- در خصوص تجاوز روسیه به اوکراین از منظر حقوق بینالملل چه ارزیابیای میتوان ارائه کرد؟ مشخصا آیا این اقدام روسیه مشروعیت دارد؟
توسل به زور در حقوق بینالملل هیچگاه عملی مشروع نیست؛ مگر آنکه مطابق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل یک کشوری به شما تجاوز کند و شما بخواهید در مقام دفاع از عنصر نظامی و زور استفاده کنید. همچنین طبق فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، این سازمان میتواند توسل به زور را در مناسبات سیاسی تجویز کند.
ماجرای حمله روسیه به اوکراین مشمول هیچ کدام از این دو مورد نیست. یعنی نه روسیه در مقام دفاع از خود به نیروی نظامی متوسل شده و نه حمله به اوکراین مجوز سازمان ملل متحد را دارد. بنابراین از لحاظ حقوق بینالملل عمل روسیه توسل به زور غیرمشروع و تجاوز نظامی و در واقع نوعی اشغال سرزمین کشور ثالث محسوب میشود و محکوم است.
- برای رفع تنش و پایان این منازعه باید از چه مسیری اقدام کرد؟
در حقوق بینالملل تمهیداتی اتخاذ شده که اگر کشورها با یکدیگر دچار اختلاف شدند، برای رفع آن نیازی به حرکت نظامی و خشونت بار نداشته باشند. برای این منظور چند نوع مکانیسم پیشبینی شده است. از جمله آنها مکانیسم مذاکره است که دو کشور بر مبنای آن میتوانند با گفتگو مسائل مورد اختلاف را حل و فصل کنند. در این مورد روسیه چنین اقدامی را در بدو امر انجام نداد و از همان ابتدا مقصود خود را با اجرای مانور نظامی و چینش نیروها آشکار کرد. وقتی هم با اعتراض اوکراین و جامعه بینالملل مواجه شد، قصد خود را از چینش نیروها در مرزهای اوکراین انجام یک مانور آمادگی نظامی اعلام کرد که هیچ قصد و منظور تهاجمی در دستور کار آن نیست. مشاهده کردیم که واقعیت این نبود و رهبران روسیه آشکارا به تمام دنیا دروغ گفتند و بعد حمله کردند.
دومین راه استفاده از میانجیگری است. یعنی اگر میان دو تا کشور مذاکره شکل نگرفت و یا سرانجامی پیدا نکرد، کشور سومی به عنوان میانجی گفتگو و صلح پادرمیانی میکند تا روند مذاکرات بتواند ادامه پیدا کرده و اختلافات حل بشود. در فصل ششم منشور سازمان ملل آممده که کشورها حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات را در دستور کار قرار دهند. یعنی یا راسا مذاکره کنند و یا تن به میانجیگری کشورهای دوست یا سازمانهای جهانی بدهند. در این مورد هم روسیه نه تنها متوسل به مذاکره نشد. بلکه به کشورهای دیگری مثل فرانسه که برای میانجیگری پا به میدان گذاشته بودند هم مجال فعالیت نداد. آقای امانوئل مکرون تمام تلاتش خودش را کرد تا از وقوع جنگ و آغاز حمله نظامی روسیه به اوکراین ممانعت به عمل آورد، ولی با کارشکنی طرف روس موفق به انجام آن نشد.
سومین راهکار که بهترین و معتبرترین راهکار هست؛ کشورها را ملزم میسازد تا درباره مسایل مورد اختلاف خود به دیوان دادگستری بینالمللی مراجعه کنند. می بینیم که روسیه این اقدام را هم انجام نداد. در حالیکه پس از آغاز تجاوز، اوکراین به دیوان مراجعه کرد و دیوان هم دستور موقت صادر کرد و روسیه را محکوم نمود.
روسیه به تمام ابزارهای حقوقی، سیاسی و دیپلماتیک موجود برای جلوگیری از جنگ بی توجهی نشان داد، در حالیکه اوکراین آنها را مورد استفاده قرار داد تا جنگ انجام نشود و یا به پایان برسد. نتیجه بی توجهی روسیه به این ابزارها این شد که جنگی شکل گرفت که در هر دو سو تلفات فراوانی تاکنون به جا گذاشته است. جدا از سربازان، مردم غیرنظامی قربانیان جدی این منازعه خونین هستند و تاکنون نیز بسیاری از این افراد، کشته، زخمی و آواره شدهاند. شهرها و تاسیسات زیربنایی نیز عمدتا در شهرهای بزر گ اوکراین از میان رفته است.
