تکیه دارد.»

سپس در سخنرانی مسیو بریان، وزیرامورخارجه و نماینده دولت فرانسه پس‌از بیانات استرزمان، در صفحه‌های ۴۲۱ و ۴۲۲ آمده است: «سروران! می‌دانید برای فرانسه و برای آلمان استقرارصلح چه معنی دارد؟ معنیش این است که سلسله تلاقی‌های دردناک خون‌آلودی که صفحات تاریخ را لکه‌دار کرده است به آخر رسید. …دیگر جنگ پیش نخواهد آمد، اختلافاتی که روی می‌دهد به قهر و قساوت و خونریزی حل نخواهد شد. …توپ و تفنگ و مسلسل کنار برود، آشتی و حکمیت و صلح جای آن را بگیرد.»

همان‌طورکه پس‌از کنفرانس‌های صلح ‌لاهه اول ‌و دوم، حادثه جنگ‌جهانی‌اول اتفاق افتاد، پس‌از سخنرانی وزرای امورخارجه آلمان و فرانسه هم جهان شاهد حادثه جنگ‌جهانی‌دوم بود. شاید از همین‌روی بود که فروغی باتوجه به شناخت و تجربه تاریخ‌دیپلماسی آن زمان درکتاب «آئین سخنوری» در بخش‌چهارم «اقامه حجت و دلیل»، کلیات، صفحه‌های ۳۵ و ۳۶ نوشته است: « …سخنوران که قسمت مهمی‌از کارهای‌کشور چه قضایی و چه سیاسی به سخن‌پردازی ایشان حل و عقد می‌شود و در ادامه زندگانی ملت دخل و تصرف‌کلی دارند باید مردمان دانشمند بوده افکارشان اساس داشته باشد و سخنشان معقول باشد تاملت را گمراه نکنند و دولت سر و سرمان بیابد و فردوسی طوسی فرماید:

سخن چون برابر شود با خرد روان سراینده رامش برد

زبان در سخن گفتن آژیر کن خرد را کمان و سخن تیر کن

سپس او در بخش‌دیگری ازهمین‌کتاب با عنوان «هفتاد پند در سخنوری» به صفاتی‌که برای سخنور لازم است پرداخته و در صفحه‌های ۱۴۳ و ۱۴۴ نوشته‌است: «۶۵- سخنور باید از طبیب محتاط‌تر، دلسوزتر و باوجدان‌تر باشد چون طبیب تن مردم را در دست دارد و سخنور روح را. …۶۸- سخنوری اگر با حُسن‌نیت و خردمندی باشد برای جامعه سودمندترین کارهاست. اما اگر برای اغراض نفسانی و نیت‌بد به‌کار برده شود، مضرترین چیزهاست همچنان‌که سخنور خوب ارجمندترین مردم است، سخنور بد پست‌ترین اشخاص است و از این‌رو دانسته می‌شود حقیقت آن داستان که حکیم گفت زبان هم شریف‌ترین و هم خبیث‌ترین اعضای انسان است.»

  • فروغی؛ یگانگی زبان شعر و نثر سعدی

چرایی تاثیرگذاری فروغی را به‌هنگام بزرگترین خطر نظامی سیاست بین‌المللی که جای کار بسیاری برای آن وجود دارد، و اسناد آرشیوی وزارت‌امورخارجه ایران بهترین داده‌ها و منابع مطالعاتی را در اختیار پژوهشگران و روزنامه‌نگاران مستقل کشور می‌گذارد، وقتی بهتر متوجه می‌شویم که پیش‌از پرداختن به اتفاق‌های روز ۳ و ۲۵ شهریور۱۳۲۰ که در پایان ۸۳سالگی آن به‌سر می‌بریم، به مقدمه فروغی درتصحیح نسخه «کلیات سعدی» با عنوان «مختصری در احوال شیخ سعدی و چگونگی سخن او» در صفحه بیست‌وهشت، انتشارات ققنوس، چاپ ۱۳۸۲ نظری ژرف بیاندازیم.

فروغی درسال ۱۳۱۹ خورشیدی نوشته است: «سعدی سلطان مسلم ملک سخن و تسلطش دربیان از همه‌کس بیشتر است. …یعنی از برکت وجود سعدی زبان‌شعر و زبان نثرفارسی از دوگانگی بیرون آمده و یک‌زبان شده است. گاهی شنیده می‌شود که اهل ذوق اعجاب می‌کنند که سعدی هفتصدسال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است. ولی حق این است که سعدی هفتصدسال پیش به زبان امروزی ما سخن نگفته است بلکه ما پس‌از هفتصدسال به زبانی‌که از سعدی آموخته‌ایم سخن می‌گوییم. یعنی سعدی شیوه نثر فارسی را چنان دلنشین ساخته که زبان او زبان رایج فارسی شده است …. و من نویسندگان بزرگ سراغ دارم (از جمله میرزا ابوالقاسم قائم مقام) که اعتراف می‌کردند که در نویسندگی هرچه دارند از شیخ سعدی دارند.»

