همسایه ای داریم که اصالتا کرد است.خودش چهارشانه است و دختر بزرگش هم، همچون همه کردها زیباست ماشاءالله و البته قدبلند.نوجوانی ۱۲ساله است.مثل خود ما مستاجر هستند.
چند سالی هست باهم هستیم.صاحبخانه امسال کرایه را نجومی کرده و مجبور است خانه را خالی کند.
همسایه ما کارگر است و در اکثر اوقات بیرون از خانه.دخترش اکثر اوقات در محوطه مجتمع با دیگر بچه ها بازی می کند.دیروز با همسرم همکلام شد و گفت: خاله ما باید از اینجا بریم.لطفا دعا کنید نریم،آخه من همه دوستام اینجا هستن.
فهم رنج و درد ماحصل نداری و مستتر در چشمان زیبای دخترک کار سختی نیست.
اکثر اوقات با خواهر کوچکش با یک لباس ثابت و کفش ثابت پایین می آیند.گاهی هم مانتوهای مادرش را می پوشد.
اما اینقدر که ذوق لباس نو و جدید دارد و همزمان پدر امکان خرید ندارد،حواسش نیست که بارانی زنانه را در گرمای تابستان نمی پوشند.
درد بی درمان ناداری پاشنه آشیل و چشم اسفندیار دخترکان زیبای این سرزمین است.اساسا الگوی فروپاشی جنسی و جنسیتی در مقیاس کلان در جامعه غرق در نابرابری و تبعیض و استضعاف نه این روسری های از سربرداشته که همین ناداری در جنبه های مختلف با محوریت اقتصاد است!
توسعه هسته ای : این استضعاف تحمیلی به جامعه مظلوم ایران که قطعا می توانست شرایطی به مراتب بهتر از امروزش داشته باشد(این بمعنای زندگی مرفهانه نیست،بلکه برخورداری از حق زندگی معمولی و نرمال است)ماحصل تئوری توسعه نظامی و هسته ای دو دهه ای حاکم بر کشور است.
اربابان و متولیان این تئوری بی فایده که از پس حداقل هزار میلیارد دلار هرزرفت و یا عدم حصول ثروت ملت ایران حتی مسئله تولید برق هسته ای را هم نتوانستند حل کنند و امروز کشور در تابستان از بی برقی رنج می برد،خدا می داند که چه آخر عاقبت سختی خواهند داشت.
حاکمیت در الگوی توسعه نامتوازن هسته ای و نظامی اکنون اورانیوم ۶۰ درصد دارد،اما نیروگاه برق هسته ای خیر،موشک هایپرسونیک هم گویا دارد اما از بی آبی رنج می برد.
این یعنی تحقیق و توسعه و هزینه کرد و راه اندازی مدارس و رشته های تخصصی در هسته ای و موشکی برای حاکمان اولویت داشته است.اما حل مسائل مربوط به زیست عمومی جامعه در موضوعات متکثر خیر!
این یک بحث کاملا منطقیست و هرکس ذره ای عقل و البته آزادگی داشته باشد آن را می پذیرد.
چرا کشور باید ۲۰سال بپای توسعه هسته ای و نظامی هزینه بدهد و به سطوح بالا اما بی ثمر در آنها دست پیدا کند اما مسائل زیسته مردمش همچنان در بدوی ترین حالت ممکن باشند؟
فهم چرایی روانشناختی این پدیده هم مهم است.اساسا در دوگانه ایران و حاکمان آنچه محل اولویت واقع شده است،ابزارهای تولید کننده قدرت و محافظت کننده از بقای حاکمان است.
هسته ای و موشکی فی نفسه خیلی هم خوب هستند و تنها یک انسان جاهل ذات این دو علم و این دو دستاورد را نفی می کند،اما بهنگام قرارگیری ایران و جامعه ایران در معرض هلاکت بواسطه مسکن و آب و برق و گاز و خودرو و محیط زیست و اعتیاد و ازدواج و…و بی تفاوتی دستگاه حاکم در تعدیل و تنظیم و تصحیح این مسائل قطعا دشمن اول و آخر ملت ایران می شود هایپرسونیک و هسته ای!
چرا؟
چون اینها عامل تحریم ملت ایران و عامل رنج اقتصادی او بعنوان یکی از علت العللهای مصائبش شناخته می شوند.
آری عمده این حقارت و رنج و استضعاف امروز ما ماحصل الگوی توسعه هسته ای_نظامی ما و ماحصل انتفاع طبقه حاکم و خرده حاکم از وضع موجود است.
ما اکنون الگوی توسعه ترکیه،قطر،عربستان،امارات،اندونزی،ویتنام و خیل دیگر کشورها را داریم.و به هنگام قیاس پذیری قضاوت نیز تسهیل می شود.
آری اگر بالا و پایین کشور را دور نزده بودم و از حجم انتفاع همه اینها در همه دستگاه ها و ارگانها و نهادها و سازمان ها و بیوت مطلع نبودم اینگونه بی محابا الگوی توسعه کنونی پر منفعت برای اقلیت و پرخسارت برای اکثریت را نفی نمی کردم.
الگویی که پس از ۲۰سال هیچ دستاوردی برای ملت ایران نداشت.
چراکه اگر دو مقوله هسته ای و نظامی را عامل بقا فرض نماییم.این محافظت کنندگی از بقا بیش و پیش از ملت ایران برای حاکمان ایران کارکرد داشته است.و آنچه امروز بقای جامعه ایران را در مسائل مختلف اجتماعی و زیست محیطی و اقتصادی و صنعتی و …تهدید می کند متاسفانه بواسطه دستاوردهای اتمی و موشکی حاکمیت قابلیت رفع ندارد!