پیشینه دموکراسی و حقوق بشر
دموکراسی و حقوق بشر محصول تجربه بشری در دو قرن اخیر است. در پی چند قرن سلطه و حاکمیت نهاد کلیسا در قدرت و فرایند طولانی و خشونت باری که با دنیایی از جهل و تاریکی در قرون وسطی طی میشود نهایتا با پیروزی عقل و غلبه علم بر جهل و جدایی نهاد کلیسا و روحانیت مسیحیت از قدرت زمینه های آزادی و دموکراسی و حق تعیین سرنوشت مردم درکشورهای اروپایی فراهم میشود. ابتدا به ویژه در انگلیس با برگزاری انتخابات، مردم اختیار تشکیل پارلمان و اداره کشور را پیدا میکنند و متعاقب آن دیدگاههای مختلف در پارلمان بصورت حزب، خود را متشکل میسازند و با رای اکثریت در پارلمان، حزب مورد نظر با برنامه مشخص انتخاب و در جایگاه دولت به اجرای برنامههای خود می پردازند. این تحولات پس از پایه گذاری «آزادی و حاکمیت ملت» (دموکراسی- مردمسالاری) و تجربه دو جنگ جهانی و هزینههای بسیار سنگینی که با کشتار انسانها در پی داشت در سال ۱۹۴۵ سازمان ملل متحد بنیانگذاری میشود تا از خشونت های جنگهای اول و دوم جهانی بصورت قانونمند پیشگیری شود و نسل های آینده از جنگ و خونریزی در امان باشند و آزادی و عدالت و صلح در جوامع انسانی ساری و جاری گردد.
در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ (۱۹ آذر ۱۳۲۷) مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلامیه جهانی حقوق بشر را در ۳۰ ماده تصویب کرد و برای اولین بار در تاریخ یک اجتماع بینالمللی مسئولیت حفظ و رعایت حقوق بشر را تقبل کرد. در ماده اول آن آمده است:« همه افراد بشر آزاد به دنیا میآیند و از لحاظ حثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان میباشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند».
همچنین مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶(۲۵ آذر ۱۳۴۵) دو میثاق بینالمللی حقوق بشر یکی پیرامون «حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» و دیگری در مورد «حقوق مدنی و سیاسی» را تصویب کرد. محور اصلی هر دو میثاق حق تعیین سرنوشت توسط خود مردم است.
به رغم این تحولات در کشورهای توسعه یافته و تامین آزادی، دموکراسی، حاکمیت قانون و رعایت حقوق بشر برای شهروندان خودشان، اما اجرای این اصول تاکنون برای سایرکشورها ضمانت اجرا پیدا نکرده است. امروز ما شاهد تجاوز به حقوق افراد نسلهای ضعیف در سرزمین های مختلف هستیم و سازمان ملل و نهادهای حقوق بشر حداکثر با صدور قطعنامه با خونسردی تماشگر تامین منافع کشورهای توسعه یافته در این کشورها هستند. امروز در کشورهایی که الگوی دموکراسی و حقوق بشر ارزیابی میشوند، از جمله کشورهای اسکاندیناوی، وقتی منافع ملی خودشان مطرح باشد حقوق بشر در سایر کشورها جایگاهی ندارد.
آموزه های قرآنی
آموزههای قرآنی وکارنامه دوران ۲۳ سال پیامبر اسلام(ص) و حدود ۵ سال حکومت حضرت علی (ع) در آن شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه قبیلهای و خشونت حاکم نشان میدهند که مبانی دموکراسی، صلح و حقوق بشر هم در آیات قرآن تصریح شده و هم در آن دوران مورد عمل قرار گرفته است.
