• امروز : پنجشنبه, ۱۰ آبان , ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 31 October - 2024
::: 3375 ::: 0
0

: آخرین مطالب

فرزندان پوتین | آندره ئی کولز نی کف (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد چرا اسرائیل به ایران حمله نکرد؟! | آیت محمدی (کلهر) احیای داعش و القاعده در منطقه | آیت محمدی (کلهر) رونمایی از بزرگترین شهاب سنگ آهنی در مجموعه برج آزادی رهبران پوپولیست چه میراثی برای کشورشان بر جای می‌گذارند | مانوئل فاتک، کریستوف‌تری بش و مورتیس شولاریک بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی) آسیا بدون هژمون | سوزانا پاتون و هروه لماهیو (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد نکاتی درباره دیدگاه رئیس جمهور در ضرورت انتقال پایتخت | عبدالمحمد زاهدی حرکت به روی یال جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه | مرتضی‌ رحیم‌نواز داستان آشنایی یک شاعر اجازه خلق آثار عاشقانه را نمی‌دهند تو زنده‌ای هنوز و غزل فکر می‌کنی | سمانه نائینی زیبایی کلام در شعر بهمنی | سحر جناتی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد از چرایی تا چگونگی معرفی کتاب «اخوان‌المسلمین» | پیرمحمد ملازهی به نظر می‌رسد که باید شاهد روند خوبی باشیم شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد محمد جواد حق‌شناس: کابینه‌ای با حضور زنان جوانان و اهل تسنن سخنی با آقای رئیس جمهور در مورد چگونگی کاهش اثرات تنهایی استراتژیک ایران | نصرت الله تاجیک* انتخاب کابینه در اتاق‌ شیشه‌ای پیام رهبری به مناسبت برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شریعتی، جلال و دیگران | حمید عزیزیان شریف آباد صحافی سنتی | مجید فیضی‌راد* اگر پزشکیان قشر خاکستری را با خود همراه کند، بازی را برهم می‌زند نگاه مسعود پزشکیان به اقوام امنیتی نیست | علی مفتح آیا اندیشه شریعتی پاسخگوی جامعه امروز است؟ | محمدجواد حق‌شناس* فاصله دره احد و تالار رودکی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد شریعتی برآیند تجدیدنظرگرایی تشیع معاصر| سید محمد میرناصری شریعتی دلبسته دموکراسی بود | سیدمجتبی طاهری میراث فکری شریعتی و نسبت او با حوزه‌های علمیه | سید مالک ‌لطفیان علی شریعتی در آئینه اسناد | جواد اطاعت* آثار شریعتی جنبش‌زا بود | علی معافی دموکراسی هدایت شده شریعتی پاسخ‌دهنده نیاز جامعه امروز ایران است | رحیم ابوالحسنی* بیانیه حزب اعتماد ملی در حمایت از دکتر مسعود پزشکیان چرا صحبت‌های مسعود پزشکیان درباره قوانین منطقی است؟ | علی مفتح صنایع دستی توصیف گذشته ضرورت آینده | محمدحسین عسکرپور ادبیات توسعه در صنایع دستی مایه تقویت شود نقش آموزش و پرورش دراحیاء و حمایت از صنایع دستی | مریم محمدی حبیب* هنرهای دستی جایگزین‌های ماندگار | مرضیه ترکمانیان* غیرمنتظره‌ای در فضای سیاسی ایران | هادی طلوعی* رییس‌جمهور دلخواهم کیست؟ | نعمت الله فاضلی خبری در راه است | محمدجواد حق‌شناس ردصلاحیتِ ضد مشارکت الهام‌بخش‌ترین متفکر بلوچ با رویکرد ایران‌گرایی | محسن روحی‌صفت* خدمت به خلق؛ در آگاهی بخشیدن به جامعه است | محمدصدیق دهواری سراوان* پیشکسوت رسانه‌ای و کارشناس زُبده دیپلماسی | مریم مهدوی اصل*

8
نگاهی به سبک قلم یارعلی پورمقدم

داستان به شیوه نمایشنامه، نمایشنامه به شیوه داستان | اردشیر صالح‌پور

  • کد خبر : 11810
  • 15 اسفند 1401 - 17:13
داستان به شیوه نمایشنامه، نمایشنامه به شیوه داستان | اردشیر صالح‌پور
نثر «یارعلی» را چه در داستان و چه در نمایشنامه‌هایش به راحتی می‌توان پیدا کرد. خاص خود اوست. او زبان و بیان هنری خاصی در دیالوگ‌نویسی دارد. این ویژگی را شاید بتوان هم مدیون «مکتبِ جنوب» و هم ذوق و قریحه‌ی خاص خود او که انحصاریست، دانست. او در زندگی هم شاعر است، هم عارف: نوعی عرفان ژرف اندیشانه و ساده از نوع «بوالحسن خرقانی مدرن» تا «رندی حافظ» و «دهری‌گری خیام».

