۱- با گذشت دو سال از انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ که موجب یکدستسازی ساختار سیاسی شد؛ ارزیابی شما از پیامدهای مثبت و منفی این رخداد برای ساختار سیاسی و کلیت روند اداره کشور چیست؟ آیا یکدستسازی منجر به افزایش کارآمدی سیستم شد؟
جلائیپور: پاسخ ناظران که از بیرون به این یکدستسازی نگاه میکنند، روشن است. و همه میگویند وضع خراب است. نه فقط در زمینههای اداری، اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی وضعیت به بهبود و کارایی منجر بیشتر نشده بلکه از مشروعیت حکومت کاسته شده است. تا جاییکه در برابر حکومت بزرگترین اعتراض سیاسی-اجتماعی بعد از انقلاب شکل گرفت (یا همان خیزش اعتراضی مهسا در پاییز ۱۴۰۱) که پیامدهایش همچنان ادامه دارد.
اما ممکن است خود بلوک قدرت چنان ارزیابی منفی از خودش نداشته باشد، و بگوید اتفاقی نیفتاده، بلکه دولت یکدست داشت قلههای پیشرفت را در داخل و خارج طی میکرد که عدهای اغتشاشگر با کمک خارجیها برای حکومت مزاحمت ایجاد کردند! حکومت هم آنها را تنظیم کرد! متاسفانه شما این برداشت سخیف و ضد حقوق شهروندی رو میتوانید در تبلیغات صدا و سیما ببینید. اینها ظاهرا کاری به اون صدها جانباخته ندارند. این ها کاری به این ندارند که مرغ از سی تومان به کیلویی صد تومان رسید، ارزش پول ملی چهل در صد کاهش یافت، قیمت مسکن چند برابر شد و تورم از بیست و پنج در صد رسید به بالای پنجاه درصد. پیش خودشان میگویند اینهای هزینههای پیچی که ما داریم برای رسیدن به تمدنی که وعده دادیم، میدهیم!
۲- نیروهای سیاسی اصلاحطلب و منتقد در انتخابات ۱۴۰۰ نهایتا دو راهبرد مشارکتجویی و عدم مشارکت را برگزیدند و نوعی دودستگی و تقابل در این جریان شکل گرفت؛ با گذشت دو سال، موقعیت هر یک از دو طیف چگونه است و راهبرد کدامیک قابلدفاعتر بوده است؟
جلائیپور. مساله مهم این بود که در ۱۴۰۰ وقیحترین مهندسی انتخابات اتفاق افتاد. طبیعی است پس از این اتفاق، در میان نیروهای اصلاحجو و انتخاباتی اختلاف در مواجه با این انسداد سیاسی ایجاد شود. یعنی اصلاحجویان که بیدلیل اختلاف نداشتند اگر این مهندسی نبود آنها مثل انتخابات ۷۶، ۸۰،۸۴، ۸۸، ۹۲ و ۹۸ یکپارچه در انتخابات شرکت میکردند.
الان هم پس از دوسال حکومت یکدست شرایط برای درمان انسداد سیاسی عوض نشده است. دیدیم در اوج اعتراضات مردم، وزیر کشور میآید و میگوید راه نجات کشور بازگشت به آرای آیهالله مصباح هست (که مرحوم ایشان با آرای مردم همراه نبود) و نمیگوید راه نجات کشور بازگشت به جلب رضایت مردم هست (یا همان حرف امام که میگفت میزان رای ملت است). ایشان در حالی که تندروها و زیر متوسطها را به کارهای خطیر گماردهاند میآید و میگوید که تغییر مدیران میانی سرعت ندارد! گویی نظام اداری کشور ملک شخصی این «خالصسازان» هست و قرار است با شایستهسالاری خدا حافظی کنند.
۳- با توجه به درپیش بودن انتخابات ۱۴۰۲ و دستورات رهبری برای برگزاری انتخابات با مشارکت و رقابت بالا، آیا نشانههایی از این امر در صحنه سیاسی مشاهده میشود؟
جلائیپور: الان که نشانه مثبتی دیده نمیشود.
من فکر میکنم بلوک قدرت در انتخابات ۱۴۰۲ به رقابت میان “راستنو” و “راست میانه” (ائتلاف لاریجانی و قالیباف) از یک طرف و با راست رادیکال (ائتلاف رئیسی-محصولی و مدیران احمدینژاد) از طرف دیگر راضی است. اما هنوز هیچ علامتی نیست که نشان دهد که بلوک قدرت علاقمند به حضور اعتدالی-اصلاحیها در انتخابات باشد. (البته از آینده خبر نداریم.)
لذا سوال مهم در برابر اصلاحطلبان این است، اگر حکومت مغرور و نانگران نسبت به روند توقف توسعه کشور اجازه رقابت به اصلاحطلبان-اعتدالیها نداد، اصلاحطلبان چه باید بکنند؟ سه پاسخ هست:
پاسخ اول: اصلاحطلبان در برابر انتخابات سکوت کنند و سیاست صبر و انتظار را تا اطلاع ثانوی ادامه بدهند.
پاسخ دوم: اصلاحطلبان در برابر انتخابات فعال شوند و آنرا نامشروع بنامند و دنبال «گذاریها» بروند.
پاسخ سوم: اصلاحطلبان در انتخابات فعال شوند و از گفتمان انتخابات منصفانه و آزاد دفاع کنند و تا میتوانند از پیروزی راست رادیکال جلوگیری کنند-یا همان مبارزه برای جلوگیری از حضور بدترها.