- واکنش نهادهای بین المللی در این خصوص را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
دیوان دادگستری بینالمللی دستور توقف جنگ را صادر کرد. این واکنش موثقی است. شورای امنیت نیز فورا تشکیل جلسه داد. اگرچه تصمیم آن توسط روسیه وتو شد. ولی روند پیگرفته شده در شورای امنیت یک شکست بزرگ برای روسیه بود. برای اینکه متحد روسیه یعنی چین نیز حاضر نشد به نفع روسیه وارد میدان شده و رای منفی بدهد و رای ممتنع داد. این شکست بزرگی برای روسیه قلمداد میشود. مجمع عمومی سازمان ملل نیز با اکثریت آرا حرکت نظامی روسیه را محکوم کرد.
شورای حقوق بشر نیز تشکیل جلسه داد و در آنجا نیز رای به محکومیت روسیه داده شد. نکته جالب توجه این است که همان مصوبهای که در شورای امنیت وتو شد، در شورای حقوق بشر به تصویب رسید و مقرر شد تا کمیسیونی تشکیل شود و به جنایات جنگی و نقض حقوق بیناللمل و حقوق بشر رسیدگی کرده و آن را به مجمع سازمان ملل متحد گزارش دهد. به این ترتیب میبینید که روسیه در جامعه بینالملل کاملا منزوی و محکوم شده است.
- در واقع شما در مجموع اقدامات صورت پذیرفته را مناسب می دانید و آن را بازدارنده و کافی می پندارید؟
یک موقعی هست که شما اعلام میکنید این موارد کافی است برای اینکه جنگ تمام بشود. باید عرض کنم خیر؛ کافی نیست. بهتر بود این اقدامات به نحوی در خدمت گرفته میشد که مانع از آغاز جنگ و یا در نهایت به توقف ماشین جنگی روسیه میانجامید. واقعیت این است که روسیه پهناورترین کشور و دومین قدرت نظامی دنیا است. با توجه به این موارد و پارامترهایی که نفوذ و قدرت روسیه را در محافل بینالمللی رقم میزند، بایستی اقداماتی که در نهادهای بین الملی صورت گرفت را مناسب و پیشروانه دانست و اتخاذ این تصمیمها را برای سایر کشورها بازدارنده قلمداد کرد. چراکه در این مورد اخیر جامعه بینالملل نشان داد که میتواند متحد عمل کند.
- از نظر شما این اقدامات میتواند به پایان این جنگ منجر شود؟
روسها بر خلاف روزهای نخست که گمان میکردند عملیات نظامی به سقوط سریع دولت در اوکراین و اشغال نظامی آن منجر خواهد شد، اکنون نگاه واقع بینانهتری به ماجرا دارند و به باور من در تلاشاند تا امتیازاتی از جامعه جهانی بگیرند و به این جنگ پایان بدهند. این نزاع تاکنون به قدرتگیری یک دولت طرفدار روسیه در اوکراین نیانجامیده و نخواهد انجامید. از این رو روسیه با عملیات نظامی تلاش میکند تا امتیاز به دست بیاورد. یعنی توقف عملیات نظامی را مشروط میکنند به کسب امتیازاتی از سوی جامعه جهانی و سعی میکنند با گرفتن آن امتیازها مشکلات داخلی خودشان را حل کنند. مشکلات عدیده اقتصادی، صنعتی و تجاری که روسیه سالهاست با آن دست به گریبان است.
- در این میان موضع ایران در قبال جنک روسیه و اوکراین را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من موضع ایران در قبال این رویداد تلخ، بسیار نادرست است و رویکردی که اتخاذ شده یک معامله باخت ـ باخت را رقم زده است.
ایران هیچگاه در مواضع خود به اصل رعایت عدم اعمال زور و خشونت برای رفع اختلافات میان دو کشور اشاره نداشت و از رفتار روسیه در استفاده از ابزارهای نظامی در سطح دیپلماتیک و رسمی انتقادی نکرد. نه شخص رئیس جمهور و نه آقای وزیر امور خارجه و دستگاه سیاست خارجی در اظهارات خود این رفتار روسیه را محکوم نکردند! اینکه یک کشور از تریبونهای رسمی خود توسل به زور را محکوم نکند در وهله نخست برای خود آن کشور بسیار خطرناک است.