همواره بین «داستان» و «نمایشنامه» اشتراکات و افتراقانی است، اما هر دو در یک طبقه‌بندی قرار می‌گیرند. همانگونه که ادبیات به طور کلی به سه گونه‌ی «شعر»، «داستان» و «نمایشنامه» تقسیم می‌شود.

«یارعلی پورمقدم» هم داستان‌نویس است و هم نمایشنامه‌نویس، البته نسبت او با شعر همان است که به نوعی سجعی آهنگین و خاص که در لابه‌لای سطور او و یا زبان نمایشی شخصیت‌هایش نهفته است می‌توان پیدا کرد. دیالوگ‌هایش ریتم دارند. تکیه‌کلام و ضرب آهنگ خاصی دارند. گوش نواز و جان افزا و شاعرانه هستند. این شیوه در «تک گفتارهای نمایشی» و یا «مونولوگ‌هایش» کاملن آشکار است. زبان پخته و سفته‌ی او در عین سادگی پرمغز و پیش‌برنده است. موسیقی خاص خود را داراست. او در مرزامرز ادبیات فاخر و عامیانه حرکت میکند. ترکیب‌هایش خاص خود اوست و این امر حاکی از آن است که او هم زبان و ادبیات کلاسیک را می‌شناسد و هم ویژگی‌های زبان عامیانه را می‌داند.

نثر «یارعلی» را چه در داستان و چه در نمایشنامه‌هایش به راحتی می‌توان پیدا کرد. خاص خود اوست. او زبان و بیان هنری خاصی در دیالوگ‌نویسی دارد. این ویژگی را شاید بتوان هم مدیون «مکتبِ جنوب» و هم ذوق و قریحه‌ی خاص خود او که انحصاریست، دانست. او در زندگی هم شاعر است، هم عارف: نوعی عرفان ژرف اندیشانه و ساده از نوع «بوالحسن خرقانی مدرن» تا «رندی حافظ» و «دهری‌گری خیام».

شاید به همین اعتبار است که او قید دنیا و تعلقات روشن‌فکری را زده است و در مقام یک «قهوه‌چی» در بیقوله، گوشه‌ای بر بام و حیاطی در «خیابان گاندی»، «کافه شوکا» را با چهار میز به نشانه چهار گوشه عالم انتخاب کرده و خود را «ز هر چه قید تعلق پذیرد آزاد» کرده.

باری «یارعلی» نوشتن را با نمایش‌نامه‌نویسی آغاز کرد: سال ۱۳۵۵ با خواندن اطلاعیه‌ای جهت شرکت در بخش نمایشنانه‌نویسی «جشنواره توس»، همانجا عزمش را جزم می‎‌کند که نمایشنامه‌ای در این خصوص بنویسد و طُرفه آن که در همان جشنواره مقام اول را کسب می‌کند. همانطور که خودش پیش‌بینی کرده بود. این امر خود یکی از شگفتی‌های عالم نمایشنانه‌نویسی و ادبیات نمایشی‌ست که نویسنده‌ای با اولین کارش «آه اسفندیار مغموم» در شمار اوّلین‌ها قرار گیرد.

پیش از آن، او نه نمایشنامه‌ای نوشته و نه رشته تحصیلی و تخصصش نمایشنامه‌نویسی بوده است، پس بی‌شک ذوق، قریحه، نبوغ سرشار و قلم توانمند اوست که از پس چنین کاری برآمده و کاری سترگ و کارستان انجام داده

نمایشنامه «آه اسفندیار مغموم» که عنوانش را از مصرعی از شعر شاملو الهام گرفته، هم فرم‌بندی نمایشی خاص خود را دارد و هم شخصیت‌پردازی به جا و مناسب.