در این زمینه مطالعات مستند متعددی انجام شده که در این فرصت ارجاع به متن تهیه شده توسط آیت الله سید ابوالفضل زنجانی بسنده میکنم.[۱] در سال ۱۳۵۶ همزمان با تشکیل «جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر»[۲] مرحوم آیت الله زنجانی کلیات حقوق بشر را به استناد آیات قرآنی و سنت پیامبر و امامان تربیت شده این مکتب در ۲۳ ماده تنظیم کردند که در دفتر دوم جلد نهم اسناد نهضت آزادی ایران در سال ۶۲ منتشر شده است. در مقدمه آن آمده است: «کرامت و شرف انسانی به موجب آیه «و لقد کرمنا بنی آدم….(۷۰/اسری) از طرف آفریدگار جهانی مسجل شده و شامل همه اعضای خانواده بزرگ بشری است و اعتراف به آن به حقوق انسانی زیربنای آزادیها و عدالت و صلح جهانی و همزیستی مسالمت آمیز آست»[۳]
در ماده اول این متن آمده است: «همه افراد بشر عضو خانواده بزرگ انسانی و دارای احترام و حقوق متقابل هستند –وَ لَقَد کَرَّمنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلناهُم فِی البَرِّ وَ البَحرِ وَ رَزَقناهُم مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلناهُم عَلى کَثِیرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضِیلاً (۱۷/۷۰)»
(بنى ادم را گرامى داشتیم و در خشکى و دریا [بر مرکب] سوارشان کردیم و از نعمتهاى پاکیزه روزیشان دادیم و انان را بر بسیاری از افریدگان خویش آشکارا برترى بخشیدیم.
در اینجا به ارایه چند نمونه دیگر از آموزههای قرآنی در باره «مبانی دموکراسی و حقوق بشر» اکتفا میکنم:
اصل «آزادی و اختیار» انسان
إِنَّا عَرَضنَا الأَمانَهَ عَلَى السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ الجِبالِ فَأَبَینَ أَن یَحمِلنَها وَ أَشفَقنَ مِنها وَ حَمَلَهَا الإِنسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً (۳۳/۷۲)
(ما [موهبت آزادی، اختیار و حق انتخاب را به صورتِ] امانت بر اسمانها و زمین و کوهساران عرضه داشتیم، [بنا به عدم استعداد،] جملگى از تحمل ان [عاجز مانده و] سر باز زدند و از ان هراس داشتند و انسان [که مستعد پذیرش ان بود] باران را بر عهده گرفت، ولى [با سوء استفاده از اختیار] به راستى ستم پیشه و جهالت پیشه است)
واژه « الأَمانَهَ» فقط یکبار در قرآن آمده و مفسرین از جمله آیتالله طالقانی در اثر «پرتوی از قرآن» خود آن را «آزادی و اختیار» انسان تفسیر کردند که در عالم هستی فقط انسان که ظرفیت پذیرش آن را دارد از آن بهرهمند شده است، اما دو عامل «ظلم و جهل» مانع بهرهمندی انسان از این موهبت و کمال او میشود.
استبداد مانع آزادی و کمال انسان
لاَ إِکرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغُوتِ وَیُؤمِن بِاللّهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَهِ الوُثقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (۲/۲۵۶)
(در[پذیرش] دین اکراه [و اجبارى] نیست؛ [فقط راه] کمال از[راه] تباهى مشخص شده است؛ و هرکه طاغوتها [و امراى خودکامه] را انکار کند و به خدا ایمان ارد، به محکم ترین دست اویز چنگ زده است که هرگز گسستنى نیست؛ و خدا شنوا و داناست.)
در این آیه تصریح شده چون انسان از آزادی و اختیار بهرهمند شده و فرایند راه کمال و رشد انسان از تباهی و عقب ماندگی بطور طبیعی انجام میشود نیازی به اجبار در پذیرش دین نیست، اما عامل بازدارنده این فرایند طاغوت ها و مستبدین هستند که آزادی را از انسان سلب میکنند. بر این اساس رسالت همه پیامبران و مصلحین تاریخ آگاهی بخشی و ایستادگی در مقابل حاکمیت های استبدادی است تا جامعه با برخورداری از آزادی، شهروندان بر سرنوشت خود حاکمیت پیدا کند.
