• امروز : پنجشنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 21 November - 2024
::: 3395 ::: 0
0

: آخرین مطالب

دیپلماسی، تخصص دیپلمات‌هاست راه صحیح خنثی نمودن همگرایی اقتدارگرایان جدید | استفن هادلی (ترجمه: رضا جلالی) «پزشکیان» مسوولیت بخشی از اختیاراتش را به نیروهای رقیب واگذار کرده است دولت چهاردهم و ضرورت تغییر حکمرانی فرهنگی | شهرام گیل‌آبادی* مهاجرت، صلح و امنیت پایدار | رسول صادقی* صلح اجتماعی و سیاست انتظامی | بهرام بیات* عصرانه‌ای با طعم شعر فرزندان پوتین | آندره ئی کولز نی کف (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد چرا اسرائیل به ایران حمله نکرد؟! | آیت محمدی (کلهر) احیای داعش و القاعده در منطقه | آیت محمدی (کلهر) رونمایی از بزرگترین شهاب سنگ آهنی در مجموعه برج آزادی رهبران پوپولیست چه میراثی برای کشورشان بر جای می‌گذارند | مانوئل فاتک، کریستوف‌تری بش و مورتیس شولاریک بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی) آسیا بدون هژمون | سوزانا پاتون و هروه لماهیو (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد نکاتی درباره دیدگاه رئیس جمهور در ضرورت انتقال پایتخت | عبدالمحمد زاهدی حرکت به روی یال جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه | مرتضی‌ رحیم‌نواز داستان آشنایی یک شاعر اجازه خلق آثار عاشقانه را نمی‌دهند تو زنده‌ای هنوز و غزل فکر می‌کنی | سمانه نائینی زیبایی کلام در شعر بهمنی | سحر جناتی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد گفتمان صلح و نگاهی به چالش‌های حقوقی در ایران معاصر | محمدرضا ضیایی بیگدلی صلح اجتماعی و مرجعیت رسانه در ایران | ماشاءالله شمس‌الواعظین صلح ایرانی از نگاه محمدعلی فروغی | مریم مهدوی اصل چگونگی کاهش اثرات تنهایی استراتژیک ایران | نصرت الله تاجیک گفتمان صلح و سیاست خارجی | محمدکاظم سجادپور گفتمان صلح و نیروهای مسلح ایران | حسین علایی اقتصاد صلح محور | فرشاد مومنی* نقش آموزش‌عالی در شکل‌گیری گفتمان صلح | مصطفی معین* آخرالزمانی‌های ایرانی و اجماع‌سازی پزشکیان | کیومرث اشتریان* ایران، بحران‌های منطقه‌ای و گفتمان صلح | عبدالامیر نبوی* گفتمان صلح و سیاست همسایگی | ماندانا تیشه‌یار* گفتمان صلح و محیط زیست | محمد درویش* گفتمان صلح و مساله حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران | مهدی ذاکریان* از چرایی تا چگونگی معرفی کتاب «اخوان‌المسلمین» | پیرمحمد ملازهی به نظر می‌رسد که باید شاهد روند خوبی باشیم شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد محمد جواد حق‌شناس: کابینه‌ای با حضور زنان جوانان و اهل تسنن سخنی با آقای رئیس جمهور در مورد چگونگی کاهش اثرات تنهایی استراتژیک ایران | نصرت الله تاجیک* انتخاب کابینه در اتاق‌ شیشه‌ای پیام رهبری به مناسبت برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شریعتی، جلال و دیگران | حمید عزیزیان شریف آباد صحافی سنتی | مجید فیضی‌راد* اگر پزشکیان قشر خاکستری را با خود همراه کند، بازی را برهم می‌زند نگاه مسعود پزشکیان به اقوام امنیتی نیست | علی مفتح آیا اندیشه شریعتی پاسخگوی جامعه امروز است؟ | محمدجواد حق‌شناس* فاصله دره احد و تالار رودکی

2

شریعتی برآیند تجدیدنظرگرایی تشیع معاصر| سید محمد میرناصری

  • کد خبر : 17625
  • 29 خرداد 1403 - 18:44
شریعتی برآیند تجدیدنظرگرایی تشیع معاصر| سید محمد میرناصری
بی‌هیچ اغراق و مبالغه‌ای در مقام سبک خطابه و سخنوری و القای کلام در دل و ذهن مخاطب و شورانگیزی و شوق آفرینی و لحن و آهنگ بیان دردمندانه و پرسوز و گداز، شریعتی یگانه روزگار خود بود. لحن و آهنگ کلام و موسیقی ویژه مندرج در سخن و فراز فرودهای خاص در بیان و کلام، این مرد را از همه خطیبان و سخنوران و زبان آوران روزگارش ممتاز و متمایز می‌ساخت.

