• امروز : دوشنبه, ۸ دی , ۱۴۰۴
  • برابر با : Monday - 29 December - 2025
::: 3509 ::: 0
0

: آخرین مطالب

در‌ آستانه یلدا | ندا مهیار «یلدا» حلقه پیوند جشن‌های بزرگ ایرانی از «مهرگان» تا «نوروز» است | محمدجواد حق‌شناس روایت ایرانی روشنایی؛ از تالارهای تاریخی تا فهرست جهانی | محمدجواد حق‌شناس لاله‌زار؛ سوختن یک تاریخ نه یک سینما | محمدجواد حق‌شناس منشور کوروش، راهنمای حکمرانی | محمدجواد حق‌شناس بازخوانی میراث کوروش نه‌تنها یک یاد تاریخی بلکه یک نیاز انسانی است کوروش، الگویی برای صلح و مدارا در حکمرانی | محمدجواد حق‌شناس روستاهای ایرانی، بربام گردشگری جهان | محمدجواد حق شناس مهرگان؛ آیین مهرورزی ، سپاس یزدان و پاسداری از زمین | محمدجواد حق شناس از دایی‌جان ناپلئون تا ناخدا خورشید؛ مسیر یک سینماگر مؤلف | محمدجواد حق‌ شناس اسنپ‌بک و ضرورت بازاندیشی در راهبردهای ملی | محمدجواد حق‌شناس جغرافیای اقتصادی جدید | آدام اس . پوزن (ترجمه: رضا جلالی) نوازندگان ارمنی، برای صلح در تخت‌جمشید، می‌نوازند | محمدجواد حق‌شناس ثبت جهانی دره‌های خرم‌آباد، گامی بزرگ در مسیر انسجام ملی و توسعه پایدار | محمدجواد حق‌شناس بدرود با خالق «قلندرخونه» وزارت میراث‌فرهنگی، پرچم‌دار بازتعریف «ایران» به‌عنوان یک تمدن بزرگ است | محمدجواد حق‌شناس گهرپارک سیرجان؛ نگین درخشان گردشگری | محمدجواد حق‌شناس پس از شی جین پنگ | تایلور جوست و دانیل ماتینگ لی (ترجمه: رضا جلالی) گویا، لمپنیسم بودن مُد شده | ندا مهیار ملک‌المتکلمین روشنفکر مشروطه | ندا مهیار چین در اوکراین به دنبال چیست؟ | دا وی (ترجمه: رضا جلالی) روز خبرنگار، گفت‌وگوی آینده با گذشته | محمدجواد حق‌شناس وقتی دانش در حصر می‌ماند | ندا مهیار جامعه‌شناسی جنبش مشروطه از منظر قواعد فیزیک اجتماع | سعید کافی انارکی (ساربان) تمجید فرانسوی‌ها از توسعه سیاسی در ایران مشروطه | علی مفتح* از هرات تا هشتادان | محسن روحی‌صفت* پیش‌زمینه شکل‌گیری جنبش مشروطیت در ایران | فریدون مجلسی ترور نافرجام محمدعلی‌شاه، پس‌از شهادت ملک‌المتکلمین | شیرین بیانی پس‌ از یک قرن سکوت | مریم مهدوی اصل* در خدمت ایران | شیرین بیانی چگونگی تألیف «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» از نگاه کوچکترین فرد خانواده ملک المتکلّمین و آرمانش | شیرین بیانی* (اسلامی نُدوشن) شیرین بیانی، نتیجه فرهنگ تاریخ‌ساز ملک‌المتکلمین روسیه نفوذ خود را در منطقه خارج نزدیک* از دست می‌دهد. | جفری‌مان کف (ترجمه: رضا جلالی) استرداد؛ روایت یک عقب نشینی یا تولد یک فضیلت؟ | روزبه کردونی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد رضاشاه، مهاجری در زمین خود | ندا مهیار راه‌های جلب اعتماد مردم | محمدجواد حق شناس نگاهی انسان شناسانه به جنگ و هویت ملی | مینو سلیمی* نقش بسته‌بندی فرهنگ محور صنایع دستی در حفظ و تقویت هویت‌های ملی | روح الله رحمانی * نقش آموزش و پرورش در تقویت هویت ملی و آسیب شناسی سند ۲۰۳۰ | مریم محمدی حبیب * نقش نمادهای شاخص طبیعی در تقویت هویت ملی | علی قمی اویلی نقش و تأثیر میراث فرهنگی و طبیعی در بازآفرینی، احساس تعلق و تقویت هویت ملی | علی قمی اویلی * نقش میراث فرهنگی ناملموس در تقویت هویت ملی | سیما حدادی * زبان فارسی و هویت بخشی ملی | ندا مهیار هویت ملی و اهمیت نمادهای آن | مهدی عسگری * نام واره ایران | مرتضی رحیم‌‎نواز محمدعلی فروغی؛ هویت ایرانی و نهادسازی ملی | علیرضا حسن‌زاده * انسجام ملّی و شاهنامه | محمد رسولی * تهران تمام مرا پس نداد | امید مستوفی‌راد

