گشت ارشاد ربطی به قوه قضائیه ندارد و از همانجایی که در گذشته تأسیس شد، از همانجا نیز تعطیل شد. البته قوه قضائیه نظارتهای خود را بر کنشهای رفتاری در سطح جامعه ادامه میدهد». این سخنان حجتالاسلاموالمسلمین منتظری، در پاسخ به خبرنگاری است که درباره تعطیلی گشت ارشاد روز شنبه در نشست خبری از او سؤال کرده بود. هرچند هیچکدام از دستگاههای ذیربط از جمله نیروی انتظامی و شورایعالی انقلاب فرهنگی، پاسخی در رد یا تأیید این گفته به خبرنگار «شرق» ندادند؛ اما شاید بتوان این جمله را مبنایی بر پایان گشت ارشاد دانست. از پایان شهریورماه امسال، با مرگ دلخراش مهسا امینی در حوزه استحفاظی پلیس امنیت اخلاقی و اعتراضاتی که در پی آن صورت گرفت، دیگر خبری از ماشینهای گشت ارشاد که ذیل عنوان «پلیس امنیت اخلاقی» فعالیت میکردند نبود؛ مسئلهای که به نظر میرسید معنایش اغمای گشت ارشاد باشد. گشت ارشاد در تمام این سالها موافقان و مخالفان زیادی داشت و وعده برچیدن بساط آن از وعدههای خوش رنگولعاب همه کاندیداهای ریاستجمهوری بود. حالا به نظر میرسد گشت ارشاد تعطیل شده باشد؛ اما زور هیچکدام از رؤسای جمهور به آن نرسید و هرگز هم دستاورد مثبتی را نتوانست برای حجاب که عنصری فرهنگی- سیاسی در ایران است، داشته باشد. معلوم نیست تعطیلی گشت ارشاد به معنای برچیدهشدن کلیت پلیس امنیت اخلاقی باشد یا خیر، اما از همان روزهای اولیه اعتراضات، تابلوی مقر پلیس امنیت اخلاقی در خیابان وزرای تهران پایین آمد و جایش را نام پلیس امنیت عمومی گرفت؛ اما آنچه باید در نظر داشت، این است که گشت ارشاد بخشی از ماجرای امنیت اخلاقی است، پلیس نامحسوس، دوربینهای گشت ارشاد و شماره تلفنهای مردمی هم در دایره پلیس امنیت اخلاقی قرار میگیرند.
- یک سئوال ساده یک پاسخ تند
خبرنگار «شرق» در تماس خود با سرهنگ صباحی، مدیریت روابطعمومی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، سؤالی درباره صحت سخنان حجتالاسلام منتظری پرسید، سؤالی که واکنش بسیار عجیب و تند صباحی را در پی داشت. او در پاسخ به این سؤال خبرنگار «شرق» گفت: «اصلا نگویید با ما تماس گرفتهاید، الان وقت این صحبتها نیست، پلیس هر وقت صلاح بداند دراینباره صحبت میکند». خبرنگار «شرق» عنوان کرد: «پس وقت صحبت از این ماجرا چه زمانی است، وقتی دادستان کل کشور خبر از تعطیلی میدهد؟» صباحی گفت: «مگر من دادستان هستم؟ از خودش بپرس». خبرنگار عنوان کرد: «شما مسئول روابطعمومی انتظامی تهران بزرگ هستید، این چه طرز پاسخدادن است؟» پاسخ صباحی این بود: «شما شعور نداری؟ میگویم از دادستانی سؤال کن». تماسهای مکرر «شرق» با روابطعمومی نیروی انتظامی برای پیگیری این رفتار بیپاسخ ماند. هرچند آقای صباحی از طریق یک رابط شروع به تهدیدکردن روزنامه «شرق»، خبرنگاران و مدیرمسئول آن کرد؛ با این حال در پیامکی خطاب به ایشان عنوان شد که قطعا عین این مکالمه در روزنامه منتشر خواهد شد. البته این نکته نیز قابل ذکر است که تماس خبرنگار «شرق» با اعضای شورای انقلاب فرهنگی نیز به جایی نرسید.
- تاریخچه گشت ارشاد
با رویکارآمدن دولت محمود احمدینژاد در سال ۸۴ طرح حجاب و عفاف از سوی رئیسجمهور ابلاغ شد که ابتدا در سال تابستان ۸۵ با حضور ونهای سبزرنگ گشت ارشاد در خیابانها طرح ارتقای امنیت اجتماعی کلید خورد و در سال ۸۶ نیروی انتظامی این طرح را رسما در برخورد با چکمهپوشان آغاز کرد. در سال ۸۸ به خاطر انتخابات حساس ریاستجمهوری این طرح تقریبا کمرنگ شد؛ ولی در سال ۸۹ با تغییر رویکردی تحت عنوان طرح امنیت اخلاقی ادامه یافت. در سال ۹۰ فعالیتش بیشتر شد و در تابستان ۹۱ به حضور در کنسرتها هم کشیده شد؛ اما باز با انتخابات ریاستجمهوری این طرح کمرنگتر شد؛ ولی پس از انتخابات و در تابستان ۹۲ گشت ارشاد دوباره در میادین، مراکز خرید و کنسرتها حضور یافتند. مصوبهای در جلسه ۴۲۷ مورخ ۸۴.۱۰.۱۳ در شورای فرهنگی و عمومی درباره بحث عفاف و حجاب به تصویب رسید که در این مقطع گشت ارشاد به راه افتاد. در سال ۹۴ مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی علت اصلی موفقنبودن طرح گشت ارشاد را فقدان مطالبه و خواست عمومی در جامعه دانست و اعلام کرد جرمانگاری بدحجابی در ابتدای انقلاب اسلامی در شرایطی رخ داد که چنین مطالبهای در جامعه وجود داشته است. ازاینرو هرگونه اقدامی بدون توجه به فقدان مطالبه و خواست عمومی پیامدهایی منفی ایجاد خواهد کرد. دکتر ژاله شادیطلب، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در گفتوگو با «شرق» در پاسخ به این سؤال که روز گذشته دادستان کل کشور عنوان کردند: گشت ارشاد ربطی به قوه قضائیه نداشت و از همانجایی هم که آمده بود، تعطیل شد. اگر ما این جمله را به معنای تعطیلی گشت ارشاد تلقی کنیم، به نظر شما آیا مسئولان به این نتیجه رسیدهاند که گشت ارشاد نتوانست در ساختار اجتماعی کشور موفق عمل کند؟ گفت: «این اگری که شما در سؤالتان به کار بردید، بسیار مهم است. واقعیت آن است که گشت ارشاد تأسیسشده از طرف قوه قضائیه نبود و از طرف نیروی انتظامی مدیریت میشد. به هر حال اگر ما اینطور تلقی کنیم که مسئولان به این نتیجه رسیدهاند که گشت ارشاد باید تعطیل شود (که امیدوارم اینطور باشد) حتما به این معناست که آنها به این نتیجه رسیدهاند که در ساختار اجتماعی کشوری به اسم ایران، وجود گشت ارشاد ضرورتی ندارد». او در ادامه با اشاره به تأثیر گشت ارشاد در این سالها روی جامعه و ارتباط پلیس با مردم افزود: «تأثیر گشت ارشاد روی هر دو مقوله بسیار منفی بود؛ چون اصولا وظیفه پلیس رسیدگی به وضعیت حجاب زنان نیست. اینکه مانتوی کسی کوتاه یا بلند باشد، در وظیفه کاری این نهاد انتظامی تعریف نشده و پلیس کارها و وظایف بسیار بسیار مهمتری دارد. نتیجه گشت ارشاد تأثیر منفی نگاه مردم به پلیس بود. مردم به جای اینکه به پلیس اعتماد کنند، به پلیس و به آن ماشین و مأمورانی که بهعنوان گشت ارشاد در خیابان بودند، احساس خوبی نداشتند؛ بنابراین این نتیجه منفی خیلی زیاد بود و زمان زیادی باید بگذرد تا تأثیر آن کم و این ارتباط ترمیم شود». این استاد دانشگاه همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا شکاف اجتماعی ایجادشده را میتوان ناشی از گشت ارشاد دانست، گفت: «تنها بخشی از این شکاف اجتماعی ایجادشده حاصل گشت ارشاد است. بخش بزرگتری از این شکاف ناشی از سیاستگذاریهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی است که از طرف دولتمردان اتخاذ شده و آثار منفی این شکاف را بهویژه در اعتماد مردم به نهادهای دولتی به وضوح میبینیم. سرمایه اجتماعی از دست رفته و نهادهای مسئول برای بازگشتن این سرمایه اجتماعی باید اقدامات جدی انجام دهند». او همچنین در ادامه با اشاره به عوارض گشت ارشاد بیان کرد: «ازدسترفتن سرمایههای اجتماعی، فراریدادن عدهای از جوانها و زنان