پیشگامان تجدید نظرگرایی شیعی در تاریخ معاصر ایران:

از نیمه دوم سلطنت ناصرالدین شاه اشکال گوناگونی از افکار و عقاید تجدید نظرگرایانه در حوزه اندیشه اجتماعی، فرهنگی سیاسی، حقوقی و اقتصادی و به تبع آن جنبه‌هایی از تجدید نظرگرایی در عرصه اندیشه دینی پدیدار گشت. چهره شاخص تجدید نظرگرایی در اندیشه دینی سید جمال الدین اسدآبادی (۱۲۱۷ تا ۱۲۷۵ شمسی) که به طور عمده به عنوان یک سیاست پیشه عملگرا فعالیت می‌کرد، قابل ذکر است. و سپس باید از شیخ هادی نجم آبادی (۱۲۱۰ تا ۱۲۸۰ شمسی) یاد کرد که به لحاظ سلوک عملی و اخلاقی و مرام سیاسی- اجتماعی و از حیث مبانی فکر دینی از پایه‌گذاران مبارزه آرام و اخلاقی با پیرایه‌های اضافه شده بر مجموعه اندیشه و اعتقادات شیعی بود. وی را یکی از مهترین رهبران فکری عصر ناصری و مظفری با رویکرد پیرایه‌زدایی از چهره دیانت و مذهب باید به حساب آورد.

سید محمد طباطبایی سنگلچی (۱۲۲۰تا۱۲۹۹ شمسی) از رهبران مهم مشروطه از حیث سلوک اخلاقی و سیاسی از شاگردان نجم‌آبادی و نیز از مروجان و حامیان مرام و مسلک سیاسی سید جمال الدین اسدی بود.

سید الله موسوی خرقانی (۱۲۱۴ تا ۱۳۱۵ شمسی) از دیگر روحانیون تجدید نظر گرای عهد ناصری تا میانه دهه دوم حکومت رضا شاه می‌باشد که ضمن گرایش جدی به پیرایشگری مذهبی از هواداران انقلاب مشروطه و از رابطین میان تهران و نجف و از معتمدین آخوند خراسانی از یک سو و سران فکری سیاسی مشروطه‌خواهی است.

محمد حسین نایینی (۱۲۳۹ تا ۱۳۱۵ شمسی) در این میان اگرچه به لحاظ مبانی کلامی و اعتقادی و اصول و فروع مذهب امامیه در ادامه طرز فکر سایر علما و فق‌ها سنتی قرار داد اما به جهت اندیشه سیاسی در زمره تجدید نظرگرایان و پیرایشگران فکر دینی به حساب می‌آید و با استناد به متن رساله باقیمانده از وی در دفاع از مشروطیت رژیم سلطنتی و قرار گرفتن رژیم استبدادی در چهارچوب قانون و تشکیل مجلس قانونگذاری و ضدیت با سلطنت استبدادی و تقابل با اندیشه سیاسی- حقوقی- فقهی شیخ فضل الله نوری، سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی و فق‌ها و روحانیون طرفدار مشروطه مشروعه و حمایت آن‌ها از محمدعلی شاه قاجار و سلطنت استبدادی باید وی را از سرآمدان روحانیون تجدید نظرگرا در چارچوب اعتقادات و فقاهت شیعی در نظر گرفت.

محمد حسن شریعت سنگلجی (۱۲۷۱ تا ۱۳۲۲ شمسی) نیز از شاخص‌ترین چهره‌های روحانی در عرصه تجدید نظرگرایی شیعی و متعارض با برداشت‌های معمول روحانیت شیعه در خصوص امامت، توحید، مهدودیت، رجعت شفاعت و محوریت قرآن در برابر بسیاری از روایات بود. بعدها افرادی همانند سید احمد کسروی، علی اکبر حکمی زاده، محمد خالصی زاده، سید ابوالفضل برقعی، حیدرعلی قلمداران، سید مصطفی حسینی طباطبائی، سید صادق تقوی و برخی دیگر در ادامه روند تجدید نظرگرایی مذهبی، منشأ و منبع رشد و گسترش پیرایشگری و عدول از مشهورات و مقبولات کلامی، اعتقادی، مناسکی و مذهب شیعه گردیدند.

تجدید نظرگرایی و پیرایشگری با رویکرد اندیشه دینی و بازخوانی متون اصلی مذهبی در راستای تقابل با وضع موجود بعد از سقوط رضا شاه:
در دوره پانزده‌ساله حکومت و سلطنت آمرانه رضا شاه پهلوی دو جریان فکری مورد فشار و سرکوب و محدودیت شدید و وسیع قرار گرفت. نخست گرایشات سوسیالیستی مارکسیستی و دیگری جریان فکری روحانیت سنت‌گرای مخالف نمودها و نمادهای سبک زندگی و فرهنگ غربی. با خروج رضا شاه از کشور و فروپاشی رژیم پلیسی _ امنیتی وی، شرایط برای فعال شدن هر دو جریان و گرایش مذکور فراهم شد. به موازات فعال شدن این دوجریان، گرایش تجدیدنظرخواهی شیعه‌ستیزانه افرادی همانند سید احمد کسروی و علی اکبر حکمی زاده و بعضی دیگر از روحانیون، این گرایش بر شدت و کثرت فعالیت خود افزود که با عکس العمل جریان فکری روحانیت سنت‌گرا روبرو گردید.