ماجرا حول محور اسفندیار این شخصیت رویینه اساطیری می‌گذرد که قهرمانی والا و دوست داشتنی‌ست و تنها نقطه آسیب او چشم‌های اوست که به تاج وتخت و قدرت پدر چشم دوخته است. پشوتن جسد اسفندیار را در نبرد با رستم باز آورده و قرار بر گذری از آتش نهاده می‌شود… تا گشتاسب و وسوسه‌های گوژپشتی قدرت را به آتش درافکند.

همین نمایشنامه کافی بود تا «پورمقدم» را در جامعه نمایشنامه‌نویسان کشور تثبیت نماید و چنین نیز شد و پس از آن «آینه، مینا، آینه»، «بغل اداره پست خلخال»، «ای داغم سی رویین تن»، «هفت خاج رستم» و داستان‌های کوتاه…

اما داستان‌های کوتاه «پورمقدم» هم قابلیت‌های نمایشی فراوانی دارند. به عبارتی شیوه نگارشی «یارعلی» [نمایشنامه به شیوه‌ داستان و داستان به شیوه‌ نمایش است]. داستان‌هایش هم اجراپذیرند و هم خواندنی. آنچه در ادبیات نمایشی به آن play_novel می‌گویند یا به عبارتی داستان کوتاه – نمایشنامه
آنچه مسلم است داستان برای خواننده توصیف می‌شود و نمایشنامه برای تماشاگر. البته نمایشنامه صرفا برای بازیگران نوشته نمی‌شود بلکه برای خوانندگان و تماشاگران است، اما پورمقدم این دو سنت را با هم ترکیب کرده و هم نمایشنامه‌هایش داستانی‌ست و هم داستان‌هایش نمایشی… «هفت خاج رستم» یکی از این نمونه‌هاست و یا «ده سوخته» نمونه دیگر… و در این میان علاقه و تسلط یارعلی همچنان بر روایت‌های گفتاری و یک نفره «مونولوگ» اعجاز خود را داراست.

هم نمایشنامه و هم داستان جهان آفرینش است. هر دو داستان‌گو هستند. تاثیر یگانه‌ای دارند، فضا و شخصیت‌پردازی را موجز و مختصر عملی میکنند. همچنان که مشهور است که می‌گویند: داستان کوتاه شبیه «غزل» است، کوتاه و مختصر، اما دلبری می‌کند. داستان کوتاه پیش از آنکه به «رمان» شبیه باشد به «شعر» نزدیک است. نوعی ادبی که هنجارها، ظرافت و دقایقی دارد که جنبه مینیاتور را القا می‌کند. همان داستان کوتاهی «که ادگار آلن‌پو» می‌گوید: باید در یک نشست خوانده شود.

در کوتاه زمان، با اندازه نسبی روح خواننده را در کنترل و اختیار خود بگیرد هیچ جمله یا عبارتی را نمی‌توان در آن سراغ گرفت که اضافی باشند. او وظیفه دارد تا وقایع را ابلاغ کند، آن‌ها را به هم مرتبط سازد. احساسات و عواطف گوناگون در کنار هم قرار گرفته موقعیتی ویژه ایجاد می‌کند.

برای مثال می‌توان به داستان «ژان‌وال‌ژان» پورمقدم اشاره کرد. دو دوست و رفیق در ترمینال اسلحه‌ای را حمل میکنند تا به تهران بزرگ وارد شوند. خلق لحظات و جملات بسیار دقیق و هوشمندانه انتخاب شده‌اند. در سرتاسر داستان کلمه‌ای که نباید باشد و یا بخواهد مانع از پیشبرد طرح باشد وجود ندارد.

جنبه‌های انسانی و جامعه‌گرایانه برای همدلی هرچه بیشتر با خواننده به همراهی نشانه‌ها تاثیر خود را می‌گذارند و این همان تاثیری است که «آلن پو» از آن به عنوان single effect «تاثیر واحد و یگانه» یاد می‌‎کند.

و اما، دریغ که ما اکنون یک شخصیت را در دو ژانر «داستان» و «نمایشنامه» توأمان از دست داده‌ایم، چشم امید داریم که آثار منتشر نشده او هرچه زودتر از طریق خانواده و یا دوستداران «کافه شوکا» منتشر و در اختیار علاقه‌مندان قرار گیرد.
چنین باد

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=11810
  • نویسنده : اردشیر صالح‌پور
  • 212 بازدید

نوشته ‎های مشابه

15اسفند
اینجا کافه شوکاست | داود ماحوزی
«یار علی پورمقدم» نویسنده‌ای که قهوه‌چی بود

اینجا کافه شوکاست | داود ماحوزی

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.