از مملکت، ازدستدادن سرمایههای مادی و سردی روابط مردم با نهادهای برقرارکننده نظم از مهمترین عوارض گشت ارشاد بود. تجربه بدی که زنان و گاهی هم مردان با گشت ارشاد داشتند، میتواند چندین کتاب باشد. اما عارضه گشت ارشاد را در روان خانوادهها، دختران جوان و تمام پدر و مادرهایی که خبردار میشدند که فرزندانشان در مقر پلیس امنیت اخلاقی هستند، میشود دید. این عارضههای روانی را نباید کوچک شمرد، میشود پژوهشی از کسانی کرد که حداقل یک بار گذرشان به گشت ارشاد افتاده، اگر کسی میخواهد عارضههای گشت ارشاد را درک کند، باید سراغ این افراد برود تا به عمق فاجعه پی ببرد. من به عنوان کسی که یک بار رفتن به وزرا را تجربه کردهام، باید بگویم این تجربه بسیار آزاردهنده و تلخ است». شادیطلب در پایان در پاسخ به این سؤال که شما فکر میکنید در صورت بازگشت گشت ارشاد واکنش مردم به آن چه خواهد بود؟ گفت: «امیدوارم این یک حالت محال باشد. با این همه تجربه و هزینه و ازدسترفتن سرمایههای اجتماعی و مادی، با همه خاطرات تلخی که همه طبقات اجتماعی تجربه کردهاند، بسیار دردآور است. زنان این کشور هرگز دنبال برهنگی نبودند، زنان این کشور تجربه زیستن با کرامت را داشته و دارند، بنابراین آنهایی که فکر میکنند نبود گشت ارشاد به معنای برهنگی است، اشتباه میکنند. زنان ما انسانهای باشعور تحصیلکرده و دارای نگاه اجتماعی هستند و میتوانند برای خودشان تصمیم بگیرند. این گشت ارشاد یا به قول خانم خزعلی پلیس امنیت اخلاقی یا هر اسم دیگری که دارد، همانقدر که این گشتها وارد حوزهای میشوند که جزء تصمیمگیریها و انتخابات فردی افراد است و آسیبی هم به جامعه وارد نمیکند، اما میتواند آسیب جبرانناپذیری به بدنه اجتماعی بزند. عجیب است که شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید ما مصوبهای درباره گشت ارشاد نداریم، اما سالهاست بدون چنین مصوبهای ما این ونها را در خیابان میبینیم، برخوردهای بسیار تند آنها با زنان را میبینیم و با وجود این ساکت مینشینیم که کارد به استخوان برسد. این کار را میشد پارسال کرد، پیش از آنکه مهسا امینی از دست برود و سرمایههای اجتماعی ما تخریب شود. کاش گشت ارشاد دیگر بازنگردد».
- مروری بر خاطرات یک سال گذشته ما با گشت ارشاد
شمارش اخبار تلخ مربوط به درگیری مردم با گشت ارشاد به این سادگی نیست، اما ما به مرور خاطرات جمعی یک سال گذشته با گشت ارشاد میپردازیم:
دستگیری زن ایرانی با ابزار «زندهگیری» حیوانات: پاییز سال ۱۴۰۰، فیلمی از برخورد مأموران گشت ارشاد و تلاش برای کشاندن او به ون گشت با ابزار زندهگیری حیوانات منتشر شد. این فیلم اعتراضات عمومی مردم را در پی داشت. «مراد مرادی»، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی تهران، درباره استفاده از میله زندهگیری حیوانات در بازداشت یک زن به دست مأموران گشت ارشاد، گفت: «وسیلهای که در فیلم جنجالی هنگام بازداشت خشن دختر جوان دیده میشود، چوب نیست، بلکه بند کیف متهم است». هرچند مرادی گفت عملکرد مأموران پلیس در صحنه شتابزده، غیرحرفهای، خارج از چارچوب و ضوابط بوده، اما هرگز خبری درباره برخورد با این مأمور منتشر نشد.
کشیدن یک زن داخل ون گشت ارشاد: مهرماه سال گذشته، انتشار ویدئویی از برخورد خشن مأموران انتظامی گشت ارشاد با یک زن جنجالآفرین شد. در این ویدئوی کوتاه برخورد مأموران پلیس امنیت اخلاقی با زنی را میبینیم که از سوارشدن به ماشین خودداری میکند و مأموران گشت ارشاد – زن و مرد – دستان او را میگیرند و با کوبیدهشدن سر او به در ون بالاخره او را سوار ماشین گشت میکنند. بعد از انتشار این ویدئو سرهنگ پیام کاویانی رئیس پلیس امنیت اخلاقی گفت: بررسیهای لازم در این خصوص انجام شده است و با مأموران متخلف برخورد انضباطی شد.