علی اکبر حکمی زاده که خود از روحانیون نسبتا معروف قم بود با نوشتن رساله‌ای به نام «اسرار هزار ساله» علیه اعتقادات کلامی و مقبولات و مشهورات شیعی به رویارویی با جریان روحانیت سنت گرا پرداخت و در پاسخ به این نوشته کتاب «کشف الاسرار» توسط آیت الله خمینی که در آن زمان جوانی ۳۳ساله بود تالیف و منتشر گردید. اما سرنوشت احمد کسروی که از منتقدین سرسخت روحانیت سنت‌گرا و نیز افکار و عقاید شیعی، نحله‌های تصوف و عرفان، بهائیت وبابی‌گری، فلسفه یونان، فیلسوفان مسلمان و شاعران اهل عرفانی همانند حافظ و مولوی و سعدی و عده‌ای دیگر و نیز معارض با احادیث و ادعیه موجود در کتب حدیثی و دعا بود سرانجام با ضاله خوانده شدن بعضی از آثار او و کیفرخواست علیه او توسط دولت وقت به دادگاه کشانده شد و از طرف عده‌ای از فق‌ها مرتد اعلام گردید و در حالی که در محل دادگاه حضور داشت توسط برادران امامی از اعضای فدائیان اسلام به قتل رسید. در این میان هم زمان با فعال شدن جریان فکری مارکسیستی حزب توده گرایش تجدید نظرخواهی با رویکرد روشن‌اندیشی دینی و معتقد به زدودن پیرایه‌ها و آرایه‌های نامطبق با قرائت آنان از اسلام حقیقی، تشیع راستین ومنتقد اندیشه ماتریالیستی و مارکسیستی حزب توده و افکار و عقاید افراطی سید احمد کسروی در بعضی از شهرهای ایران از جمله مشهد شروع به فعالیت کرد. محمد تقی شریعتی (۱۲۸۶ تا ۱۳۶۶شمسی) که خود دانش آموخته دروس متعارف حوزوی و معارف اسلامی و شیعی در مشهد بود با تشکیل و تاسیس کانون نشر حقایق اسلامی و ضمن نیم نگاهی به افکار و عقاید تجدید نظرگرایانه نواندیشانه و اصلاح طلبانه بعضی از پیشگامان دگراندیشی شیعی و همزمان با مرزبندی میان سبک و روش اندیشه‌ای و اعتقادی خود با روحانیت سنتی حرکتی نوین و راه سومی متمایز از چهارچوب ذهنی و فکری روحانیت سنتی و نیز پیرایشگری‌های افراطی امثال احمد کسروی و یا نحوه نگاه شریعت سنگلجی و سید اسد الله خرقانی به موضوعات کلامی و اعتقادی را بنیانگذاری کرد وبا اقدام به تشکیل جلسات تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه و سخنرانی‌های گوناگون پیرامون موضوعات و مقولات دینی و با پرهیز از مباحث مجادله آفرین، حساسیت‌زا و تحریک‌آمیز و با پیروی از مشی ومرام اصلاحگری و نواندیشی دینی و فاصله گرفتن از افزوده‌هایی در لباس دین وآیین‌های الحاقی به مذهب شیوه‌ای نو و ابتکاری را در بسط و نشر حقایق دینی و مذهبی در برابر نسل جوان و نوگرا بنیان گذاشت. محمدتقی شریعتی در کنار گرایش به نواندیشی و پیرایش‌گری مذهبی، به لحاظ سیاسی از معتقدان راه و رسم سیاسی و مبارزاتی محمد مصدق و از طرفداران و مروجان و حامیان وی به حساب می‌آمد. سید محمد طالقانی (۱۲۸۹ تا ۱۳۵۸ شمسی) فرزند سید ابوالحسن طالقانی (از شاگردان میرزا محمد حسن شیرازی و سید اسماعیل صدر و از طرفداران مشروطیت و از همراهان عباس قلی بازرگان تبریزی در تشکیل موسسه بحث و مناظره دینی با مخالفان اسلام) و مهدی بازرگان (۱۲۸۶ تا ۱۳۷۳ شمسی) فرزند عباس قلی بازرگان تبریزی (از تجار