راغب اصفهانی در معنای لغوی جدال میگوید: جدال عبارت است از بحث و گفتگویی که به منظور کوبیدن طرف و غالب شدن بر او صورت میگیرد و علت این که به این گونه مباحث مجادله میگویند این است که دو نفر در برابر یکدیگر به بحث و مشاجره میپردازند تا هر کدام فکر خود را بر دیگری تحمیل کند.
ریشه کلمه «جدال» از «جدلت الحبل» (طناب را محکم تابیدم) گرفته شده است.(۱)چون کسی که چنین سخنی میگوید میخواهد دیگری را با سخن و رأی خود بپیچاند تا در نتیجه طرف مقابل با زور از افکار و عقاید خود دست بردارد و علمای اخلاق در تعریف جدال چنین گفتهاند که شخصی در مقام اعتراض به سخن دیگری باشد و همتش بر این اساس پایهریزی گردد که عیب و ایراد آن را آشکار سازد با این قصد که او را خوار ساخته، خود را فردی زیرک و فهیم نشان دهد.(۲).
جدال هیچ نسبتی با گفتگو و تعاطی افکار ندارد، هیچ مسالهای را روشن نمیکند جز اینکه بر نفرت و نزاع میافزاید. ما نیامدهایم که یکدیگر را قانع و همگان را به قبول اندیشه خود وادار کنیم و چنین امری هیچگاه در جهان واقع اتفاق نمیافتد زیرا افکار و باورهای ما همواره تابعی از فرایندهای عقلانی نیستند بلکه جنبههای شهودی، محیط، تجربهزیسته و بسیاری عوامل دیگر در ایجاد آن دخیلند.
ما گفتگو میکنیم تا هم از پسزمینه فکری هم آگاه شویم و هم نقاط مشترک را دریابیم و هم از این طریق کلام با نیت همدلانه و صادقانه را جایگزین تحقیر و طعن و نفرت کنیم غیر از این آنچه به غلط گفتگو و در حقیقت جدال است، نه تنها بهبودی در روابط و ارتقایی در اندیشه ایجاد نمیکند که تخم جنگهای بیهوده را در شورهزار سوتفاهمها میکارد.
۱-راغب اصفهانی؛ المفردات ،«الجدال المفاوضه علی سبیل المنازعه والمغالبه واصله من جدلت الحبل ای احکمت فتله».
۲-نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده