فرشته مزینانی : جمهوری اسلامی آری یا نه! ضرورت بازگشت به مدل اولین رای گیری!
“متقاضیان داوطلبی نمایندگی مجلس شورای اسلامی از روز دوشنبه ۱۶ مرداد لغایت ۲۲ مرداد مهلت دارند تا درخواست خود را در آدرس keshvar.moi.ir ثبت نمایند. ثبت اطلاعات در این سامانه، برای ثبت نام نهایی داوطلبان در مرحله بعدی، الزامی است.”
ستاد انتخابات کشور
چند روز پیش که این پیامک برایم آمد، ناگهان رفتم به ۴۴ سال پبش. ۱۲ فروردین، روز رای گیری برای جمهوری اسلامی، آری یا نه! دو برگه بود یکی سبز و یکی قرمز. روی برگه سبز با حروف بزرگ نوشته بود آری و روی برگه قرمز نه! روز ۱۲ فروردین ۵۸ منِ نوجوانِ اول دبیرستان هم سر صندوق یک روستا بودم! آن روزها بیشتر مردم روستانشین بودند و اکثرشان بیسواد. بیشترشان هم اصلا نمی دانستند جمهوری چیست؟ تا به یاد داشتند، خودشان و پدرانشان، بالای سرشان یا ارباب دیده بودند یا شاه! حالا هم که انقلاب شده بود فکر می کردند دارند رای می دهند که امام خمینی بنشیند جای شاه! روی سرشان، از بس برای روحانیون احترام قائل بودند.
بیشتر از این تصوری نداشتند از رای دادن برای تغییر یک رژیم! تشخیصشان هم در دادن رای آری یا نه، محدود می شد به تشخیص دو رنگ سبز و قرمز!
بعدها البته به موازات همه کشورها اتفاقات زیادی در ایران افتاد که مهمترینش بالا رفتن سطح سواد مردم و رفتن برق به روستاها و به دنبالش تلویزیون در بیشتر خانه ها و بعدتر مهاجرت اکثر روستاییان به شهر، و این همه باعث شد تشخیص مردم در انتخاب افرادی که در رای گیری های پی در پی در نظام جدید به آنها معرفی می شد بیشتر شده و رایشان معنادارتر. تا جایی که در هر انتخاباتی با خود می گفتند، اگر اینها بیایند حتما وضعمان بهتر می شود! چپ و راست، اصلاح طلب و سازندگی، بهاری و اعتدالی، و در آخر دولت محرومان! محرومانی که در ای ۴ دهه، به ظاهر برخوردارتر و در واقع فقیرتر شده بودند!
مردم، بندگان خدا، فکر می کردند در حکومتی که روحانیون در راس باشند حتما هم دنیایشان بهتر از قبل می شود هم دینشان! ولی با وجودی که قبلا خیلی چیزها نداشتند و حالا داشتند اما باز هر روز زندگیشان سخت تر می شد و رازش را هم نمی فهمیدند!
در آخرین انتخابات یعنی همان دولت محرومان که خودشان باشند! تقریبا همه امیدها ناامید شده بود بخصوص در قشر تحصیلکرده و نخبه جامعه که از اولین رای گیری تا حالا تعدادشان خیلی بیشتر شده بود. اما باز هم مردم کف جامعه به وعده های جدید امید بستند و آمدند، با حداکثر ۴۳ درصد آرا در کل ایران، کمتر از همیشه! اما چیزی که بهتر نشد بماند، همه چیز بدتر شد! انگار همه همدست شده بودند تا وضعیت همه مردم را یکدست کنند! به جز عده قلیلی که فهمیده بودند برای رسیدن به پول و بخصوص مقام، می توان ظاهری خاص و ادبیاتی خاصتر داشت و پله های ترقی را به سرعت طی کرد، تخصصی هم نداشتی مهم نیست، همان ظاهرت جبران همه چیز را می کند! و به تدریج این نوکیسه ها هم اضافه شدند به اقلیت حامل قدرت و ثروت از قدیم!
با این مدل حکمرانی خاص بود که در مدتی کوتاه به قله های پبشرفت در آمار مهاجرت، رشد نزولی جمعیت، سقوط ارزش پول، صعود طلا و دلار، شاخص فلاکت، فرونشست زمین، نابودی منابع، آب، ریزگردها ووو رسیدیم و همه این پیشرفتها را فقط در کمی بیش از چهار دهه به دست آوردیم!
فکر می کنم بهتر است در انتخابات پیش رو مثل اولین انتخابات، چون هنوز مردم توانایی تشخیص همه چیز را ندارند! ابتدا دو برگه سبز و قرمز بگذارند جلوی مردم، تا حداقل تصمیم گیران بفهمند، ادامه این روند (که ظاهرا الگو برداری از کره شمالی است) آری یا نه!؟ شاید هم به زعم حاکمیت، اکثریت مردم مدافع این مدل حکومت دینی مناسکی (کره ای!) باشند و تکلیف مخالفین هم با خودشان معلوم شود!!!