و فعالین به نام در تجارت صنعت و کشاورزی و از همراهان سید ابوالحسن طالقانی در فعالیت‌های تبلیغی و مذهبی و امور خیریه و عام المنفعه) هر دو با دو خاستگاه صنفی تحصیلی و خانوادگی متفاوت ولی رشد یافته در دو خانواده روشن اندیش و دارای گرایشات سیاسی اجتماعی جدید از سرآمدان و پیشگامان جریان نواندیشی دینی و اصلاح گرایی فرهنگی، فکری، اعتقادی، اجتماعی و سیاسی بودند. هم مهدی بازرگان و هم سید محمودطالقانی هر دو با یک واسطه از طریق پدرانشان با اندیشه‌های تجدید نظرگرایانه شریعت سنگلجی و علی اکبر حکمی زاده آشنایی داشتند، معذالک از در افتادن در وادی آن اندیشه‌ها خودداری کردند. ولی بر سبک و سیاق و مرام و مسلک و فهم و درک خود مبنی بر پرهیز از بسیاری از پیرایه‌ها و آرایه‌های گوناگون افزوده شده بر مذهب شیعه استوار ماندند و کوشیدند با وامگیری و استمداد از دستاوردهای علمی و عقلی و معارفی زمانه خود قرائت و خوانش متفاوت و دگرگونه‌تری نسبت به قرائت سنتی متعارف و رایج در محافل و مجالس مذهبی ارائه دهند. تمرکز هر دو نواندیش بر قرآن و مستقلات عقلی و روش‌شناسی علوم جدید و معارف عصری و پرهیز از مشهورات و مقبولات و ظنیات و روایات مشکوک الصدور و غیره استوار بود و همین امر سبب جلب و جذب و خوش آیند مذاق و طبع نسل جوان و دانشجو و دانشگاهی و عقول و اذهان پرسشگر گردید. بعدتر این دو در کنار یدالله سحابی (۱۲۸۴ تا ۱۳۸۱شمسی) و سید ابوالفضل موسوی زنجانی (۱۲۷۹ تا ۱۳۷۱شمسی) و سید رضا موسوی زنجانی (۱۲۸۱ تا ۱۳۶۲شمسی) دو برادر مجتهد و فقیه و طرفدار محمد مصدق و از مخالفین و معارضین نرم و معتدل رژیم پهلوی به فعالیت‌های سیاسی، فرهنگی و مذهبی خود بعد جدیدی افزودند و از چهره‌های اثرگذار و مرجع نواندیشی دینی گردیدند. در همین راستا محمد نخشب (۱۳۰۲ تا ۱۳۵۵ شمسی) به عنوان یکی از پیشگامان در حلقه نواندیشی متمرکز بر کارکرد دین در سیاست و مبارزه سیاسی و با قرائتی متعارض با دیگران قابل توجه و یاد کرداست. اگر افرادی همانند مهدی بازرگان و یدالله صحابی در نظرورزی و اندیشه وری مذهبی خود معتقد به قرائتی از لیبرال دموکراسی به عنوان آمال سیاسی خود بودند محمد نخشب از فعالین سیاسی طرفدار محمد مصدق، طرفدار مشی مبارزاتی مبتنی بر اعتقادات شیعی و سوسیالیسم غیر ماتریالیستی و دموکراسی خواهی بود لذا وی در کنار بعضی از همفکران مذهبی خود از جمله جلال الدین آشتیانی (۱۳۰۳ تا ۱۳۹۴شمسی) فرزند میرزا مهدی آشتیانی اقدام به تشکیل جریانی به نام نهضت خداپرستان سوسیالیست یا به عبارتی سوسیالیست‌های خداپرست می‌نماید. این تشکل با اعتقاد به اصل توحید در اندیشه و عمل و عدالت اجتماعی، ایمان و اعتقاد مذهبی، عقیده به ملیت، دموکراسی، آزادی، برابری و اهمیت منابع درجه اول دینی مثل قرآن در فهم و تحلیل موضوعات و مسائل انسانی، اخلاقی و اجتماعی و فاصله‌گیری از نوع فهم و درک روحانیت درباره اسلام و تشیع تلاش کرد در زمان خود و در مسیر مبارزه و کنش سیاسی، نقش دین در جامعه و سیاست را برجسته و دارای کارکرد عنوان کند.