به نظر میرسد جبهه اصلاحات در شرایط فعلی هنوز درباره نحوه مواجهه با انتخابات تصمیم نگرفته است، این که راه اول یا سوم (یا راه دیگری را) را انتخاب میکنند هنوز روشن نیست.
البته من شخصا از پاسخ سوم دفاع میکنم. حالا چرا؟ چون مساله اصلی کشور این است که حاکمیت همچنان در برابر تغییر سیاست داخلی تصلب دارد. ظاهرا باید وضعیت بحرانهای کشور تغییر کند تا حکومت در داخل تن به انعطاف بدهد که تا حالا نداده است. ولی خوشبختانه برای تغییر وضعیت اصلاحطلبان دنبال رویکرد انقلابی نمیروند تا با بسیج خیابانی مردم، حکومت رو به تغییر وادار کنند- زیرا آینده عمل انقلابی نامعلوم و ایران را با بیدولتی روبرو میکند. به نظر من اصلاحطلبان همچنان اصلاحطلباند و انقلابی نشدهاند.
ضمنا توجه داشته باشید تغییر وضعیت در کانتکست و زمینه فعلی ایران لزوما با اقدامات طراحی شده شخصیتها و گروهها میسر نیست. سیر رخدادها ممکن است شرایط را تغییر بدهد-مثل رخداد مهسا که بصورت غیر طراحی شده یک سیلی به گشت ارشاد حکومت زد.
لذا به رغم جو احساسی-ناامن فضای مجازی، به نظر من اصلاحطلبان شایسته بر اساس پاسخ سوم در انتخابات باید فعال شوند. فعال بودن اصلاحطلبان در انتخابات حیات انتقادی اصلاحطلبان در جامعه مدنی را تضمین میکند تا «در وضعیتهای آینده» بتوانند بعنوان یک نیروی سیاسی ریشهدار ایفای نقش کنند.
ممکن است در برابر استدلال من گفته شود، مگر هنوز چیزی بنام اصلاحجویی در کشور وجود دارد که از حضور انتقادی انتقادی آنها در صحنه انتخابات دفاع میشود. پاسخ من این است بنا به دو دلیل روند اصلاحجویی در جامعه ایران زنده و زیرپوستی هست. اول اینکه شما در اعتراضات مهسا دیدید که هفتاد در صد جمعیت خاکستری در عمل به معترضین نپیوستند (با اینکه حداقل چهل درصد این جمعیت خاکستری دلشان با معترضین بود) این به این معنا است که این ناراضیان هنوز دل به روشهای انقلابی ندادهاند و در عمل از روشهای اصلاحی تغییر دفاع میکنند.
دوم اینکه به نظر من در ایران کنونی تنها دو نیرو است که توان و نیروی اداره کشور را دارند. یکی همین راستها یا یاران بلوک قدرتاند که البته با کسری مشروعیت و ناکارامدی روبرو هستند ولی هستند و کشور را بدون حرکت در جهت توسعه اداره میکنند و یکی هم اصلاح طلبان -اعتدالیها و اصولگرایان مخالف تندروها هستند که نیروی اداره کشور را در اختیار دارند. و به رغم سر و صدا در فضای مجازی سلطنتطلبان، مجاهدین، و غیره فاقد توان و نیروی اداره کشور هستند.
به این دلایل من از اتخاذ سیاست رادیکال از سوی اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۲ دفاع نمیکنم و کشور ایران در شرایطی است که در آن شایسته است جریان عقلا و میانهها در آن باید تقویت شود. اگرچه اتخاذ سیاست رادیکال در انتخابات در فضای مجازی مشتریان موقتی دارد.
توجه داشته باشید این ارزیابی من بر اساس این فرض که شرایط فعلی تا انتخابات تغییر اساسی نکند، هست. (و تا هشت ماه دیگر احتمال تغییرات خواسته و ناخواسته از سوی حکومت و سایر بازیگران هست).
۴- به نظر شما تفاوت فضای سیاسی کنونی (چه در سطح احزاب و جریانها و چه جامعه) تا چه حد با فضای ۲۸خرداد ۱۴۰۰ متفاوت است یا همان وضعیت تداوم یافته؟ چرا؟
جلائیپور: روشنه که شرایط تغییرات کرده.مثلا اون حرص و ولعی که در ۱۴۰۰ برای دولت یکدست سازی بود الان روی ترازو رفته و هسته اصلی بلوک قدرت در شعارهای مردم مورد شعارهای تند قرار گرفته؛ در ۱۴۰۰ فضا کرونایی بود الان اون «فضای در خانه بودن» نیست؛ سرنگونیطلبان در جریان اعتراضات خیلی خیز برداشتند و بدون توجه به جان جوانان معترض هی فراخوان دادند و صدها نفر از شهروندان و ماموران امنیتی جان خود را از دست دادند و بعد سرخطانشان در خارج کشور به جان هم افتادند؛ سیاست منطقهای ج.ا مقداری تغییر کرده و نتایاهو مقداری در قوطی رفته و روابط ما کشورهای عربی کمی بهبود یافته و احتمال یک تفاهم موقت با غربیها هست؛ خود دهه هشتادیهای معترض در حال بازاندیشی هستند. البته گرانیها از دو سال پیش بیشتر زبانه کشیده و مردم را ناراضیتر کرده است. من بارها گفتهام حکومت با چنین جامعه ناراضیای هی نباید از موضع استغنا و از بالا مهندسی کند، این مهندسیها وضعیت را خرابتر میکند