بارها شاهد انتشار خبرهای دروغ فوت افراد مشهور توسط رسانه ها بوده ایم؛ اخباری که ساعتی بعد تکذیب شده اند. دلایل انتشار اینگونه شایعات توسط رسانه ها از منظر جامعه شناسی رسانه ها بسیار اهمیت دارد. درباره دلایل انتشار شایعه مرگ چهره ها و افراد مشهور می توان چندین فرضیه را مطرح نمود:
فرضیه خطا: بر اساس این فرضیه، سو برداشت و اطلاعات ناقص، عامل انتشار خبر نادرست و شایعه فوت افراد مشهور است. نمونه تاریخی این خطا به شایعه مرگ آلفرد نوبل مربوط می شود؛ زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامهها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است.
فرضیه رسانه زرد: با اقتباس از عبارت نشریات زرد و روزنامه نگاری زرد(Yellow Journalism) می توان از «رسانه زرد» هم سخنان راند. رسانه هایی که برای بالا بردن جذب مخاطب و منافع شخصی خود، به دروغ اقدام به انتشار خبر مرگ افراد مشهور می کنند.
فرضیه تبانی: این فرضیه این احتمال را مطرح می کند که فرد مشهور در انتشار خبر دروغ مرگ خود با رسانه خاصی تبانی کرده است. نتیجه ای که از این خبر دروغ و تکذبیه آن رقم می خورد هم به نفع رسانه منتشر کننده و هم فرد مشهور است. در این حالت، میزان مراجعه به صفحه مجازی فرد مشهور افزایش قابل توجهی می کند و فرصتی برای او فراهم می شود که زندگی و آثارش دوباره مورد توجه قرار گیرد.
فرضیه تبانی به نقش واسطه گرها در مدیریت حضور سلبریتیها در عرصه عمومی و رسانهای اشاره دارد. سلبریتیها بدون حضور و نقش آفرینی این واسطهگرها به شهرت دست نمییابند. واسطهگرها عموما رسانههای جمعی، موسسات فیلم سازی، شبکههای اجتماعی، موسسات تبلیغاتی و انتشاراتی، بازاریابها، موسسههای تجاری، عکاسیها، باشگاههای بدنسازی، صنعت مد و مدیر برنامهها هستند. این واسطه گرها گاهی برای افزایش میزان توجه به سلبریتی خاص، سناریوهایی درباره آنها اجرا می کنند و شایعه مرگ نیز در همین راستا قابل توجیه است.
فرضیه خبرسازی و کنترل اجتماعی: بر اساس این فرضیه، انتشار خبر مرگ افراد مشهور، ایجاد موج کاذب خبری برای کاهش اثرات دیگر خبرهای واقعی جامعه است. شیوه ای که از آن می توان به «خبرسازی برای کنترل اجتماعی» تعبیر نمود.
وقتی احتمال می رود حساسیت اجتماعی به خبرهای ناکارآمدی مانند فساد و اختلاس در جامعه به حدی بالا رود که جرقه ای برای شروع اعتراض ها باشد، در این زمان، انتشار خبرهای کذب مانند خبر مرگ افراد مشهور که به زودی تکذیب می شود افکار عمومی را به کما می برد. تخدیر خبر کذب برای مدتی کوتاه جامعه را به خلسه می برد. در این شرایط افکار عمومی چند تکه می شود و تمرکز و توجه خود را به اخبار واقعی از دست می دهد.
پدیده «خبرسازی برای کنترل اجتماعی» فقط اختصاص به شایعه مرگ افراد مشهور ندارد، بلکه این پدیده به همه کنش و واکنش هایی مربوط می شود که هدف از آنها ایجاد خبر، جنجال خبری و موج های خبری کنترل شده برای «تکه تکه کردن توجه افکار عمومی» و کاهش حساسیت به خبرهایی است که می تواند جرقه اعتراض های گسترده باشد.
در هر حال شایعه مرگ افراد مشهور، فرصتی برای طراحان شایعه است که آنها را در رسیدن به منافع نامشروع خود یاری می رساند. منافعی که بیشتر در تضاد با منافع جامعه قرار دارد. این شایعه ها در عصر فضای مجازی، خالق «موج تخدیری» و «خلسه های اجتماعی» هستند که دردهای اجتماعی را مخفی نگه می دارند.
به ندرت این نوع شایعات می تواند نقش «سیلی آگاهی بخشی» در صورت افراد مشهوری چون آلفرد نوبل باشد که پس از مشاهده تیتر خبر مرگ خود در روزنامه ها که او را دلال مرگ و مخترع مرگآورترین سلاح بشری یعنی دینامیت لقب داده بودند به خود بیاید و پایان داستان زندگی خود را با تعیین جایزه برای فعالان «علم و صلح» پررنگ کند!