حاکمیت ملت پیام اصلی رسالت همه پیامبران
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَ أَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالقِسطِ … (۵۷/۲۵)
(رسولان خویش را با نشانه هاى روشن فرستادیم و همراهشان کتاب و میزانِ [تشخیص حق از باطل] نازل کردیم تا مردم به عدالت برخیزند.)
در این آیه تصریح شده است که رسالت همه پیامبران (و همه مصلحینی که بخواهند راه پیامبران را دنبال کنند) ارایه اصول راهبردی برای هدایت و آگاهی جامعه است تا شهروندان خود برسرنوشت خویش حاکمیت داشته باشند و ارزشهایی چون عدالت را در جامعه برقرار سازند. این شیوه در رفتار و سخنان پیامبر اسلام و حضرت علی کاملا گویا است. از جمله در رخداد جنگ بدر در مدینه که پیامبر بر اساس رای مردم عمل میکند و امتناع حضرت علی از پذیرش خلافت پس از قتل عثمان تا موقعی که اجماعی از رای مردم در جامعه به وجود آمد.
دموکراسی شورایی
وَ الَّذِینَ استَجابُوا لِرَبِّهِم وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ أَمرُهُم شُورى بَینَهُم وَ مِمَّا رَزَقناهُم یُنفِقُونَ (۴۲/۳۸)
و انان که [دعوت] صاحب اختیار خویش را پذیرا مىشوند و نماز برپا مىدارند و امورشان در میانشان به مشورت نهاده مىشود و از انچه روزى شان کردهایم، انفاق مىکنند؛
اصل شورا و مشارکت مردم در اداره امورشان از اصول دیگری است که ۱۴ قرن قبل در جامعه با فرهنگ قبیلهای و خشونت مطرح و مورد عمل قرار گرفته است.
فرایند تحولات از انقلاب مشروطه تاکنون
فرایند تحولات از انقلاب مشروطه تاکنون
پس از دوران پیامبر، بازگشت به سنت جامعه قبیلهای البته با پرچم اسلام در دوران امویان با تمرکز قدرت مطلق در حاکمیت و حذف دگراندیشان حتی فرزندان خاندان پیامبر چون امام علی، امام حسن و امام حسین که مسئولیت ادامه راه فرهنگی پیامبر را بر عهده داشتند بر جامعه سیطره پیدا میکند. با ادامه روند گذشته، در دوران صفویه با مداخله بیگانگان این پیرایهها و خرافات گسترش پیدا میکند. از سال های قبل از انقلاب مشروطه با تاثر از تحولات اروپا شخصیت هایی چون امیرکبیر در مدیریت کشور و سید جمال الدین اسدآبادی در سلک روحانیت متعهد، به دنبال تحول در شیوه حاکمیت و اصلاح فرهنگی و اجتماعی جامعه برآمدند. در انقلاب مشروطه این دیدگاه نقش غالب پیدا کرد و مطالبه «آزادی و حاکمیت ملت» با تدوین قانون اساسی جدید جایگاه مهمی پیدا کرد. اما با توجه به مشکلات فرهنگی و اجتماعی موجود و پیامدهای آن پراکندگی نیروها و نقش بیگانگان که توسعه ایران را برنمیتابند با کودتای رضا خان در ۱۲۹۹ و دو دهه تداوم استبداد در مدیریت کشور و نقض حقوق اساسی ملت روبرو هستیم.
پس از شهریور ۱۳۲۰ و فضای نسبتا باز سیاسی از جمله توسط مهندس بازرگان، آیت الله طالقانی و دکتر سحابی زمینهسازی برای تحولات فرهنگی و اجتماعی برای عبور از موانع توسعه، استبداد سیاسی و پیرایه ها و خرافات مذهبی هزار ساله، آغاز می شود و در دوران حکومت ۲۷ ماهه دکتر مصدق گامهای بلندی در راستای تامین استقلال کشور با اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و حذف نفوذ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بیگانگان و زمینه سازی برای تامین آزادی و حاکمیت ملت برداشته میشود. اما مجددا بعلت حاکمیت استبداد سلطنتی و پیگیری بیگانگان برای تامین منافع خود و پراکندگی نیروها، کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ رخ میدهد و گذار به دموکراسی متوقف می شود.