سپس او در صفحه ۳۲ نوشته است: «برای این‌که سخن از بیش از این دراز نکنیم گوییم سعدی مانند فردوسی و مولوی و حافظ نمونه کامل انسان متمدن حقیقی است که هرکس باید رفتار و گفتار او را سرمشق قرار دهد. اگر نوع‌بشر روح خود را به تربیت این رادمردان پرورش می‌داد دنیا که امروز جهنم است بهشت می‌شد. آثار این بزرگواران خلاصه و جوهر تمدن چندهزارساله مردم این کشور است و ایرانیان باید این میراث‌های گرانبها را که از نیاکان به ایشان رسیده است قدر بدانند … معلوماتی را که از آن‌ها به‌دست می‌آید همواره به یاد داشته باشد و به‌دستورهایی که داده‌اند رفتارکند که اگر چنین شود ملت ایران آن ملت متمدن حقیقی خواهد بود که در عالم انسانیت به پیشقدمی شناخته خواهد شد.»

این سخن فروغی ازاین‌روی دارای اهمیت‌ویژه است که درسال ۱۳۴۰ه. ش یعنی دو دهه بعد، سفارت کبرای شاهنشاهی ایران- توکیو در نامه‌ای به اداره روابط‌فرهنگی وزارت امورخارجه نوشته است: «تلوا خلاصه‌ای از مذاکرات اولین کنگره پرورش روح بشر (Congress for Cultivating Human Spirit) که در ماه مه گذشته در توکیو باحضور نمایندگان غالب کشورها بمدت بیست‌روز تشکیل شده بود به پیوست برای ارسال بمقامات مربوطه ایفاد میشود. سفیرکبیر – دکتر صدر»

اکنون باتوجه به نگاه خردمندانه فروغی به «گلستان و بوستان سعدی»، اکنون مشاهده می‌کنیم فروغی چگونه از این تاثیرپذیری فرهنگی به‌هنگام خطر شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی در جهت تأمین منافع‌ملی ایران بهره برده است.

  • فروغی؛ پاسخ تاریخی به نیاز مردم ایران

فرزند محمدعلی فروغی درکتاب «خاطرات محمود فروغی» به‌ عنوان سفیر سابق ایران در آمریکا، در گفت‌وگوی تاریخ شفاهی توسط دکتر حبیب لاجوردی که ابتدا در آمریکا و سپس توسط نشر کتاب نادر درسال ۱۳۸۳ در ایران چاپ و منتشر شده، در صفحه ۴۳، درخصوص رویداد ۳شهریور ۱۳۲۰ و حمله روس و انگلیس بیان کرده است: «رفته بودند شمیران، [به] سعدآباد. اعلیحضرت رضاشاه دیگر به شهر نیامدند. همان‌جا [در] سعدآباد ماندند. [مرحوم فروغی] آمدند و از اتومبیل پیاده شدند. از پله که می‌آمدند بالا- البته ما که نه – عموی من سئوال کردند از ایشان که آقا، چه‌بود؟ چه‌خبر؟ گفتند، این‌درست جمله خودشان بود، «به من تکلیف دولت کردند.» عمویم با اضطراب گفتند، «قبول‌که نکردید؟» گفتند، «میرزا ابوالحسن‌خان.» این‌جمله دیگر درست یادم نیست، ولی مضمونش این بود: گفتند، «میرزا ابوالحسن‌خان، یک‌عمر مردم ایران به ما احترام گذاشتند، مقام دادند، زندگی ما را تأمین کردند، همه اینها را برای یک‌شب. و آن امشب است که به من احتیاج دارند. بگویم نه؟»

  • فروغی؛ متن تاریخی استعفای رضاشاه

درکتاب «خاطرات نصرالله انتظام، شهریور ۱۳۲۰ از دیدگاه دربار» که به‌کوشش محمدرضا عباسی و بهروز طیرانی تهیه‌وتنظیم و درسال ۱۳۷۱ توسط انتشارات سازمان اسنادملی ایران چاپ شده، به‌نقل‌از نصرالله انتظام، دیپلمات و رئیس‌تشریفات دربارپهلوی‌اول، درباره خدمات برجسته نخست‌وزیری فروغی که از ۳ تا ۲۵ شهریور ۱۳۲۰را در بر می‌گیرد، درصفحه۱۶۹نوشته شده است: «[…] ۲- وقتی مساعی‌که برای ابقای‌رضاشاه به‌کار رفت به‌نتیجه‌ای نرسید و قوای شوروی به‌سوی تهران حرکت‌کردند شاه ساعت هفت‌ونیم صبح روز بیست‌وپنجم شهریور فروغی را احضار و از او مشورت کرد که چه باید بکند. فروغی عرض‌کرد گمان‌می‌کند چاره دراین باشد که اعلیحضرت کناره‌گیری فرمایند و سلطنت را به والاحضرت‌ولیعهد تفویض‌کنند.