در حقوق بینالملل یک قاعدهای وجود دارد به نام استاپل، یعنی منع انکار پس از اقرار. مطابق این اصل ایران بعدها نمیتواند این مواضع اعلامی خود را انکار کند و در صورت بروز تجاوز نظامی به خاک خود نمیتواند از جامعه بینالملل بخواهد آن تجاوز را محکوم کنند. زیرا که در مورد مشابه، نظیر این اقدامات از جانب ایران محکوم نشده بود.
اینکه میگویم ایران تن به یک معامله دو سر باخت داده از این منظر است. اولا ایران همگام با جامعه جهانی استفاده از عنصر زور را محکوم نکرد و همگام با اراده جهانی نبود. بر خلاف رفتار ایران، ترکیه بسیار زیرکانه عمل کرد. از یکسو با جامعه بینالملل همراه شد و از سوی دیگر از هر دو طرف جنگ امتیازاتی به دست آورد. در حالی که ایران در قبال این رفتار حمایتی حتی از روسیه هم نتوانست امتیازی به دست بیاورد. برای همین است که من میگویم ایران در این بازی دو سر باخت داده و هیچ دستاوردی نداشته است! بلکه در عمل و در نتیجه این موضعگیری؛ هم برجام و هم سهم مناسبش در رژیم حقوقی دریای کاسپین را از دست داد. ما میتوانستیم سهم خود را از رژیم حقوقی دریای خزر از روسیه مطالبه کنیم و همزمان از آمریکا نیز امتیازاتی فراتر از برجام به دست بیاوریم. در این میان باید پرسید که چه دلیل وجود دارد که ایران همچنان بر این سیاست اصرار دارد؟
بخش دیگر ماجرا به ابعاد انسانی آن باز میگردد. جمهوری اسلامی مدعی همدلی با ملتها در برابر اعمال زور توسط قدرتمندان جهانی است. در این منازعه رفتار ایران مغایر با جهان بینی خودش است. تاکنون دستگاه سیاست خارجی ایران هیچ اقدام دیپلماتیک برای حمایت از مردم در برابر کشتار، آوارگی و صدمات ناشی از جنگ انجام نداده است. در حالیکه میتوانستیم به خاطر ارتباطی که با روسیه داریم جای ترکیه را در این مناسبات بگیریم. به ویژه میتوانستیم از تعاملی که در جریان برجام با غرب در حال شکل گرفتن بود استفاده کنیم و به نام ایران یک کار بزرگ انسانی را رقم بزنیم.
من اینجا لازم است تا اتفاقی مشابه با این وضعیت را یادآوری کنم. در سال ۱۹۹۰ عراق به کویت تجاوز کرد. در آن زمان ایران سعی کرد با یک کیاست و دیپلماسی فعال هم از آمریکا امتیاز بگیرد و هم از عراق. بدین ترتیب عراق مجبور شد تا از کل خاک ایران عقب نشینی کند و اسرای ما را آزاد کند. تعداد بالایی هواپیمای جنگی در خاک ایران فرود آمد که بعدها قدرت چانهزنی ایران را بالا برد. از آمریکا هم امتیازات فراوانی گرفتیم و مسیر تعامل کشور با جامعه ملل را هموار کردیم. در این میان هیچ عدولی هم از مواضع انسانی خود نداشتیم.
- درباره رفتارهایی که سربازان روس نسبت به زنان و کودکان و افراد غیر نظامی داشتند. آیااقدامات مشمول جنایات جنگی و جنایت بر علیه حقوق بشر میشود؟
این سوال مهمی است که باید در این جنگ، جامعه بینالملل به آن پاسخ بدهد. آیا روسیه در جنگ اخیر ناقض حقوق بشر و مرتکب جنایت جنگی شده است؟ پاسخ به این سوال مثبت است.
روسیه به دو دلیل هم حقوق بشر و هم حقوق بینالملل را نقض کرده است. ملت اوکراین حق تعیین سرنوشت خود را دارد و تمایل دارد به اتحادیه اروپا بپیوندد. روسیه بر خلاف خواست ملی مردم اوکراین تلاش کرد تا با اقدام نظامی، دولت دست نشانده خود را بر مسند قدرت بنشاند و اوکراین را از پیوستن به اتحادیه اروپا و پیمان ناتو محروم سازد. حق تعیین سرنوشت یکی از بنیادینترین منشور اصول حقوق بشر است که روسیه نسبت به آن تعرض کرده است.