  • علی شریعتی برآیند نزدیک به ۸۰ سال تجدید نظرگرایی دینی در ایران:

شریعتی در زمانه‌ای پا به هستی گذاشت که تقلاها و کوشش‌های تجدید نظرگرایان دینی و مبارزان فکری سیاسی عهد مشروطه در پی‌افکنی نظام سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مطلوب خود به ناکامی و بی‌نتیجگی رسیده بودند و با روی کار آمدن سلطنت آمرانه و خودکامه رضا شاهی برخی از آنان دل به تجدد آمرانه سپرده و برخی دیگر دلبسته تعبیر و تفسیری پیرایشگرانه از مذهب و معتقدات مرسوم و جاری شده بودند و با برپایی مجالس و محافل مختلف به زعم خود درصدد اصلاح اندیشه دینی و زدودن و کاستن از پیرایه‌ها و آرایه‌های گوناگون الحاقی به مذهب و انکار عقاید و رسوم دینی و مذهبی متعارف جامعه بودند. حوادث و رویدادها پس از برکناری رضا شاه از قدرت و نیز تحولات سال‌های پایانی دهه ۲۰ و ۲ سال آغاز دهه ۳۰ و شکست دولت ملی محمد مصدق و گسترش نومیدی و احساس شکست در استقرار دولت ملی مبتنی بر اصول آزادی و دموکراسی و قانون اساسی و ناتوانی بعضی گرایش‌های نوپدید و ایدئولوژی‌های سیاسی مدعی طرح نو برای حل مشکلات کشور به گونه‌ای رقم خورد که گویا به جز ارائه قرائتی انقلابی و سیاسی از اسلام راه دیگری وجود ندارد لذا تنها راه نجات کشور از سیطره نظام استبدادی و استعماری و تفسیری جدید از اسلام و تشیع و فرهنگ شیعی و تجدید نظرگرایی اسلامی و بنیادین در قلمرو انواع مقوله‌های کلامی و اعتقادی وفقهی می‌باشد. شکست انقلاب مشروطه و جنبش ملی‌گرایی مصدق، ناهمگونی اندیشه مارکسیستی حزب توده با شرایط فرهنگی سیاسی جامعه و از همه مهمتر فقدان نظریه سیاسی و حکومتی در بدنه اصلی روحانیت و ناتوانی جریانات سیاسی وابسته به محمد مصدق در رویارویی با نظام سیاسی مستقر، همگی از علل و اسباب شکل‌گیری نوعی بن بست و انسداد و بلاتکلیفی در میان نخبگان ناراضی از وضع موجود شده بود. حوادث پس از اصلاحات ارضی و انقلاب موسوم به انقلاب سفید شاه و ملت و سرکوب قیام ۱۵ خرداد، تبعید آیت الله خمینی از کشور و گسترش موج بازداشت‌ها و دستگیری‌ها و محاکمات در دادگاه نظامی و زندانی کردن معترضان و ناراضیان به دو قطبی شدن جامعه و پدید آمدن نوعی تضاد آشتی ناپذیر میان ناراضیان با سیستم سیاسی حاکم منجر گردیده بود. جماعتی از فعالین سیاسی ملی‌گرا و ملی مذهبی و طرفداران اندیشه سوسیالیستی وبخش‌هایی از روحانیون طرفدار آیت الله خمینی در یک کشمکش نابرابر و مبارزه‌ای سخت و پرهزینه در یک سو و دستگاه قدرتمند و چیره حکمرانی استبدادی از سوی دیگر در صحنه شطرنج سیاست رودرروی یکدیگر قرار گرفته بودند و اقشار و اصناف مختلف مردم در میانه این وضعیت حیران و سرگردان گرفتار امور جاری و روزمره خود بی‌هیچ چشم امیدی به بهبودی شرایط به زندگی معمول خود ادامه می‌دادند با این همه در زیر پوست چنین جامعه‌ای و چنین شرایطی اتفاقاتی در حال رقم خوردن بود که به طور معمول برای بسیاری از آگاهان و فعالین عرصه سیاست قابل حس و درک نبود. در این اوضاع و احوال بود که نطفه اولیه اندیشه اسلام انقلابی و اسلام سیاسی در حال شکل گرفتن بود در سال ۱۳۴۶ در حالی که محمدرضا پهلوی و دربار و هواداران وی خود را برای برگزاری جشن‌های تاجگذاری آماده می‌کردند آیت الله خمینی در نجف و علی شریعتی در مشهد و سپس تهران خود را برای ارائه تزهای اسلام سیاسی و انقلابی آماده می‌کردند. این تزها از یک سو در جهت نوعی انقلاب فکری اعتقادی و بینشی در میان نسل جوان و دانشجو و دانشگاهی و بعضی از اقشار دیگر جامعه و از سوی دیگر نوعی انقلاب فقهی و کلامی در میان بدنه روحانیت و نیز اصناف و اقشار بازاری و غیر بازاری طرفدار آیت الله خمینی به حساب می‌آمد. اما با توجه به واقعیت‌های اجتماعی آن روزگار تحقق انقلاب فقهی و کلامی در صحنه عمل سیاسی موکول به اجرایی و عملی شدن انقلاب فکری، بینشی و اعتقادی در میان تحصیلگران و نسل جوان و دانشگاهی بود. علی شریعتی آغازگر چنین انقلاب فکری بینشی و نگرشی در مشهد به حساب می‌آمد اما محیط خاص و محدود آن شهرستان نمی‌توانست ظرف چنین انقلابی باشد. لذا تهران با توجه به ویژگی‌های خاص خود بستر و محیط مناسب و موثری جهت اجرایی شدن ان پروژه و حسینیه ارشاد مکانی برای عملی کردن پروژه مذکور به حساب می‌آمد. همه مبارزات دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی از طرف انواع جریانات فکری عقیدتی و حجم انبوهی از تولیدات نظری و مرامی و مسلکی و اشکال گوناگون آثار مذهبی در قالب سخنرانی و کتاب ونشریه و برگزاری جلسات مختلف حزبی و سازمانی و تشکیلاتی و…راه اندازی سازمانهای مبارزاتی چریکی و مطرح شدن گونه‌های مختلف تزها و ایده‌های جنگ مسلحانه و چریکی شهری وروستایی و سایر اقدامات فرهنگی و سیاسی و مدنی از طرف افراد و تشکل‌های سیاسی جدید وغیره منجربه هیچگونه گشایش ویانرمش وتجدیدنظر از طرف رژیم استبدادی و خودکامه جهت تغییر در نحوه حکمرانی و جلب مشارکت ناراضیان و معارضان نشده بود. در چنین شرایطی علی شریعتی با توجه به مجموعه ویژگی‌های روحی روانی و اخلاقی و نیز کوله باری از تجربیات سیاسی در داخل و خارج از کشور و با الهام گرفتن از انواع مبارزات آزادی بخش در کشورهای دیگر وهاشکال مختلف مطالعات در حوزه‌های علوم انسانی و معارف دینی و مهارت فوق العاده در خطابه و سخنوری و از همه مهمتر برخوردداری از ادبیات و واژگان و تعابیر سرشار از احساس و شور و شوق و برانگیزانندگی و نوآوری همانند ستاره‌ای درخشان و پرفروغ و تابان در سپهر غبار گرفته و اندوه زده و تیره و تاریک اواخر دهه ۴۰ شمسی ظهور می‌کند و طی حدود ۳ تا ۴ سال در حسینیه ارشاد مصداق این شعر حافظ می‌گردد که گفت:
ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را رفیق و مونس شد
خیال آب خضر بست و جام اسکندر
به جرعه نوشی سلطان ابولفوارس شد
کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی‌خبر افتاد و عقل بی‌حس شد