14

امیر دبیری‌مهر : چرا دولت‌های ایدئولوژیک از شادی و آزادی‌های اجتماعی مردم در فضای عمومی وحشت دارند؟!

  • کد خبر : 12572
  • 20 خرداد 1402 - 11:15
امیر دبیری‌مهر : چرا دولت‌های ایدئولوژیک از شادی و آزادی‌های اجتماعی مردم در فضای عمومی وحشت دارند؟!
احساس نگرانی از گسترش کنسرتهای موسیقی و هنر نمایش و تئاتر، در واقع نگرانی از تنگ و محدود شدن فضاهایی است که طرفداران دولت ایدئولوژیک آن فضاها را تریبون ترویج ایدئولوژی خود می‌دانند و تمایل ندارند حوزه عمومی به تصرف رقبای خود درآید.

چرا یک دولت قَدَر قدرت باید از لباس‌های رنگی، بیرون آمدن تکه‌ای از مو و شادی دسته جمعی مردم و حتی  طنز و… نگران باشد و بترسد؟!

پاسخ اصف بیات جامعه‌شناس در بخشی از کتاب زندگی همچون سیاست که قبلاً آن را معرفی کردم و در نسخه الکترونیکی آن را در کانال اندیشکده خرد گذاشتم خواندنی است.

او معتقد است مخالفت دولت‌های ایدئولوژیک با شادی هیچ ربطی به دین و اخلاق ندارد بلکه مساله به تمامیت‌خواهی این دولت‌ها بازمی‌گردد و بیشتر جنبه سیاسی و تاریخی دارد.

شادی جمعی فراتر از صورت و ظاهر مادی آن، برخی پیش‌فرض‌های بنیادگرایان درباره جامعه و انسان و زندگی و حکمرانی را که تنگ‌نظرانه و متصلب و انحصاری است به چالش می‌کشد و زیر پوستی با این ایدئولوژی رقابت می‌کند.

احساس نگرانی از گسترش کنسرتهای موسیقی و هنر نمایش و تئاتر، در واقع نگرانی از تنگ و محدود شدن فضاهایی است که طرفداران دولت ایدئولوژیک آن فضاها را تریبون ترویج ایدئولوژی خود می‌دانند و تمایل ندارند حوزه عمومی به تصرف رقبای خود درآید.

دولتهای تمامت‌خواه اگر نتوانند با رادیو و تلویزیون دولتی خانه‌ها را تصرف کنند از تصرف کوچه و خیابان چشم.پوشی نمی‌کنند و چشم دیدن هیچ رقیب دگراندیش و دگرباشی را در حوزه عمومی ندارند.

در این نگرش هر مناسکی و آیینی و مراسمی که سروری و برتری منادیان ایدئولوژی رسمی را تحت‌الشعاع قرار دهد مذموم و مطرود است به همین خاطر ظاهر و آرایش و نوع لباس پوشیدن در این حکومت‌ها بسیار مهم و حساس است و دلالت بر همراهی و همدلی یا مخالفت و عناد با حکومت می‌کند. نه بدین خاطر که این نمادها غیراخلاقی یا مخالف دین است بلکه بخاطر تضعیف قدرت گفتمانی حاکم است زیرا دولتهای ایدئولوژیک در باطن امر اساسا درد دین و خدا ندارند بلکه درد قدرت و موقعیتی را دارند که پشت ارزشها پنهان شده است.

