سرخوردگی و ناکامی، اضطراب، وسواس، دلهره و از این قبیل حالات روحی و روانی روزانه در چهره مردم مشاهده می شود، نگرانی از آینده و سرنوشتی که نمی توانند به درستی برای خود ترسیم کنند، فرار از گذشته به شکلی که تمایلی ندارند آن را به یاد آورند.
و این فضای ناامیدی و ناامیدکننده بر اساس وضعیت بی ثبات جامعه در همه زمینه ها از اقتصاد و سیاست گرفته تا فرهنگ و اخلاق پیش آمده است، وضعیتی بسیار بغرنج و خوف برانگیز که به تدریج به سمت و سویی می رود که اگر کنترل و هدایت نشود موجب ویرانگری و فروپاشی خواهد شد.
دولت مشغول پیاده سازی سیاست های فرقه ای شده، تبارگرایی و خویشاوند سالاری و برکشیدن فرقه ای خاص که نگاهی بنیادگرایانه و خشن دارند و اکثریت جامعه با آن مخالف اند در عزل و نصب ها و در نگاه رسانه ملی و سیاست های ابلاغ شده به آن به چشم می خورد، بی اعتنا به فرهنگ و تمدن، قرائت انحرافی از دین، دژخویی و شقاوت، برنتابیدن نظر مخالف خود، برخوردهای گزینشی، پنجه انداختن به یکدیگر، خط و نشان کشیدن، تهدید و تحدیدهای رسمی از تریبون ها خصوصاً صدا و سیما که این روزها به بازار عتیقه فروشان می ماند، در کنار اقتصاد ویران شده و تناقضی که از قله پیشرفت و واقعیت جامعه وجود دارد و حذف جریان های سیاسی و فکری …. همه و همه از بینش و نگرش فرقه خاصِ حاکم است.
دین و مذهب چنان به سیاست گره زده شده و در چنگال قدرت سیاسی اسیر شده که هر اندیشه و معرفتی را به آنی به ضدیت با دین متهم می کنند و با بغض و ستیز در فکر حذف و انسداد هستند.
مذهب را چنان تعریف می کنند که از اساس متناقض با حقوق بشر است، خود را پشت نقابی از اسلام پنهان کرده و تعبیر و تعریف نادقیق و گمراه کننده ارائه می دهند، روحانیت طبقه شده و قدرت سیاسی یافته؛ در فکر سیطره قدرت سیاسی است و در این مسیر هم استقلال و هم مشروعیت خود را نزد جامعه از دست داده، به ابزار و نهادی برای تأمین اغراض و مقاصد سیاسی حاکمیت تبدیل شده است.
جوانان گذشته را با دیده تحقیر می نگرند و تعلق خاطری به سیاست و مذهب و حاکمیت ندارند، مردم حیران و پریشان، جامعه دچار فقر شده، جرم و بزهکاری رو به ازدیاد است، نافرمانی مدنی و بی توجهی به آنچه سیاست رسمی حاکمیت است قابل انکار نیست.
کافی است واقع بینانه به واکنش مردم نسبت به جنایات اسرائیل در غزه بنگرید تا عمق فاجعه را ببینید….. در این اوضاع و احوال رقت بار جامعه و شعارهای بی حاصل و دور از واقعیت روزانه دولت و مجلس و قضا و عملکرد صدا و سیما؛ امکان جرم و بزه بیشتر می شود و عده ای هم یاد گرفته اند که چگونه خود را خرج کنند تا دخلی بدست آورند! مانند آن خانم کم مایه اهانت کننده که ایران را فقط متعلق به حزب اللهی ها می داند و معلوم نیست آیا حزب الله خارج از ایران را هم منظور دارد؟ و به هر سویی بنگرید جز وحشت نیست. خداوند این سرزمین را از شر دشمن و دروغ نگه دار!
ز هر طرف که رفتم جز وحشتم نَیَفزود
زِنهار از این بیابان وین راهِ بینهایت
علیرضا کفایی : از هر طرف که رفتم جز وحشتم نَیَفزود
- نویسنده : علیرضا کفایی
- 97 بازدید