بی‌هیچ اغراق و مبالغه‌ای در مقام سبک خطابه و سخنوری و القای کلام در دل و ذهن مخاطب و شورانگیزی و شوق آفرینی و لحن و آهنگ بیان دردمندانه و پرسوز و گداز، شریعتی یگانه روزگار خود بود. لحن و آهنگ کلام و موسیقی ویژه مندرج در سخن و فراز فرودهای خاص در بیان و کلام، این مرد را از همه خطیبان و سخنوران و زبان آوران روزگارش ممتاز و متمایز می‌ساخت. همتراز او در این سبک از سخنوری با اندکی تسامح از محمد تقی فلسفی و بعضی از خطبای روحانی، و با شباهتی نسبی از مرتضی مطهری می‌توان نام برد. اگرچه به لحاظ محتوا و مضمون قیاس سخنان او با دیگران نوعی قیاس مع الفارق است. سخنان فلسفی و مطهری و بعضی دیگر فاقد عناصر روح برانگیزانندگی و شورآفرینی و حماسه گرایی و حرکت بخشی بود و نوعاً جنبه معارفی و تعلیمی و منطق گرایی فرهنگی داشت در حالی که خطابه‌های علی شریعتی هم به لحاظ محتوا و مضمون و ماده و معنا و هم به جهت فرم وصورت مصداق آتش به جان پروانه افکندن بود. علی شریعتی به گونه‌ای به بازگویی و باز تعریف مفاهیم و موضوعات دینی و شخصیت‌های درجه اول صدر اسلام و انواع مباحث اسلامی و شیعی و رویدادها و حوادث دوران پیامبر و امام علی و فاطمه بنت رسول و حسین بن علی و قیام کربلا و حادثه عاشورا و بسیاری موضوعات دیگر می‌پرداخت که آنگونه تصویرسازی‌ها و توصیفگری‌ها و نمادآفرینی‌ها و اسطوره‌پردازی‌ها و و تشریح موضوعات و مقولات گوناگون تا آن روزگار اموری تازه و نو و بدیع و در مواردی بدعت و حتی شگفت‌آور و حیرت‌آمیز و در مواردی غریب و دور از ذهن و نامأنوس می‌نمود به عبارت دیگر اسلام و تشییع و شخصیت‌های که او معرفی می‌کرد و توحید و نبوت و امامت و عدل و انتظار و مهدویت و کربلا و عاشورایی که او توصیف و تشریح می‌کرد وپیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین و زینب و سقیفه و غصب خلافت و خانه نشینی علی و دوران حکومت و خلافت و جنگ‌های او با ناکثین و قاسطین و مارقین و مظلومیت علی و نحوه شهادت و سایر موضوعاتی که وی از آن‌ها سخن می‌گفت همگی در قالب عبارات و واژگانو تعابیری بود که برای شنونده آن روزگار ناشنیده و نااندیشیده و تازه به نظر می‌رسید. او روح تازه‌ای بود که در کالبد جامعه افسرده و خسته آن روزگار دمیده می‌شد و جان‌های افسرده ودل‌های اندوه زده و ذهن‌های پریشان و دیدگان نگران جمع کثیر مردمان زمانه را حیاتی نو و امیدی فراوان می‌بخشید.

  • ابعاد شخصیتی، منشی و اخلاقی علی شریعتی:

علی شریعتی چندویژگی برجسته و ممتاز داشت:
• او یک انقلابی تمام عیار بود، ناآرام و پر انرژی و بی‌قرار.
• او یک روشنفکر ملی و مذهبی با تمام ویژگی‌های که خودش از روشنفکر و خصلت و خوی روشنفکری اصیل تعریف می‌کرد.
• او یک خطیب و سخنران و یک سخنور بسیار زبردست و چیره دست و مسلط به فنون سخنوری و مسحورسازی مخاطب و شنونده بود، در تاریخ معاصر ایران کمتر فردی از حیث تسلط به فنون فصاحت و بلاغت و تاثیرگذاری و شورآفرینی و احساس برانگیزی به پای او می‌رسد.
• او یک نویسنده بسیار توانا در انتقال افکار و ایده‌های خود بود.
• او یک اندیشمند خلاق، نکته‌سنج و مسئله‌دان در حوزه فکر دینی، تاریخ اسلام تاریخ تمدن و مطلع از مکتب‌ها و جنبش‌های سیاسی بود و نسبت به نیازهای عصر خود آگاهی لازم رادارابود.
• او هوشی سرشار و حافظه قوی و ذهنی فعال و قدرت یادآوری و تجزیه تحلیل بسیار دقیق و قوی داشت.
• او به لحاظ خصوصیات روحی و اخلاقی بسیار با صداقت، وارسته، عاشق، آرمانخواه، شجاع با انرژی فراوان و شور و هیجان و امید بسیار بود.
• او در متن اندیشه و ذهن و عاطفه دچار انواع تعارضات، تضادها و تناقضات و نیز رسوبات و رگه‌های غلیظ ایدئالیسم و رمانتیسیسم ویوتوپیاییسم و رویاپردازی بود.

