من روزنامهنگاری را قبل از اعتماد ملی، در هفتهنامه مهر (۱۳۸۱)، مجله معماری و ساختمان (۱۳۸۲ و ۱۳۸۳) و روزنامه دنیای اقتصاد (نیمه ۱۳۸۴) تجربه کرده بودم؛ اما کار در تحریریه اعتماد ملی برایم شروع یک تغییر بزرگ بود. همهچیز برمیگردد به زمستان ۱۳۸۴. روزی که پس از تماس دوست عزیزی که الان فرسنگها دور از ایران به سر میبرد، به محمد ولیزاده معرفی شدم و بهعنوان خبرنگار نخودی گروه ادب و هنر کارم را در کنار منصور ضابطیان، سجاد صاحبانزند، رضا آشفته، آرش خوشخو، دکتر امیر صدری، سهام بورقانی، عزتالله الوندی و کامبیز نجفی شروع کردم. گروه ادب و هنر در آغاز راه این روزنامه، با دبیری محمد ولیزاده کار خودش را شروع کرد و آنچه از روزها و ماههای آغازینِ کار در این گروه در خاطرم مانده، سختگیریهای ولیزاده بود؛ سختگیریهایی که اگر الان در رسانهای به من میشد، یک ساعت هم آنجا بند نمیشدم! اما ولیزاده به من آموخت که فارسی حرمت دارد؛ آموخت که دروازهبانی خبر یعنی چه و اصلا حوزه خبری یک خبرنگار چگونه معنا میشود. بعدها البته کار در این گروه را با دبیری علیاصغر سیدآبادی و مهدی یزدانیخرم تا انتهای حیات مادی روزنامه در تابستان ۸۸، ادامه دادم و از آنها هم بسیار آموختم؛ اما ولیزاده پدیده دیگری بود. با آن شماره همراهِ ۰۹۱۷، آن قاطعیت مثالزدنی، لهجه بوشهری و نگاههای ترسناکش. خیلی طول کشید تا بفهمم پشت آن چهره اخمو و سبیلو و قاطع، قلبی مهربان و انسانی بزرگ نهفته است. البته از شما چه پنهان، هنوز هم با گذشت ۱۶سال، زمانی که روی تلفنم شماره ولیزاده میافتد، مثل بید به خود میلرزم! …و اما خاطره! مگر میشود از روزنامهای که در آن تشکیل خانواده دادم، صاحب فرزند شدم، عصبانی شدم و دعوا کردم، خاطرهای نداشته باشم؟! یکی از خاطرات آن چهار سال خبرنگاری تجسمی در اعتماد ملی مربوط به من و رضا آشفته (خبرنگار تئاتر گروه) است. ما آن سالها، خیلی توی خودمان بودیم و برعکس امثالِ علی دهقان و آرش حسننیا و پیمان مقدم (خدادوست)، سرمان توی لاک خودمان بود و آهسته میرفتیم و میآمدیم و تقریبا صدایی از ما دو نفر در نمیآمد. آرش حسننیا دبیر گروه اقتصادی همین خصلت ما را دست گرفته بود و همیشه میگفت کارت صوتی شما دو نفر وصل نیست! رضا آشفته را نمیدانم اما همین صحبتهای حسن نیا باعث شد رفتهرفته جسارت بیشتری پیدا کنم و وانمود کنم آنقدرها که میگوید آدم ساکتی نیستم.
در پایان یادی از زندهیاد مهران قاسمی میکنم؛ روزنامهنگار بزرگی که خیلی زود پر کشید و رفت. قدردان تمامی همکارانم در این روزنامه و بهویژه دکتر محمدجواد حقشناس هستم که نهال اعتماد ملی را به درختی تنومند بدل کرد.
شروع یک تغییر بزرگ | پرویز براتی
- نویسنده : پرویز براتی
- منبع : مجله نیم روز
- 491 بازدید