در تعریف فرقه، گفتهاند گروهی هستند که بر سر یک سری اصول اتفاق نظر دارند اگر چه آن اصول قابل استدلال و راستی آزمایی نباشد.
فرقه یعنی تبعیت محض، یعنی دگماندیشی.
امروز اگر عدهای بگویند ما هر چه رهبر بگوید اطاعت میکنیم و کاری به خوب و بد و واجب و حراماش نداریم این افراد فرقه شدهاند چون چنین تبعیتی نه از عقل برآمده و نه شرع.
ابوسعیدخدری نقل میکند که پیامبر طایفهای را به دفاع و جنگ با متجاوزینی فرستاد و بر آنها عبدالله بن حذیفه را فرمانروا ساخت.
وقتی جماعت قدری از مدینه فاصله گرفتند او سپاهیان را گرد آورد و گفت بروید چوب و هیزم جمع کنید.
سپس از آنها آتشی افروخت و رو کرد به سپاهیانش و گفت آیا من را پیامبر بر شما فرمانروایی نداده؟
گفتند: چنین است.
گفت حال من شما را دستور می دهم که صف بسته در آتش شوید.
وقتی مسلمانان آماده شدند که چنین کنند، گفت نمیخواهد؛ خواستم شما را بیازمایم.
بعضی از اصحاب پیامبر پس از بازگشت داستان را تعریف کردند.
پیامبر گفت لاطاعه لمخلوق فی معصیه الخالق؛ طاعتی برای مخلوق، نیست در معصیت خالق و او را ملامت کرد که چنین امری نموده.
امروز کسانی وقتی حکم مسلم شرعی وعقلی نادیده گرفته میشود دم برنمیآورند بلکه توجیه میکنند.
مردم معترض کشته میشوند توجیه میکنند.
سیاست آمریکاستیزی مملکت وملت را نابود کرده، توجیه میکنند.
آمران به معروف و منتقدان نظام از کار بیکار میشوند و برایشان پرونده سازی میشود و زندان میشوند، توجیه میکنند.
ای تمام کسانی که چشم و گوش بستهاید در مقابل ولی فقیه؛ بدانید چنین طاعتی مقبول دین محمد(ص) نیست و باید که در اطاعت، اول ببینید امرفرمانروا با اطاعت خدا منافات دارد یا خیر.