در تاریخ معاصر ایران مردمان بزرگی از حیث عظمت فکری و فلسفی و دانش‌های گوناگون و ابعاد مبارزاتی و سیاسی و انقلابی و اخلاقی پرورش و ظهور وروز یافته‌اند اما انسانی با این ویژگی‌های برجسته و منحصر به فرد در میان تحصیل کرده‌های دانشگاهی یا حوزوی و بسیاری رجال علمی فرهنگی مذهبی و سیاسی کسی هم‌تراز او را نمی‌توان یافت مهمترین ویژگی او در این میان این بود که می‌کوشید یک تنه و با سرعت و شتاب و به کمک حجم انبوه اطلاعات و آگاهی‌ها در حوزه‌های مختلف معارفی و دانش تاریخی، اجتماعی و انسانی و قدرت بالای نطق و خطابه و نویسندگی و تألیف و ترجمه، سازمان پیچیده و در هم تنیده فرهنگ و جامعه و سیاست را دگرگون کند و عقاید و افکار و عادات و پندارها و عادات و آداب و رسوم و سنن و خلقیات سنتی و مذهبی را متحول سازد در حالی که در این پیکار و کوشش سخت و طاقت فرسا با چهار مانع بزرگ شامل:
• جریان روشنفکری غیر مذهبی و یا ضد مذهبی
• روحانیت سنت‌گرا و پرنفوذ و محافظه کار
• بدنه اجتماعی فاقد سواد و مطالعه کافی
• نظام سیاسی خودکامه، استبدادی سرکوبگر و به شدت غربگرا و وابسته به نظام سرمایه‌داری جهانی روبرو بود. همه سلاح و ابزار کار وی در این پیکار سخت و در جهت اجرا و تحقق پروژه بیدارگری، احیاگری، نوگرایی، بازسازی فکری و عقیدتی و اخلاقی و تجدید نظرگرایی منطبق با مسلمات و قطعیات و یقینات مذهبی صرفاً قدرت زبان و خطابه و توان قلم و نویسندگی و انرژی روانی بسیار زیاد و پشتکار و امید و ایمان به راه و هدف وی بود. بااین همه وی از حدود سال‌های ۴۴ تا ۵۱ چه در مشهد و چه در تهران و چه در دانشگاه‌های مختلف کشور و حسینیه ارشاد و کلاس‌های درس و برخی مساجد و مجالس توانست حجم وسیع و عظیمی از انواع آثار خطابی یا قلمی را به جمعیت‌های مختلفی از جوانان و دانشجویان و دانشگاهیان و اهالی سیاست و اقشاری از کارمندان و معلمین و دبیران منتقل کند و در برابر امواج نقدها وردیه‌ها و نسبت‌ها واتهامات و تحریفگری‌ها و ناسزاگویی‌ها و دروغ پراکنی‌ها و کارشکنی‌ها وتهدیدات و آزار و اذیت‌های گوناگون مقاومت ورزد و سرانجام در حالی که تنها چهل بهار از عمر او سپری شده بود و هنوز از طراوت و انرژی جوانی و سرزندگی و شادابی برخوردار بود و امید به اجرای پروژه عظیم بیدارگری و احیاگری و بازسازی فکر دینی در او موج می‌زد ناگهان با تعطیل شدن حسینیه ارشاد توسط ساواک و تحریک گسترده بخشی از روحانیت سنتی محکوم به حذف ازصحنه سخنوری و خطابه و با اقدام دستگاه ساواک برای دستگیری و بازداشت او مجبور به اختفا و سپس با دستگیری پدرش ناچار به تسلیم و معرفی کردن خود به ساواک و سپس به مدت ۱۸ ماه زندانی گردید. پس از تحمل آزارهای شدید روحی روانی در زندان و آزاد شدن در روزهای پایانی سال ۱۳۵۳ با روحی خسته و جسم فرسوده و امیدی بر باد رفته به مدت حدود دو سال محکوم به عزلت و انزوای در خانه و تحت مراقبت ماموران امنیتی رژیم قرار گرفت و دور از هرگونه ارتباطی با دیگران دوران تلخ و توان فرسایی را سپری کرد وی در حالی که همه امیدهایش برای تحقق آرمانش را در ایران از دست داده و در برابر سیستم سیاسی سرکوبگر و استبدادی مغلوب و مقهور شده بوددر زمستان سال ۱۳۵۵ تصمیم به خروج از سرزمین رویاها و آرزوهایش می‌گیرد و در ۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۵۶ با هدف ادامه مبارزه و اجرای پروژه فکری خود در خارج از کشور از ایران می‌گریزد و در ۲۹ خرداد همان سال در لندن در اثر سکته قلبی جان به جان آفرین تسلیم می‌کند.

