مولدسازی ایدهای معیوب و مخدوش و سرپوشی برای انتقال رانتهای بسیار بسیار بزرگ به نهادهای خاص است. نتیجه آن نیز جز خارج ساختن داراییهای ملموس بنگاههای وابسته به دولت از آنها، تشدید وضعیت ورشکستگی آنها و جاگذاری تعهدات آنها برای دولت چیز دیگری نیست. در ادبیات خصوصیسازی به این غارت بنگاهها توسط صاحبان سهام و مدیران آنها میگویند.
نمونه برجستهی آن در فرایند خصوصیسازی صورتگرفته در روسیه مستند شدهاست که منجر به شکلگیری الیگارشیهایی در اندازه بینالمللی شد. الیگارشهایی که همپیمان ترامپ در امریکا، بوریس جانسون در بریتانیا و بانکهای سویس و سایر مراکز جذب پول شدند. بیگمان این اقدام منجر به افزایش عدم تعادل، برهمخوردن نظام و ساختار تولید و خلق ارزشافزوده، گسترش و رواج سفتهبازی گسترده در موضوع املاک و ساختمان و به عبارت دیگر زمینخواریهای بسیار بزرگتر از گذشته و شهرفروشیهایی فراتر از آنچه که کلانشهرها تا کنون تجربه شدهاست، خواهد شد. قطعا پس از این اقدام امکان نفس کشیدن در شهرهای بزرگ مشکلتر و محیط زیست آلودهتر، کمآبی بیشتر و ترافیک کشندهی کلانشهرها سختتر خواهد شد. فاصله طبقاتی و تقسیم شهر به مناطق فقیر و غنی و بالا و پایین با فاصله بیشتری صورت خواهد گرفت. از نظر من، این ایده نتیجهی دیگری جز این موارد ندارد.
اگر بخواهیم بحث را بهتر بفهمیم، خوب است که موضوع را در آیینهی خصوصیسازی ببینیم. ابتدا ببینیم سیاستهای کلی اصل ۴۴ با چه هدف و توجیهی آغاز شد و به چه سرنوشتی منجر شد. ایدهای که میتوانست به انقلاب اقتصادی منجر شود اما در نهایت به ضد خودش بدل گشت و نظام تولید ملی را با موانع ساختاری مواجه ساخت. این روش بحث را از این جهت میگویم که بدانیم نظریههایی مثل مولد سازی از کجا نشات میگیرد و چگونه در نظام سیاسی ایران هدایت میشود.
البته خود حضرات هم این موضوع را ذیل خصوصیسازی تعریف میکنند با این ادعا که ما از اشتباههای گذشته درس گرفتهایم. البته من نشان خواهم داد که بله درس گرفتهاند البته، به نفع الیگارشهای وطنی. نگاه من به این موضوع بیشتر از منظر اقتصاد سیاسی است و فکر می کنم در حال حاضر درست آن است که از این منظر به چنین موضوعی نگاه شود.
خواندن این متن طولانی برای کسانی که حوصله ورود نسبتا تفصیلی به موضوع دارند مناسب است. وگرنه متنِ خستهکنندهای است.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://vrgl.ir/FiAaI