در شرایطی که دامنههای بحران در منطقه پس از وقوع عملیات توفان الاقصی هر روز در حال زبانه کشیدن است، دورنمای آینده این منطقه را بدون توجه به نقشآفرینی و حضور فلسطینیان، یهودیان و مسیحیان نمیتوان ترسیم کرد. آیندهای که در آن با استفاده از نظرات همه طرفها، نقشه راهی به سمت زندگی بهتر و دوری از خشونت محقق میشود.
طیفهای افراطی در دو سوی این معادله وجود دارد که تحرکات آنها زمینهساز عمیقتر شدن بحران میشود. تندروهایی که از مرگ و نابودی طرف رودررو و رستگاری جبهه خودی سخن میگویند. اما به چنین به نظر میرسد که مسیر اصلاح از میانه میگذرد. میانهای که در آن حق حیات و زیست انسانی هم برای یهودیان و هم برای مسلمانان و آوارگان فلسطینی و دیگر ساکنان این سرزمین فراهم شده باشد. برای دستیابی به این راهحل میانه افراد مصلح، عاقبتاندیش و میانهرو باید امور را به دست بگیرند و زمینه را برای یک همهپرسی یا رفراندم با مشارکت همه طرفها فراهم کنند.
باید به یاد بیاوریم که وجود بحران در این منطقه یک رخداد امروزی و تازه نیست، بلکه ریشه در گذشتههای دور و دوران کهن دارد. از دورههای پیشاتاریخی تا دوران مهاجرت قوم یهود از صحرای سینا، حمله بختالنصر و… تا بحث جنگهای صلیبی در دوران قرون وسطی که بیش از ۱۰۰ سال به دراز کشیده بود. همچنین رخدادهای برآمده از جنگ جهانی اول، فروپاشی عثمانی و جنگ جهانی دوم و مشکلات یهودیان در اروپا و مساله میلیونهاآواره فلسطینی که پس از پایان جنگ دوم جهانی و پدیدار شدن دولت یهودینشین اسراییل رخ نمود، از جمله این مناقشات ریشهای است. پس از جنگ جهانی دوم بود که غرب به این نتیجه رسید که یهودیان از اروپا به سمت سرزمین فلسطین منتقل شوند. همه این رخدادها نشان میدهد که معادلات مرتبط با این سرزمین، موضوعی امروزی نیست و ریشه در گذشتههای دور دارد. بنابراین برای تحلیل این مناقشه باید نگاهی تاریخی به رخدادهای منطقهای و جهانی نیز داشته باشد. راهبردهای ارایه شده هم نیازمند اشراف کامل همراه با تحلیلی عمیق و چند سویه است.
مساله این است که تا چه زمانی میتوان بر اساس مشکلات کهن و بیتوجه به مشکلات آینده شاهد تداوم خونریزی، تداوم خشونت و کشتار غیرنظامیان به خصوص زنان و کودکان بود؟
تا چه زمانی باید این فجایع بزرگ را تحمل کرد و دم برنیاورد؟
چه رخدادهایی که بر اثر خشونت ارتش اشغالگر قدس علیه زنان و مردان و کودکان و بیماران فلسطینی رخ داده و چه رفتارهایی که بر اثر حمله حماس یا دیگر گروههای مسلح فلسطینی به مناطقی از اسراییل صورت گرفته ودر پیش چشم جهانیان تصویرسازی شده است؟
به نظر میرسد برخی انگارهها و ذهنیتهای تاریخی وجود دارند که در دو طرف باعث ریشهدار شدن بحران در میان نسلهای مختلف شده است. نفرت و کینهای که سینه به سینه منتقل میشود. هزاران نفر از هر دو طرف کشته شدهاند و اعمال خشونت افسار گسیخته از سوی هر دو طرف بر شدت آتش دشمنی و جنگ افزوده است.
ما به عنوان اجتماع انسانی، ناظر و مشاهدهگر وقتی به این مناقشه نگاه میکنیم در کدام سوی تاریخ باید بایستیم؟ آیا از تداوم و گسترش خشونت و نژادپرستی و حذف طرف مقابل باید دفاع کنیم؟ و چشم بر خشونت و کینه توزی طرف خودی ببندیم؟ یا تلاش کنیم صلح و دوستی، مدارا و تفاهم را ترویج کنیم؟ آیا نباید به سمت پایان جنگ و مناقشه و کشتار حرکت کنیم یا به سوی صلح و رفراندوم و تفاهم گامی هرچند کوچک برداریم؟ بدون تردید اکثریت انسانها در جهان معتقد به صلح و پایان جنگ هستند. اما در ادامه باید دید با عبور از حرف آیا در عمل هم تلاشی برای پایان دادن به خشونت انجام شده است؟
ایران سالهاست که تلاش میکند راهحلی برای پایان دادن به مناقشه ارائه کند. جمهوری اسلامی سالهاست که ایده دفاع از مظلوم را مطرح کرده و در فضای راهبردی هم مساله رفراندوم را برای حل مناقشه ارایه میکند. در دولت اصلاحات بود که برای نخستین بار این راهحل مطرح شد و رهبر انقلاب هم آن را تایید و مطرح کردند. این رویکرد به نظرم بهترین شاخص برای حل هر نوع مشکلی است. دولت به ویژه وزارت امورخارجه باید دیپلماسی خود را با محوریت این ایده دنبال کند، همه احزاب، گروهها و طرفها باید آن را قبول کرده و هر برنامه دیگری جز این راهبرد را کنار بگذارند.
ایران علیالقاعده و ازمنظر اخلاقی و نگاه مبتنی بر و اقعیت نمیتواند بحث مظلومیت مردم فلسطین را مطرح کند، اما به موضوع چند میلیون یهودی ساکن در سرزمینهای اشغالی بیتوجهی کند. بخش قابل توجهی از این یهودیان در این سرزمین زاییده شدهاند و متعلق به این سرزمین هستند. راهحل ارائه شده توسط ایران باید همه گروهها، قومیتها، مذاهب و… را دربر بگیرد و اجازه ندهد خشونتطلبی علیه یهودیان هم رواج پیدا کند.
موضوع رفراندوم و حرکت به سمتی که در آن هم فلسطینیان و هم یهودیان حضور دارند، به سمت وسوی آشتی و صلح سوق میدهند و قبل از این در پیمان اسلو تلاش شد تا ایده دو کشوری اجرایی شود که در کمال تاسف اسراییل و بخش خشونتطلب این رژیم این ایده را عقیم ساخت. همه باید تلاش کنیم نقطه پایانی بر بیش از ۷۰ سال خشونت، جنگ و درگیری گذاشته شود و منطقه زمینه در آغوش کشیدن صلح را پیدا کند. طی این ۷۰ سال از جنگهای چهارگانه اعراب با اسراییل، جنگهای ۳۳ روزه حزبالله، نبرد ۲۲ روزه فلسطین و… شکل گرفته است. نتیجه این چرخه پایانناپذیر خشونت، میلیونها آواره، دهها هزار کشته و زخمی و دریایی از آرزوهای بر باد رفته بوده است.
وقتی سناریوهای محتمل در خصوص این مناقشه را در ذهنتان مرور میکنیم، کشاهده میشود، بخشی از سناریوها، بر نابودی حماس تاکید دارد؛ گزارهای که نتانیاهو به عنوان راستگراترین نخستوزیر از آن سخن میگوید و بر طبل خشونت میکوبد. از سوی دیگر برخی جریانات ثالث از نابودی اسراییل، ریختن یهودیان به دریا و… صحبت میکنند. به اعتقادم دو طرف این ایدهها نه شدنی است و نه با واقعیتهای امروز جهان همخوانی دارد. باید راهی میانه و برد – برد تعریف و اجرایی کرد تا حقوق مردم فلسطین به رسمیت شناخته شود، موضوع آوارگان فلسطینی تعیین تکلیف شود و از سوی دیگر باید به تهدید حیات اسراییلیها و یهودیان هم پایان داده شود و راهحلی میانه را ارائه کرد. جهان امروز جهان حذف و طرد و فراموش نیست، بلکه باید به سمت همگرایی تعامل و مدارا حرکت کرد. در این بین یک طرف بیتوجه به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و سایر نهادهای حقوقی بر طبل خشونت میکوبیده که این روند باید تغییر کند. بسیاری از کشورهای مسلمان و عربی حاضرند سرمایهگذاریهای لازم برای آبادی فلسطین را تامین کنند تا آینده فلسطینیها تامین شود. این ظرفیتی است که باید از آن بهره برد و زمینههای تحقق آن را فراهم کرد. بنابراین معتقدم همافزایی ظرفیتهای کشورهای غربی حامی اسراییل در کنار به کارگیری ظرفیتهای کشورهای مسلمان حامی فلسطین میتواند این منطقه را به سمت پایان درگیریها و صلح همهجانبه هدایت کند. ایران هم باید تلاش کند زمینه تحقق این امر را با استفاده از دیپلوماسی فعال فراهم سازد.
رفراندوم راهکاری برای صلح و پایان جنگ | محمدجواد حقشناس
- نویسنده : محمد جواد حقشناس
- منبع : نیمروز
- 225 بازدید