• رئوس اساسی اندیشه‌های علی شریعتی:
• تبدیل اسلام به مثابه فرهنگ به اسلام به مثابه ایدئولوژی
• پیگیری و تحقق پروتستانیستم اسلامی و مذهبی
• تبدیل تشیع صفوی به تشیع علوی و تشیع سرخ و انقلابی و تشیع جهاد و شهادت
• تبدیل اسلام آخوندی و اسلام روحانیت به اسلام روشنفکری و بدون آخوند
• استقرار دمکراسی هدایت شده و ارشادگر به جای دموکراسی غربی
• استقرار نظام اقتصادی اجتماعی سوسیالیستی بر پایه توحید و خداپرستی به جای نظام اقتصادی اجتماعی کاپیتالیستی و کمونیستی
• تلاش جهت بازگشت به خویش و استخراج منابع اصیل فرهنگی مذهبی و ملی خود به جای غرب زدگی و مدرنیسم و خودباختگی
• لزوم نقد اساسی سازنده وصادقانه سنت و مدرنیته و گزینش جنبه‌ها و ابعاد مثبت و مفید و مطلوب آن دو
• لزوم مبارزه با استعمار خارجی و استبداد و استکمار داخلی
• تحلیل و تبیین تحولات تاریخ و جامعه بر پایه اصل تضاد دیالکتیکی وتضاد طبقاتی و اعتقاد به جامعه بی‌طبقه توحیدی
• نقد و رد جریان روشنفکری غرب زده ویاطرفدارمارکسیسم واصالت دادن به روشنفکرمتعهدومسوول ملی ومذهبی
• تلاش جهت استقرار نظام سیاسی مبتنی بر رهبری روشنفکر مذهبی و ملی به جای نظام سیاسی مبتنی بر اراده صنف روحانیت و حکومت فق‌ها و روحانیون
• شرک‌آمیز دانستن نظام سیاسی استبدادی و خودکامه
• اعتقاد به اصل انتظار و ظهور موعود به مفهوم آمادگی دائم جهت مبارزه بسط عدالت و آزادی و برابری و اعتراض پیوسته نسبت به شرایط نامناسب و نامطلوب موجود و رسیدن به مدینه آرمانی و جامعه ایده‌آل وکمال مطلوب.
• اصالت دادن به هجرت و جهاد و شهادت و ایثار برای رسیدن و برقراری جامعه بی‌طبقه توحیدی. ازشرح و توضیح سرفصل‌های مذکور جهت پرهیز از طولانی شدن مقاله خودداری می‌شود ولی باید توضیح داد پروژه فکری علی شریعتی با عنایت به عمر کوتاه او از جهاتی شکست خورد و از جهات دیگر از خلال اراده روحانیت به پیروزی رسید. اگر چه این پیروزی درتناقض آشکار با نظریه اومبنی برمخالفت باحکومت ورهبری سیاسی روحانیت بود. او زنده نماند تا تبدیل اسلام و تشیع صرف فرهنگی را به یک ایدئولوژی و مکتب سیاسی و تبدیل اسلام سنتی به اسلام انقلابی و سیاسی را شاهد باشد. همچنین ایده نظام سیاسی مبتنی بر دموکراسی هدایت شده و ارشادگر و در واقع نظام سیاسی مبتنی بر نظریه امت و امامت در ایران پس از انقلاب اجرایی گردید. ایده بازگشت به خویشتن و مبارزه با غرب وغرب زدگی و مدرنیسم و نقد و رد مدرنیته وروشنفکری غرب زده و مبانی فلسفی لیبرالیسم و اومانیسم و دموکراسی غربی و نظام سرمایه‌داری و غیره و مبارزه با استعمار و امپریالیسم غرب تحت عنوان استکبارستیزی و اصالت و اعتبار بخشیدن به جهاد و شهادت وایثارو تاکید بر اهمیت و اعتبار سنت و بازگشت به منابع و مواد فرهنگی شیعی از جمله اجزای پروژه فکری و نظری علی شریعتی بود که البته با سبک و سیاق و نوع خوانش و تفسیر و تعبیر نظام سیاسی بعد از انقلاب مورد توجه و پیگیری و اجرا قرار گرفت. صرف نظر از انواع نقدها و ردیه‌ها بر اجزا و ابعادی از این پروژه که توسط افراد مختلف روحانی و غیر روحانی در زمان حیات و پس از مرگ علی شریعتی مطرح گردید برداشت‌های افراطی و فرقه گرایانه برخی از جریانات همانند گروه فرقان از پروژه فکری اوسبب گردید که شریعتی به عنوان یک روشنفکر مذهبی با تمایلات انقلابی به تدریج ازصحنه فکر و ذهن و نظر حکومتگران از یک سو و با وقوع انواع تحولات در جامعه و نوع عملکرد نظام سیاسی حاکم، از عرصه اذهان عمومی وبطور خاص جوانان و دانشجویان و تحصیل کرده‌ها و بسیاری از اقشار و اصناف دیگر حذف گردد و اندیشمند و صاحب نظر و روشنفکری پرجوش و خروش و موج آفرین که روزگاری مرجع فکری بزرگی برای بسیاری بود از افق دید و نگاه جامعه محو شودوبه لحاظ مرجعیت نظری و فکری به تاریخ بپیوندد. درباره او از زبان خواجه شمس الدین محمد حافظ در سوک ممدوح مقتولش (شیخ شاه ابوااسحاق اینجوی) باید گفت راستی خاتم فیروزه بو اسحاقی… خوش درخشید ولی دولت مستاجل بود.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=17625
  • 115 بازدید

نوشته ‎های مشابه

31خرداد
شریعتی، جلال و دیگران | حمید عزیزیان شریف آباد
معرفی و نقد کتاب؛ «تاملی در مدرنیته ایرانی»

شریعتی، جلال و دیگران | حمید عزیزیان شریف آباد

31خرداد
آیا اندیشه شریعتی پاسخگوی جامعه امروز است؟ | محمدجواد حق‌شناس*
گزارش نشست «نیاز جامعه امروز به گفتمان شریعتی»:

آیا اندیشه شریعتی پاسخگوی جامعه امروز است؟ | محمدجواد حق‌شناس*

31خرداد
فاصله دره احد و تالار رودکی
یادداشتی منتشر نشده از دکتر علی شریعتی

فاصله دره احد و تالار رودکی

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.