هر چند بخش وسیعی مردمان دیندار و ارزش‌مدار این نوع حکومتها را حامی ارزشهای الهی می‌دانند و از آنها حمایت می‌کنند مانند حمایت طبقات روستانشین افغانستان از طالبان در سی سال اخیر و حمایت وهابیون از آل‌سعود.

چنانچه اگر هنجارهای مورد حمایت قدرت را  فرهنگ رسمی بدانیم که تحکیم کننده قدرت گفتمان حاکم است باید از مفهوم دیگری یاد کنیم که پادفرهنگ نام دارد و همه ارزشها و هنجارهایی است که فرهنگ رسمی را به چالش می‌کشد.

جالب است که دولتهای ایدئولوژیک برای طرد و حذف پادفرهنگ به آن برچسب بیگانه و غربی بودن و وارداتی می‌زنند درحالیکه رفتارهای شادی آفرین لزوما غربی و بیگانه نیست بلکه از منظر گفتمان ایدئولوژیک شادی و کنشهای مستقل جمعی اساسا کنشی براندازانه محسوب می‌شود زیرا فرهنگ رسمی و هنجارهای مطلوب حاکمیت را به چالش می‌کشد و اقتدار انحصارطلبان تمامت‌خواه را مختل می‌کند.

اقتدارطلبها نه تنها از شادی بیزار هستند از طنز هم وحشت دارند و در مواقع بحرانی فضای طنزنویسی را با انگ تشویق و  هزل و جفنگ‌گویی محدود و حتی سرکوب می‌کنند زیرا طنز لذت‌بخش و خنده‌آور است و تابوها را می‌شکند و از ناگفتنی‌ها می‌گوید و اقتدارطلب‌ها بطور اساسی اهل پنهان کاری و عبوس بودن و غم و افسردگی هستند و چهره‌هایشان و اطوار صورت‌شان هم بر همین صفات دلالت می‌کند.

در پارادایم بنیادگرایی و تمامت‌خواهانه که در شکل مدرن در قالب فاشیسم خودنمایی می‌کند افراد بعنوان یک فرد فاقد ارزش و توانایی هستند مگر اینکه جزیی از یک گروه بزرگتر همسو با گفتمان حاکم تعریف شوند که همان توده نامیده می‌شود و درست و نادرست، خوب و بد، خیر و شر را هم رهبران ایدئولوژی تعریف می‌کنند و افراد، حق تشخیص و انتخاب ندارند بلکه ارزش و جایگاه  آنها در میزان تبعیت محض از هنجارها و فرهنگ رسمی است.

اما در شادی دسته‌جمعی، هنر، بازی، سرگرمی و خلاقیت این فردیت و تفاوت و خود بودن و تمایز است که مجال ظهور پیدا می‌کند و پارادایم بنیادگرا با این انسان مشکل دارد و آن را برنمی‌تابد.

نکته مهم آخر اینکه این نگرش در غرب هم سابقه و ریشه دارد. هم ژاکوبن‌ها در فرانسه پس از انقلاب و هم بلشویک‌ها در روسیه اینگونه می‌اندیشیدند، اما اندیشه دولتهای مدرن لیبرال منجر به گذار این کشورها از وضعیت جهنمی گذشته به وضع امروز شد به گونه‌ای که نه تنها در فرانسه بلکه در روسیه هم کسی جرات نمی‌کند به حریم خصوصی  شهروندان و حتی حوزه عمومی بخاطر سبک زندگی و شادخواری آنها تعرض کند.

دولتها و حاکمان باید بدانند که اگر زمین بازی را به نفع آزادی شهروندان تغییر ندهند در نهایت بازنده هستند. اگر هر دولتی در جهان پای خودش  را بیش از گلیمش که همان تامین امنیت و رفاه و آزادی شهروندانش هست دراز کند بازنده خواهد شد.

 

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=12572
  • نویسنده : امیر دبیری‌مهر
  • 67 بازدید

نوشته ‎های مشابه

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.