شاه که خودش هم دراین‌فکر بوده نظر فروغی را پسندید و از او خواست استعفانامه‌ای انشاء‌کند. مسوده‌ای‌که بی‌تأمل درظرف دو دقیقه تهیه‌کرد و بی‌کم‌وکسر به‌تصویب و امضای اعلیحضرت رسید درعالم خود شاهکاری است.

متن استعفانامه: «نظر به این‌که من همه قوای خود را دراین چندساله مصروف امورکشور کرده و ناتوان شده‌ام، حس می‌کنم که اینک وقت آن رسیده که یک‌قوه و بنیه جوان‌تری به‌کارهای کشور که مراقبت‌دائم لازم دارد بپردازد و اسباب‌سعادت و رفاه‌ملت را فراهم‌آورد. بنابراین امرسلطنت را به ولیعهد تفویض‌کردم و از کار کناره نمودم. از امروز که بیست‌وپنجم شهریورماه ۱۳۲۰ است عموم‌ملت از کشوری و لشکری، ولیعهد و جانشین‌قانونی مرا باید به‌سلطنت بشناسند و آن‌چه نسبت به من در پیروی از مصالح کشور می‌کردند نسبت به ایشان بکنند. کاخ‌ مرمر تهران ۲۵شهریورماه ۱۳۲۰.»

نتیجه‌گیری:

محمدعلی فروغی را نمی‌توان برپایه نظریه‌های‌روابط بین‌الملل امروزی که سیاست و امنیت را بدون فرهنگ درنظر دارند، شناخت.

بنابراین، برپایه آنچه از سرگذشت دونسل فرستادگان سیاسی ایران به کنفرانس‌های بین‌المللی چندجانبه پیش‌از تأسیس «جامعه‌ملل» در دوره ارفع‌الدوله و سپس ادامه آن به‌هنگام تأسیس «جامعه‌ملل» که محمدعلی فروغی درآن نقش داشته، اکنون می‌توان دراین گزارش اسنادی – تاریخی که برپایه تاریخ شفاهی دیپلمات‌های آن دوره، به اضافه اسناد جامعه‌ملل و اکنون اندک اسناد آرشیو وزارت امورخارجه ایران به همراه آثار خلق‌شده مکتوب محمدعلی فروغی است؛ به آغاز این راه پژوهشی نظری افکند که آیا می‌توان «صلح ایرانی محمدعلی فروغی» در یکصدسال اخیر را که برپایه زیرساخت استعماری نظریه‌های‌سیاست‌بین‌المللی نبوده، بلکه با شناخت از دخالت‌های استعماری در ایران و جهان مطابقت داشته، دوباره در عصرحاضر مورد بازبینی و شناخت از نو قرار داد؟

آیا اکنون نمی‌توان از این روش پژوهش ایرانی برای ساختارمندسازی دستگاه‌های مربوطه و دانشگاه‌های کشور و درجهت کاربردی شدن تأمین منافع‌ملی استفاده کرد؟

ضمن‌اینکه از دیگر دستاوردهای فروغی که دراین گزارش مورد بهره قرار گرفت، توجه به دیپلماسی فرهنگ‌وهنر باتمرکز بر زبان شعر و نثر سعدی است که در اسناد دیپلماسی پهلوی‌دوم در دهه ۴۰ خورشیدی رسماً از «زبان فارسی» به‌ عنوان «زبان ملی» نام برده شده است. بنابراین، اکنون این ضرورت ایجاب نمی‌کند که ساختار کتاب‌های درسی – دانشگاهی حداقل در حوزه‌های علوم‌سیاسی، روابط‌بین‌الملل و حقوق ‌بین‌الملل و به ‌ویژه مطالعات ‌منطقه‌ای بر مبنای اسناد آرشیوی وزارت امورخارجه و درهمکاری ‌مشترک اسنادی با سایر مراکز بین‌المللی مانند سازمان ‌ملل ‌متحد و مهم‌تر از همه با کشورهای حوزه تمدن ایران فرهنگی فراهم شود؟

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=17821
  • 8 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.