در پی فرایند تحولات متعدد از سال۳۲ تا سال ۵۷؛ جنبش اجتماعی ایران در بهمن ۵۷ با حضور همه گروههای اجتماعی و قاطبه ملت ایران گام اول عبور از استبدادسلطنتی را طی میکند. اما روحانیت مبارز به رهبری آقای خمینی که نقش مهمی در بسیج جامعه مذهبی ایران داشت با نقض چشم انداز و گفتمانی که برای آینده ایران در نوفللوشاتو مطرح کرده بودند به تدریج همان دیدگاه اسلام فقاهتی خاص ملا احمد نراقی و شیخ فضل الله نوری را با حاکمیت روحانیت در قدرت با اضافه کردن اصل ولایت فقیه به قانون اساسی در سال ۵۸ و سپس اصل ولایت مطلقه فقیه در سال ۶۸ دیدگاهی حاکم میشود که عملا به آزادی، حاکمیت ملت، حاکمیت قانون و حقوق بشر باور ندارد و انسان را، برخلاف آموزه های قرآنی و سنت پیامبر و به استناد مبانی اسلام فقاهتی که پس از امویه شکل گرفت، «رعیت» می پندارد. پیامد حاکمیت این دیدگاه در چهار دهه گذشته شرایط کنونی جامعه بوده است که ابعاد مختلف آن برکسی پوشیده نیست.
راهبرد گذار به دموکراسی
برای عبور از این فرایند طی شده پس از انقلاب ۵۷ که زنده یاد مهندس بارگان در اثر «گمراهان» خود در سال ۱۳۶۳ آن را مشابه دوران استبداد دینی قرون وسطی در اروپا که نهاد کلیسا و روحانیت مسیحیت در قدرت بود توصیف کردند و در بیش از ۲۰۰ اثر خود تا سال ۱۳۷۳ نهایتا در اثر «آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء» و اثر «بعثت و آزادی» بر ضرورت «جدایی نهاد دین از حکومت» برای عبور از این شرایط تاکید داشتند.
امروز با تحولاتی که در چهار دهه گذشته رخ داده و با توجه به گزارش اخیر مطالعات جامعه شناسان بیش از ۸۰ درصد جامعه به ریشه اصلی مشکلات آگاهی پیدا کردهاند؛ رسالت کنشگران اجتماعی و سیاسی متعهد جامعه سامان دادن به این آگاهی و ایستادگی برای بازگشت به عقلانیت، تجربه بشری و آموزه های قرآنی است تا با تمرکز و وفاق بر مطالبات مشترک ملی که همان «آزادی و حاکمیت ملت» است در راستای راهبرد اصلاحات جامعه محور زمینههای گذار به دموکراسی و عبور از بحرانهای جاری کشور بصورت خشونت پرهیز و در راستای منافع ملی امکان پذیر گردد.
[۱] اثر«حق الناس» دکتر محسن کدیور- انتشارات کویر از جمله منابع مستند است.
[۲] در ماده دوم اساسنامه «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» موضوع فعالیت آن آمده است:«احیاء و تامین حقوق وآزادیهای فردی و اجتماعی مردم ایران که به موجب قوانین اساسی ایران و اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر قرار گردیده و مبارزه علیه هر نوع تهدید و تجاوز به حقوق انسانی و قوانین اساسی ایران و همکاری با سازمانهای بینالمللی مدافع حقوق بشر موضوع فعالیت این جمعیت است»
[۳] دفتر دوم جلد نهم اسناد نهضت آزادی ایران – صفحه ۷