دوم بدرفتاری است که از سربازان روسی گزارش شده است. این بدرفتاری نه تنها شامل نظامیان، بلکه شامل غیرنظامیان نیز ابراز شده و کسانی که خواهان مقاومت در برابر تجاوز آشکار روسیه به سرزمینشان شدند را نیز شامل شده است.
موضوع بعدی نقض حقوق بینالملل و حقوق بشر است. یعنی مواردی که رعایت آنها در گسترهای فراتر از مرزهای جغرافیایی بایستی اعمال شود. حقوق بینالملل بشردوستانه، قواعد و حقوقی است که در زمان جنگ، دولتهای متخاصم باید رعایت کنند. یعنی هیچ یک از طرفین جنگ حق ندارند برای رسیدن به اهداف خود یک سری اقدامات را انجام دهند. مثلا بمباران مدارس، بیمارستان، مراکز مذهبی، تاریخی و مکانهای عمومی شهری و منازل مسکونی و … محکوم است.
مطابق این حقوق غیرنظامیان نمیبایستی آسیب ببینند. یعنی کودکان، سالمندان، زنان و همه افراد غیرنظامی جامعه در دو سوی منازعه باید از خطر مرگ و عوارض ناشی از جنگ در امان باشند.
سوم اینکه اسرا و دستگیرشدگان اعم از نظامی و غیرنظامی نباید در حین دستگیری و در هنگام اسارت آسیب دیده، شکنجه شده و یا کشته شوند. تیرباران صحرایی و تیر خلاص زدن در میدان جنگ و یا در زندان اکیدا ممنوع اعلام شده است. همچنین باید دو طرف درگیر در جنگ متعهد باشند تا به زخمیها اعم از خودی یا دشمن خدمات مناسب درمانی ارائه نمایند.
متاسفانه هر دو طرف در موارد فوق ناقض حقوق مسلم بشردوستانه بودند. هم اوکراین و هم روسیه در موارد متعدد اصول عام حقوق بشر را نقض کردند و همچنان به آن مبادرت مینمایند. البته گزارشهای رسیده از رفتار روسها نگران کنندهتر بوده و ابعاد آن به نسبت اوکراینیها بیشتر است.
حملات هوایی مناطق مسکونی، آمار بالای بیخانمان شدن مردم اوکراین و آمار قابل توجه مرگ کودکان در اثر بمباران یا عوارض ناشی از آن گزارشهای نگران کنندهای است که از میدان جنگ مخابره شده است. صحت این گزارشها قطعا پوتین را در زمره افرادی قرار میدهد که مرتکب جنایت جنگی شدهاند.
قطعا عملیاتهای انجام شده و رفتارهای گزارش شده از سربازان روس مصادیق جنایت جنگی است. روسها حقوق بشردوستانه را به جد نقض کردهاند. البته اوکراین هم موارد نقض حقوق بشر در کارنامه خود دارد، اما به نسبت روسها این موارد معدودتر است.
باید به این نکته هم اشاره کرد که در ارتش اوکراین، بر خلاف ارتش روسیه نقض حقوق بشر سیستماتیک نیست. یعنی رفتار سربازان در نقض حقوق بشر دستوری نیست و رفتاری شخصی است که اغلب در میان افراد محور مقاومت بروز پیدا کرده است، یعنی افرادی که خارج از ساختار نظامی اوکراین به هستههای مقاومت بر علیه روسیه پیوستهاند. در حالیکه در ارتش روسیه این رفتار سیستماتیک و تعریفپذیر گزارش شده و فراتر از تخلف فردی سربازان است. ارتش روسیه به صورت رسمی و دستوری در حال بمباران مناطق مسکونی، درمانی و … است و از این نظر که با دستور دولت و فرماندهان ارشد نظامی این قبیل عملیاتها انجام میشود، به صورت آشکار باید آنها را جنایت جنگی دانست.
این تفاوت آشکار میان رفتار غیر حقوق بشری در دو طرف جبهه جنگ است که تاکنون مشاهده شده است.
مورد دیگری که مشمول جنایت جنگی است، رفتاری است که روسیه به منظور نسلکشی در حال انجام آن است. روسیه اعلام کرده آنهایی که روس زبان هستند با ما مشکل ندارند و طرف منازعه ما نیستند. بلکه افرادی دشمنان ما به شمار میآیند که غیر روس زبان هستند و از این رو همواره این گروه از جامعه اوکراین مورد هدف حملات هوایی و زمینی قرار میگیرند. مشخصا این رفتار نمونه بارز نسل کشی و از مصادیق جنایات جنگی است.