شلیک مستقیم گلوله به بوکسور سابق تیم ملی: اردیبهشت امسال رضا مرادخانی، بوکسور پیشکسوت تیم ملی، مورد اصابت گلوله توسط مأمور گشت ارشاد قرار گرفت. رضا مرادخانی به همراه همسرش ماریا و دختر ۱۱ماههشان در پارک پردیسان مشغول پیادهروی بودند که ماشین گشت به آنها نزدیک میشود و از همسر مرادخانی شماره ملی او را برای ثبت به دلیل بدحجابی میخواهد. ادعای مأمور مبنی بر اینکه باید مشخص شود که همسر او مورد اخلاقی دارد یا نه، باعث بگومگو میشود. مأموران به سمت مرادخانی گاز فلفل پاشیدند و ۱۰ تیر توسط مأمور گشت به سمت مرادخانی شلیک میشود و چهار تیر به او اصابت میکند. هرچند پلیس از مرادخانی و همسرش دلجویی کرد، نیروی انتظامی آنها را به «کشف حجاب» و «تمرد نسبت به مأمور» متهم کرده است. رضا مرادخانی در واکنش به قتل مهسا امینی نیز نوشت: «ضاربی که به من تیراندازی کرد، در دادسرا به قاضی گفت: هم ترفیع گرفتم و هم بن خرید کالا به همه دادند».
دخترم مریضه: تیرماه همین امسال بود که ویدئویی از مقابله یک مادر با ون گشت ارشاد منتشر شد. ویدئویی که در آن زنی میانسال جلوی ون در حال حرکت گشت ارشاد را گرفته و فریاد میزند: دخترم مریضه! با این حال این ون بدون توجه به حرکت خود ادامه میدهد. پلیس تهران در بیانیهای از برخورد با سَرتیم گشت ارشاد خبر داد که به ضجههای زن بیاعتنایی کردند. اما جزئیات دیگری از این ماجرا منتشر نشد.
مهسا امینی: تراژدی مهسا (ژینا) امینی، از روز سهشنبه ۲۲ شهریور آغاز شد. دختری ۲۲ساله که به همراه خانوادهاش برای دیدار اقوامش از سقز به تهران آمده بودند، در پارک طالقانی، توسط مأموران گشت ارشاد، به دلیل بیحجابی دستگیر شد. اصرارهای ژینا و برادرش مبنی بر اینکه آنها در تهران غریب هستند به جایی نرسید. انتظارهای اشکان برادر او، جلوی در پلیس امنیت اخلاقی طولانی شد و در نهایت به او گفتند خواهرش به دلیل سکته قلبی به بیمارستان کسری منتقل شده. مهسا امینی سه روز بعد در بیمارستان کسری درگذشت. پس از درگذشت ژینا امینی، بیمارستان کسری در اطلاعیهای مدعی شد که پیکر او در شرایطی به بیمارستان منتقل شده که قلب او از حرکت ایستاده و هیچ واکنشی نداشته است. هرچند پلیس بارها اعلام کرد هیچ درگیریای بین نیروی گشت با مهسا امینی به وقوع نپیوسته، اما آنچه واضح و مبرهن است، سکته ژینا امینی در مقر پلیس گشت ارشاد رخ داده است و مردم مصرانه درخواست پاسخ درست پلیس درباره این فاجعه را دارند. هنوز هیچ نهادی به اظهارات حجتالاسلام منتظری واکنش نشان نداده است. این سکوت شاید به معنای پایانی بر گشت ارشاد باشد. پایانی تلخ که میتوانست اتفاق نیفتد، اگر کاندیداهای ریاستجمهوری به قولشان عمل میکردند، یا نیروی انتظامی فقط یک بار در تمام این سالها بابت تمام اتفاقاتی که در بالا به آن اشاره کردیم، از مردم عذرخواهی و مسببان این وقایع را بازخواست میکرد. هنوز معلوم نیست سرنوشت کلیت پلیس امنیت اخلاقی چه خواهد شد، اما به نظر میرسد دیگر کسی در میدانهای اصلی شهر، کنار ونهای پر از خاطرات تلخ گشت ارشاد نمیایستد و به زنان نمیگوید: «عزیزم، میشه بیاین توی ماشین یک کم با هم صحبت کنیم؟».